فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلاتون شاد باذکر صلوات
لحظاتی هم بشنوید طنز جبهه
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
💕 داستان کوتاه
مردی ساده، چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز "صاحب گوسفندان" به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به "مسافرت" بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم،
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که "مزد واقعی" کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل "حیرت زدگی" صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد، ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به "امید" اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که "وعده سفرش" فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز "سودمندی" خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت.
هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت:
آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت:
من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای "گرانقیمت" میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد.
هنگام برگشت که مشغول "بررسی" حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند، هنگامی که داخل روستا شد، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد.
تاجر از اصرار "مردم روستا" برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید:
دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند:
ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند،
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان "موافقت" کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند "قسم" داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد، اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که "گریه" می کرد و می گفت:
"خداوند" در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی...
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد،
این معنی روزی "حلال" است...
"الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده..."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد فاطمی نیا : مستحبات را به اندازه ای که نشاط دارید بجا بیارید. دعای کمیل با خمیازه بدرد نمیخوره
✍امیرالمؤمنین علیه السلام:
شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد
📚از خطبه 176 نهج البلاغه
🔹مواظب باشید قلبتان بیحس نشود
حضرت آیت الله استاد حائری شیرازی
قلب انسان نسبت به گناه بیتفاوت نیست، چنان که دست نسبت به آتش بیحس نیست.
👈 قلب از دروغ، همان رنجی را میبرد که دست، از آتش میبرد؛ اگر بعد از دروغ گفتن عذاب وجدان گرفت و جبران کرد، مثل این است که آتش در دست تو افتاده باشد و تو آن را پرتاب کرده باشی، اما اگر آتش را مدتی روی دستت بگیری، این دست اعصابش میمیرد.
اگر انسان پیوسته دروغ بگوید، قلب بیحس میشود، مثل دستی که اعصابش سوخته است.
🌸حدیث روز دوشنبه🌸
#اطاعت_ولایت_پیروی
🌺عن فاطمةالزهرا عليهاالسلام:
《فَجَعَلَ اللّه ُ . . . إطاعَتَنا نِظاما لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أمانا لِلفُرقَةِ》
خداوند اطاعت از ما را رشته سامان ملّت ، و امامت ما را مايه ايمنى از تفرقه قرار داده است🌺
احتجاج،ج۱ص۱۳۴
🌼@yek_hadis🌼(882)
#رهبر_معظم_انقلاب
🔹 مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.
۱۴۰۰/۰۲/۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | حاج قاسم سلیمانی: شهدا تعلقاتشان، تعلقات متعالی بود، در سطح عالی بود، الهی بود، برای رسیدن به خدا بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قول شهید سلیمانی در زمان جنگ...
✅ آثار سهل انگاری و سبک شمردن نماز
🌸 فاطمه زهرا علیها السلام در ضمن یک حدیث مفصل از پیامبر پرسیدند: ای پدر جان! اگر کسی نماز را سبک بشمرد چه عواقبی دارد؟
🌸پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمایشی دارند که خلاصه آن چنین است:
ای فاطمه جان! خدا چنین کسی را به پانزده بلا مبتلا میکند:👇
۱. عمرش بی برکت میشود.
۲. رزق و روزیاش بی برکت میشود.
۳. سیماى صالحین را نخواهد داشت.
۴. سایر اعمالش نیز پاداش ندارد.
۵. دعایش به آسمان نمىرود.
۶. از دعای صالحان بی بهره میشود.
۷. ذلیلانه از دنیا مىرود.
۸. با حال گرسنگى خواهد مرد.
۹. تشنه از دنیا خواهد رفت.
۱۰. در قبرش ملکی او را زجر و شکنجه میدهد.
۱۱. قبرش تنگ خواهد شد.
۱۲. قبرش تاریک خواهد شد.
۱۳. در قیامت و مقابل همه، فرشتهای او را با صورت بر زمین میکشد.
۱۴. اعمالش به سختى محاسبه خواهد شد.
۱۵ خدا نظر لطف و مرحمت به او نخواهد داشت و به عذاب دائمی گرفتار خواهد شد.
📚بحارالانوار، ج۸۰، ص۲۱
✍️احمد سعیدی
#سهل_انگاری_نماز
راه پیوستن به کانال 👇
🇮🇷 @fasle57
✅ اقتار یعنی چه❓
◀️ اقتار نقطه مقابل اسراف است،
در اسراف از حدّ مىگذرند،
و در اقتار نيز كاستن از حدّ مطلوب وسختگيرى در عمل است؛
◀️ نمونه بارز آن در انفاق است كه قرآن کریم مىفرمايد:
🌸وَالَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَوَاماً؛
(یکی دیگر از نشانه های عباد الرحمن این است که):
🌸«چون انفاق كنند نه اسراف كنند و نه تنگ گيرند و ميان اين دو، به راه اعتدال باشند».
👌پس نه اسراف، نه اقتار؛ بلکه اعتدال
✅ اعتدال، اقتصاد و میانه روی، در هر کاری پسندیده است.
✍️احمد سعیدی
#اسراف
#اقتار
راه پیوستن به کانال 👇
🇮🇷 @fasle57