✍ دوستی میگفت: درس وحشتناکی که کودک ۳ سال و نیم بهم داد. #داستان‌کوتاه اسم فرزند من امیرعلی هست. در همین ایامِ زمستان خیلی علاقه داره در حیاط بازی کنه... خلاصه من براش یه زیر انداز انداختم یک سری #کتاب هم دادم تا بازی کنه‌... عاشق فروشندگیه... کتاب‌هارو می‌چینه،مغازه‌شو باز می‌کنه و میفروشه و می‌بنده. من براش زیرانداز انداختم کتابهاشم گذاشتم، اومدم بالا،گفتم امیرعلی تو برو مغازتو بچین من میام ازت خرید. با خانومم شروع کردیم نماز بخونیم کلی صحبت کردیم،حواسم اصلا به امیرعلی نبود،،، یه دفعه در رو زد اومد بالا،خانومم در رو باز کرد گفت پس چرا اومدی بالا، امیرعلی گفت آخه بابا نیومد ازم خرید کنه،مشتری نداشتم جمع کردم اومدم تو ،،،همینجا مغازمو باز می‌کنم... نوک بینیش قرمز شده بود از سرما!!! مغازشو با کلی امید مجدد چید, ما که ایستادیم به نماز یه دفعه دیدم کرکره‌ی مغازشو کشید اونم ایستاد نماز خوندن، بعد نماز اول تموم شد گفت بابا نمازمونو هم خوندیم حالا بیا ازم کتاب بخر... ✍خیلی دلم شکست... خیلی مرامش منو تحت تاثیر قرار داد... میدونید دلم برای چه کسانی سوخت؟ کسانی که در همین سرما در روزبازار‌ها غرفه می‌زنند و ماه به ماه مشتری‌هاشون کمتر میشه...و پیش خودشون زمزمه می‌کنند خدایا گفته بودی فلان بنده‌هات از من خرید می‌کنند پس اینا سرگرم چی شدند؟ تخفیف؟؟یا تخفییییییف؟ با خودم فکر کردم #اسنپ‌‌مارکت و #دیجی‌کالامو کلا حذف کنــــــــم در مواقع خیلی ضروری از سایتشون اقدام می‌کنم ... من مطمئنم این دیدگاه جیبتونو خیلی پر می‌کنه،مردم و کاسبی‌هاشون با سبک فکریِ ما حفظ خواهد شد .. درجوار_امامـ💞ــزاده #با_بصیرت_تقرب_آرامش #زیر_بارش_لطف_خدائیم ╔.🕌. .═══════════╗ @emamzadehhagarkhaton ╚═══════════.💕 ..╝