شب جمعه ست هوایت نکنم می میرم ارباب جانم..🥺 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ❤️ #شب_جمعه #حرم_ارباب #ماه_رمضان درکانال امامزادگان عشق👇 باماهمراه باشید https://eitaa.com/joinchat/92209352Cdeeb6d5dd3

▫️رمضان امسال را با تمام دعاهای فرج وقت افطارش، با تمام گله‌های هر شب افتتاحش، با تمام «عجّل» های شب‌های قدرش، می‌سپارم به شما ای آقای من! به این امید که به یمن آمین‌هایت، آخرین رمضان بی حضورت باشد! #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج درکانال امامزادگان عشق👇 باماهمراه باشید https://eitaa.com/joinchat/92209352Cdeeb6d5dd3

🍃امشبو با دل شما بریم جلو 🍃بگو که دلت میخواد کجا بریم؟ امام رضا من یه کربلا میخوام😭 🎙 #امیر_کرمانشاهی @emamzadeganeshgh

#سلام_امام_زمانم سلام عزیزترازجانم 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ... ✨سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات می‌یابند... 🌼کاش این جمعه ✨دل عرش چراغان بشود 🌼یوسفِ آل علی راهی کنعان بشود 🌼بانگِ جاء الحقِ ✨جبریل بپیچد به فلک 🌼آسمان قاریِ این آیۀ قرآن بشود 🌼تشنه ی بارش ✨یک لحظه نگاهش هستیم 🌼دیده بایدکه پُراز حضرت باران بشود #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک @emamzadeganeshgh

✨شهیدعلمدار...

🔸از سال ۶۴ بعد از آن ۲۵ دقیقه‌ای که حسین ناخواسته جای بیداری، خوابش برده بود، او را سال‌ها از آرزویش دور کرد. آرزویی که حسین به هر دری می‌زد تا به آن برسد. جنگ و نبردی نبود که او بتواند در آن حضور داشته باشد و نرود. اما انگار جمله‌ای که محمدحسین به او گفته بود، شده بود مثل آیه قرآن و هیچ چیزی اوضاعش را تغییر نمی‌داد. شاید حسین فقط خجالت کشیده بود که بگوید آن شب در آن ۲۵ دقیقه خوابش برده و نتوانسته پست نگهبانی را به خوبی اداره کند، اما هر چه بود محمدحسین یوسف الهی چند کیلومتر آن طرف‌تر فهمیده بود و پیغام را برایش فرستاده بود. یوسف الهی عارفی بود که حسین می‌دانست بی‌خودی چند کلمه را کنار هم نمی‌چیند تا بگوید او شهید نمی‌شود، پس از همه چیز آگاه است. سال‌ها گذشت تا اینکه دهه ۹۰ از راه رسید و جنگ و درگیری در سوریه آغاز شد. دوباره حسین، عزم رفتن کرد تا باز آنچه در دلش تمنای آن را از خدا داشت، جستجو کند. امیدوار بود شاید این بار اتفاقی بیفتد و گره از کارش باز شود. حسین تشنه رسیدن به خواسته‌اش بود.  با رفیق دیرینه خود در لشکر ۴۱ ثارالله کرمان که حالا فرمانده سوریه شده بود، تماس گرفت. حسین می‌دانست اعزام‌ها به همین راحتی انجام نمی‌شود. با حاج قاسم صحبت کرد، اما او مخالفت کرد و در جواب همه اصرارها و التماس‌های حسین گفته بود نه، نمی‌شود! ولی حسین تدبیری می اندیشد... @emamzadeganeshgh فیلم زیررا حتما ببینید👇