eitaa logo
آستان مقدس امامزاده محمد( ع) بسطام فرزند امام صادق ع بسطام
305 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
امامزاده محمد (ع) فرزند امام صادق (ع )
مشاهده در ایتا
دانلود
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند... تا اینکه گفت: وقتی ابی‌عبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد.. ✨ شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) تسلیت باد✨
📜 ✍اگرکسی نسبت به اصول دهن‌کجی می‌کرد حتماًبا اوبرخوردمی‌کرداگرکسی در جلسه‌ای علیه آقاوامام سخن می‌گفت، اصلاً تحمل نمی‌کرد یک خاطره در این زمینه تعریف کنم حاج قاسم با وجود فشار کاری زیاد خیلی صبر و حوصله داشت آقای رزم حسینی استاندار خراسان بود او از زمان جنگ قائم‌مقام لشکر ثارالله(ع) بود. چند ماه قبل از شهادت ایشان، دیدم ایشان می‌گفت:«حاجی حوصله‌ات خیلی زیاد است خیلی حوصله عجیبی داری» حاج قاسم گفت:«مرا ۱۵۰ مادر شهید به اسم هر روز دعا می‌کنند.»البته صدها هزار نفر او را دعا می‌کردند و می‌کنند. با این حال کسی که چنین صبر و حوصله‌ای داشت، وقتی می‌دید به ارزش‌ها اهانت می‌شود سریع برخورد می‌کرد چه در جلسات و چه در جاهای دیگر خط قرمزش ولایت بود اجازه نمی‌داد کسی وارد حریم آقا شود و اهانت کند. در یک جلسه دو نفری بودیم، من از حاج قاسم پرسیدم شما نسبت به یکی ازمسئولان چقدر ارادت دارید؟ایشان به من گفت من هیچ کس را با آقا معامله نمی‌کنم فاصله آن فلان مسئول باآقا از زمین تا آسمان است من ازآقا چیزهایی دیده‌ام که نمی‌توانم پشت سر ایشان حرکت نکنم.
عکس حاج قاسم را استوری کرده بودم با این متن : چه زود فراموش کردند کسانی که دیروز در تشییع پیکر پاک سردار دلها فریاد «من یک سلیمانی هستم» سر می دادند، امروز می گویند: *«رای نمی دهم»!!!!!!* بنده خدایی آمد خصوصی و نوشت : رای نمیدن چون حق دارن چون گشنه هستن چون بیکاری ها زیاد شده رای نمیدن چون بدبختی هزار برابر شده وگرنه شهید ها که احترام خودشون رو دارن نوشتم : سلام عزیز رای ندادن هم گشنگی ها و گرفتاری ها را بر طرف نمیکنه بلکه جا برای تقلب خائنین باز میشه و یک شخص ناکارآمد و مغرض دیگه میاد بالا... اون موقع هست که معنی گشنگی واقعی آشکار میشه. رای ندادن چاره ی کار نیست. انتخاب درست چاره ی کار است. نوشت : بخوای حساب کنی همه به فکر خودشون هستن من که دیگه واقعا نمیکشم از این زندگی و گرونی😔 نوشتم: هر کس واقعاً به فکر خودش هست باید به فکر کشور باشه چون داخل کشور زندگی می کنه. و نجات فرد بسته به نجات کشور است... برای بدتر نشدنش ناگزیریم که چاره ای بیندیشیم. رای ندادن یعنی پیروزی دوباره ی اصلاح طلبان. یعنی پیروزی دوباره ی دولت ناکارآمد . یعنی گشنگی بیشتر و بیشتر... نوشت : میدونید که چی میگم امیدوارم درک کنید نوشتم : درک میکنم چون خودمم یکی از همین مردمم.... اما امیدوارم تمام جوانهای افسرده... تمام گشنه ها... تمام ناامیدها... درک کنند که کشور در خطر است چهار سال پیش هم رهبر معظم انقلاب گفتند که کشور در خطر است اما خیلی ها گوش ندادند و رای دادند به کسی که مورد تأیید دشمن بود. حالا باید یکی باشه که اییییییینهمه خرابکاری های موجود را پاک کنه.... نوشت: به هیشکی رای نمیدم نوشتم: احترام به شهدا یعنی ادامه دادن راه شهدا من رای می دهم چون شهدا اگر بودند رای میدادند، اون هم با انتخاب صحیح... من رای می دهم چون حاج قاسم اگر بود رای میداد... اون هم به کاندید انقلابی... نوشت: کاشکی نیم در صد احترام میذاشتن واسه شهدا وقتی به جایی رسیدن. داریم طعم جهنم رو همین دنیا میچشیم وقتی یه نفر به فکر ایران نیست پس من چرا به فکر باشم این دولت هم قول های دروغین زیادی داد همه چی برعکسش انجام داد آخرم گفت من خبر نداشتم. نوشتم: خودش هم دروغین بود مردمی که بهش رای دادند تشخیص ندادند. چون به خط رهبر نگاه نکردند. نوشت :مردم همه به فکر خودشونن... نوشتم: هرکسی به فکر خودش باشه خونه اش را خیلی دوست داره نمیذاره سقف خونه اش چکه کنه نمیذاره کسی به خونه اش آسیبی بزنه... شیشه اش را بشکنه.... رای ندادن یعنی سوراخ کردن کشتی ای که بر آن سوار هستیم... رای ندادن یعنی سوراخ کردن سقف خانه ای که در آن زندگی می کنیم... رای ندادن یعنی تسلیم شدن به دشمن و خائنین به ملت ... نوشت: کی رأی میدن؟ نوشتم: ٢٨خرداد نوشت : اها ممنون... براش استیکر : «تمام خیر و خوبی ها را برایت آرزومندم » فرستادم... الحمدلله رب العالمین خاطرات یک آمر
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند... تا اینکه گفت: وقتی ابی‌عبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد..
🍃 | حق ندارم به خانم امر کنم 🔸زهرا مصطفوی روایت می‌کند: من ندیدم در طول زندگی، امام به خانم‌شان بگویند در را ببندید. بارها و بارها می‌دیدم‌‎ ‌‏که خانم می‌آمدند و کنار آقا می‌نشستند، ولی امام خودشان بلند می‌شدند و در را‌‎ ‌‏می‌بستند و حتی وقتی پا می‌شدند به من هم نمی‌گفتند که در را ببندم. یک روزی من به‌‎ ‌‏آقا گفتم خانم که داخل اتاق می‌آیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من‌‎ ‌‏حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را‌‎ ‌‏نمی‌خواستند. 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۸