10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عبور ناجی زائران کربلا از سیمخاردار نفس
🔺جلال اسدی خادم فداکار بجنوردی در ماجرای آتشسوزی هتلی در #کربلا ناجی ۱۵۰ نفر از زائران شد اما خودش جانش را از دست داد.
@emamzaaaman
مهربانم،
دستے بر دلهایمان بڪش
ڪہ این دلها، در نبودت
تڪہ سنگهایے تپندهاند..
بیا و دلهایمان را دل ڪن.
اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#امام_زمان❤️ #اغاز_ولایت_امام_زمان #عید_بیعت
@emamzaaaman
❌نخستوزیر #عراق هدیهای به رئیسجمهور #ایران #پزشکیان داد که روی آن نوشته شده است:
حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه فرمودهاند که مردم 2 دستهاند؛ يا برادر دينى تو و يا همنوع تو.
@emamzaaaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#عذاب_قبر در قبرستان با چشم بصیرت
آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی
@emamzaaaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️جهلما باعثشد که بگوییم او غائب است، بهجایاینکه بگوییم او قائم است!
#اغاز_ولایت_امام_زمان
@emamzaaaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رب بحق پنج تن آل عبا
در این روز عزیز دست دوستانم را بگیر و دعاهایشان را مستجاب کن.
@emamzaaaman
آیتاللّٰھ حق شناس میگه :
شیطون دائماً مراقب ماست ⚠️
ولییییی به کسایی که نمازشون رو در اول
وقت میخونن، کمتر نزدیک می شن😍✌️🏼
#نماز_اول_وقت
🌸 تشرف ابوسعيد کابلی در غيبت صغری
☑️ ابن شاذان میگويد:
▪️ بـه گـوشم خورده بود، که ابوسعيد کابلی در کتاب انجيل صحت و حقانيت دين مقدس اسلام را ديـده و لذا به سوی آن هدايت شده است و از کابل، برای تحقيق از اسلام خارج گشته، و به آن جا رسـيده بود.
به همين جهت در فکر بودم او را ببينم.
تا آن که ملاقاتش کردم و از احوالش پرسيدم، او اين طور نقل کرد:
▫️من برای رسيدن به محضر حضرت صاحب الامر (ع) زحمت زيادی کشيدم، تا آن کـه وارد مـديـنـه مـنـوره گشته، مدتی در آن جا اقامت نمودم.
دراينباره با هرکس صحبت میکردم، مرا نهی مینمود.
تـا آن کـه شيخی از بنی هاشم به نام يحيی بن محمد عريضی را ملاقات نمودم.
او گفت:
🔹 آن کسی که تو به دنبالش هستی، در صاريا میباشد. بايد به آن جا بروی.
▫️ وقـتـی اين خبر را شنيدم، به طرف صاريا براه افتادم.
در آن جا به دهليزی که آن را آب پاشی کرده بـودنـد، وارد شـدم.
ناگاه غلام سياهی از خانه ای بيرون آمد و مرا از نشستن در آن جا نهی کرد و گفت:
🔹 از اين جا بلند شو و برو.
▫️ هر قدر اصرار کرد، من قبول نکردم و گفتم:
🔸 نمیروم و به التماس افتادم.
▫️ وقتی اين حالت مرا ديد، داخل خانه شد.
بعد از لحظاتی بيرون آمد و گفت:
🔹 داخل شو.
▫️ وقـتی داخل شدم، مولای خود را ديدم که در وسط خانه نشسته اند.
همين که نظر مبارک حضرت بر من افتاد، مرا به آن نامی که کسی غير از نزديکانم در کابل نمیدانستند، خواندند.
عرض کردم:
🔹 مولاجان خرجی من از بين رفته است. - در حالی که اين طور نبود. -
▫️ وقتی حضرت اين جـمله را از من شنيدند، فرمودند:
🔸 نه، خرجی ات هست، اما به خاطر اين دروغی که گفتی، از بين خواهد رفت.
▫️ بعد هم مبلغی عطا فرمودند و من هم برگشتم.
طولی نکشيد که آنچه با خود داشتم، از بين رفت و مبلغی را که به من عطا کرده بودند، ماند.
سال دوم هم به صاريا مشرف شدم، اما آن خانه را خالی يافتم و کسی در آن جا نبود.
⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#تشرفات
#اغاز_ولایت_امام_زمان
@emamzaaaman