eitaa logo
آستان مقدس امامزاده محمد( ع) بسطام فرزند امام صادق ع بسطام
304 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
امامزاده محمد (ع) فرزند امام صادق (ع )
مشاهده در ایتا
دانلود
مادامى که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است ؛ همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند. باد، باعث طراوتش میشود، آب، باعث رشدش میشود، و آفتاب، به او پختگی و کمال میبخشد. 🔸اما … به محض پاره شدن آن بند؛ و جدا شدن از درخت، آب، باعث گندیدگی؛ باد باعث پلاسیدگی؛ و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود! 💠 بودن یعنی همین، یعنی بند به بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود. پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. ✋اتصالتان با خدای بزرگ مستدام بادبرادر
💢مگر خداوند هر صدقه‏ ای را مي‏كند؟ ✅قرآن در مورد منافقان مي‏فرمايد: بگو هر چه مي‏خواهيد بدهيد، و و كمكهاي اينها مقبول نيست. چون اينها كمك را مي‏دانند و با خلوص نمي‏دهند. چنين انفاقي را نمي‏پذيرد. ✅ اگر باغباني درختي را مي‏كند و شاخه‏هاي اضافه آن را مي‏برد، آيا اين عمل غرامت و هزينه است؟ شاخه‏ هاي زايد را مي‏زنند تا درخت شكوفا شود؛ آيا اين غرامت درخت است يا غنيمت؟ ✅ چنانچه انسان چيزي را كه در راه خرج مي‏كند آن را بداند نه ، خداي سبحان آن را مي‏پروراند و مانند كوه احد بزرگ مي‏كند. گرچه آن چيز نيمي از خرما باشد، اين به حكمت باز مي‏گردد كه 📚امالي شيخ مفيد، ص 406، @emamzadebastam
✅ مردم ؛ چون می‌خواهند: چون👇 ۱- نبود. ۲- دلبسته به وطن بود. ۳- قوی‌ترین دنیا بود. ۴-خود را می‌نامید. ۵- بود. ۶- اهل بود. ۷- نداشت. ۸ - چپاول نمی‌کرد. ۹- ملت بود. ۱۰- مثل مولایش ، دشمنانش هم، عاشق مرامش بودند. ۱۱- رفتار و کردارش با ، تطبیق داشت. ۱۲- اهل و پوزدادن نبود. ۱۳- بود؛ ولی نگاه به نداشت. ۱۴- مردم خواب بودند او برایشان بود؛ باز مردم خواب ماندند که او شد. ۱۵- حق نمی‌گرفت؛ ولی دائماً در ماموریت بود. ۱۶- قوی‌ترین و ژنرال ارتش‌های جهان بود؛ ولی آرام، متین و دل ‌رحم بود. ۱۷-اهل نبود. ۱۸- دنیا از اسمش می‌ترسید؛ ولی فرمود: رو سرباز قاسم سلیمانی بنویسید. ۱۹- سردار بود؛ ولی برای بی‌قرار بود. ۲۰- خانه‌اش روکش داشت؛ روکشش هم ساده بود؛ انگار نه انگار که منزل دنیاست. ۲۱- نه، مجاهدتش نه، اخلاص در خدمتش، ملت را کرد. ۲۲- در برای مردم دنبال فرصت بود. ۲۳-سخندان بود، نمی کرد بلکه به دنبال آرامش مردم بود. ۲۴- چهل و یک سال یار بود نه بار رو دوش . ۲۵- چهل و یک سال برای ملت، آرامشش را بهم زد. ۲۶- زمانی بود؛ اما اِبن زمانی نبود برای رسیدن به امام زمانش، روز و شب نداشت. ۲۷- بود؛ ولی با نام انقلاب شعار نمی‌داد و نون نمی‌خواست. ۲۸- برای نام انقلاب داد؛ ولی نان و نامی از این انقلاب نخواست. ۲۹- یقیناً شرمنده هم نشد. ۳۰- مردم هم به احترامش ایستادند و نشان دادند که: ؛ چنین مسئولی می‌خواهند.👌 🥀🥀🥀شرمنده ایم سردار شرمنده 🥀🥀🥀
🌿 استـــــادم گفتــــــــــ : وابستـــــہ ے خـــــــدا بشـــــید گفتـــــم : چـــــجورے؟! گفتــــــــــ : چـــــجور ے وابستـــــہ یـــــہ نفـــــر میشـــــے؟! گفتـــــم : وقتـــــے زیـــــاد بـــــاهاش حرفــــــــــ میزنـــــم زیـــــاد مـــــیرم‌ ، میـــــام تـــــو یـــــہ جملـــــہ گفتــــــــــ : رفتــــــــــ و آمدتـــــو بـــــا زیـــــاد ڪُـــــن
🔅 امام خمینی (ره): 📖 از هیچ‌کس نترسید الّا خدا؛ و به هیچ‌کس امید نبندید الّا خدای تبارک و تعالی.
شهدا عاشق اند معشوقشان خداست شاگردند معلمشان (علیه السلام)است معلم اند... درسشان است مسلح اند سلاحشان است مسافرند،مقصدشان لقاءالله است مستحکم اند،تکیه گاهشان است 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 چه حسی داره لحظاتی راباشهداگذراندن مهمان کنیم شهداراباصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
✳️ مؤمن با شرایط همراه نیست، شرایط را همراهِ خود می‌کند 🔻 جاده‌های روستایی گاهی بالا می‌رود و گاهی پایین می‌آید اما در جاده‌ی مهندسی، مهندس یک راستا را در نظر می‌گیرد و هرجا به گودی رسید پل می‌بندد و یا آن‌قدر خاک می‌ریزد که هموار شود و وقتی به تپه رسید آن‌قدر خاک‌برداری می‌کند که مطابق میزانی بشود که در نظر گرفته است. 🔸 و وقتی پولدار شد، شرایطش عوض می‌شود و او هم رفتارش را عوض می‌کند، چون پولداریِ او به منزله‌ی زمینِ هموار و ناهموار است و روان او و غرایز او به منزله‌ی ماشینی است که در آن جاده در حرکت است و پولدار که شد یعنی ماشین به بالای تپه می‌رسد و از آن بالا نگاهی به زیر می‌اندازد و همه کس و همه چیز را از خود پایین‌تر می‌بیند اما وقتی بی‌پول شد و از موقعیت افتاد، مثل این است که از تپه پایین آمده و خود را در برابر کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده کوچک می‌بیند. 🔺 این‌طور نیست، او با شرایط همراه نیست بلکه شرایط را همراه خود می‌کند، کوه را می‌شکافد و از دل آن جاده‌ی مستقیمی برای خود تهیه می‌بیند. اگرچه همه کاره شود، پولدار شود، ریاست در اختیار او قرار گیرد و همه را در برابر خود خاضع ببیند، هیچ تأثیری در روحیه‌ی او نمی‌کند؛ زیرا او با هماهنگ است و هدفش رضای او است. 👤
🔻نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم ): من أرادَ أن يَرزُقَهُ اللّهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ فَليَتَوَكَّل عَلَى اللّهِ ◻️ هر كه خواهد خداوند از جايى كه گمان ندارد روزى‌اش بخشد، بايد بر توكّل كند. 📚 إرشاد القلوب، صفحه ۱۲۰
💠این با است! والله خیر الماکرین 🔹اگر درخت معاصی در مزرعه دل انسانی بارمند و برومند گردید و ریشه اش محکم شد، نتایجی بس ناهنجار دهد، که یکی از آنها آن است که انسان را از توبه بکلی منصرف می کند، و اگر گاهگاهی نیز متذکر آن شود، بتسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را می گذراند، و با خود می گوید که در آخر عمر و زمان پیری توبه صحیحی می کنم. غافل از آنکه این مکر با خدا است،‏‏ و الله خیر الماکرین.‏ گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان انسان بتواند توبه نماید، یا آنکه بتواند به شرایط آن قیام نماید. 📚چهل حدیث، صفحه ٣٠١ 👥کانال صحیفه نور امام خمینی(ره) @Sahifeh_noor
✨﷽✨ 🔴زمین می خوریم اما زمین نمی مانیم... ✍استاد رنجبر:ببينيد بچه ها چطوري راه رفتن را ياد ميگيرند. چند قدم مي روند و زمين ميخورند ولي زمين نمي مانند و دوباره بلند ميشوند. مسائل معنوي هم همينطور است. هرکس بخواهد سالک و راهرو بشود، در ابتدا چند روز حال خوشي دارد و بعد زمين مي خورد. غفلت ميکند. نبايد ناراحت بشود. بايد دوباره بلند بشود. به چنين کسي ميگويد. مي گويد: خدا عاشق آدمهاي تواب است. يعني زمين مي خورند و دوباره بلند ميشوند. اينکه ايشان تصميم دارند خيلي خوب است. افتادن هم طبيعي است. گاهي خدا دست از سر شما برمي دارد تا بفهميد اين چند قدمي هم که آمديد دست خودت نبود. راننده هاي کاميون وقتي مي خواهند بفهمند چرخشان کم باد است، دستشان را از روي فرمان بر ميدارند و اگر فرمان به طرفي متمايل شد، معلوم ميشود که چرخ کم باد است. خدا دستش را از سر انسان بر ميدارد تا بفهمد کمبود دارد.
‌ هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ و را دو چیز را همیشه فراموش کن؛ هنگامی که به کسی کردی زمانی که از کسی دیدی هرگاه به مجلسی وارد شدی نگه دار اگر به سفره ای وارد شدی نگه دار وقتی وارد خانه ای شدی نگه دار و زمانی که برای نماز ایستادی نگه دار
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت . همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی. فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط و من و توست که فرق دارد.... از بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت و است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات داشته باش🤲