#شگفتی_های_آفرینش
💐 گل های بسیار زیبای گیاه هویا !! 😍🤩
🌸 گیاه هویا گیاهی بسیار خوشبو و معطر و بومی استرالیا، گینه نو است و دارای تنوع زیادی در کشورهای اندونزی، مالزی، تایلند، چین و هند است.
🌷 گیاه هویا به دلیل برگهای زینتی و گلهای بسیار جالب برای کاشت در گلخانه و یا مکانهای گرم مناسب است. گلهای این گیاه چتری سفید و صورتی گوشتی ستارهای شکل خوشبو است که از خرداد تا پاییز ظاهر میشوند.
🌼 الله اکبر 🧡
🌐 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
⭕️نیاز شدید جامعه به مباحث مهدوی 🔹احساس ضعف برای یک ملت، خیلی احساس خطرناک و سم مُهلِکی است. یکی ا
⭕️ زندان غیبت...
🔅 امام باقر فرمودند: در صاحب این امر (امام زمان)، چهار شباهت به چهار پیامبر وجود دارد.... و اما شباهت به یوسف، زندانی بودن است.
📚 کمال الدین؛ باب ۳۲؛ حدیث ۶
🔹 آیت الله بهجت: حضرت غائب، در حالی که مُرده را زنده می کند، خود در زندانی وسیع به سر می برد. اما در مورد خود حق ندارد، هر چند برای دیگران در امور فردی عنایت خاصی دارد، اما امور اجتماعی که مربوط به خود آن حضرت است، خیر.
📚در محضر آیت الله بهجت، ج۲ ص۲۹۹
🔺کلید این زندان در دستان ماست...
#سخن_علما_و_بزرگان ۱۲
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✨ #علائم_ظهور ✨ #قسمت_دهم ⭕️ همزمان بودن قیام یمانی و سفیانی 🔹 امام صادق فرمودند: خروج سفیانی و خر
✨ #علائم_ظهور✨
#قسمت_یازدهم
⭕️ زمان قیام یمانی در منابع اهل سنت
🔹 در بین روایات اهل سنت در مورد زمان قیام یمانی، به شدت اختلاف نظر وجود دارد:
۱-دسته ای، قیام یمانی (قَحطانی) را قبل از ظهور دانسته اند.
۲-دسته ای آن را همزمان با امام مهدی دانسته اند.
۳-دسته ای دیگر، قیام یمانی را پس از حیات امام مهدی دانسته اند!
🔺 و البته در برخی روایاتشان نیز آمده که او همان مهدی است!
📚 تأملی نو درنشانه های ظهور، ص۸۷-۹۰
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman
🌷امام على عليه السلام:
خوشترين زندگى، زندگى با قناعت است.
📗تصنیف غررالحکم ص۳۹۱
✅ زندگی با قناعت یعنی به حداقلها در مسائل مادی دنیایی راضی باشیم و مراقب باشیم تو مسائل مادی، به حرص و طمع و زیاده خواهی گرفتار نشویم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@emamzaman
✅ رأس تمام خیرات تواضع است...
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@emamzaman
#یاد_مرگ ❣
🔔 دوست خوبم❗️
⭕️قبر تنگ و تاریک
خانه همیشگی توست ...
👈مخصوص خودت ، فقط برای تو ...
پنجره ندارد ، درش هم با ورود تو
تا قیامت بسته می شود ...
⛔️ اجازه نداری غیر از چند متر پارچه
چیز دیگری با خودت ، آنجا ببری ...
❌ وقتے آنجا نقل مکان کن
کسی به دیدنت نمےآید ...
📵 کسی برایت ایمیل نمےفرستد
گروه های اجتماعے از لیستشان
حذفت مےکنند ...
🚫 مطالبت لایڪ نمےخور د ...
👌 تنها یک چیز به دردت مےخورد ...
✔️ نمازهایت ...
✔️ صدقاتت ...
✔️ اعمال نیکت ...
👈 حال با خودت فکر کن ❗
⬅️ برای رفتن آماده هـســـتی ➡️
💠 @emamzaman
امیرالمؤمنین علیه السلام:
دانش، بهترين همدم است😊📚
العِلمُ أفضَلُ الأَنيسَينِ
غررالحكم حدیث 1654
@emamzaman
💔
#شهیدان
#شهیده_مرضیه_شیروانی
فرزند: فضل الله
متولد: 1335/07/10
محل تولد: آبادان
تاریخ شهادت: 1360/10/26
محل شهادت: شوش
محل دفن: کازرون بهشت زهرا
توضیحات: این شهیده والا مقام بر اثر واژگونی آمبولانس و خون ریزی داخلی به شهادت رسیده است.
#شهیده_ها
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
بچههاشهداخوبتمرینکردن
ولایتپذیریِاماممهدی(عج)را
درآسیدروحاللهخمینے!
ما تمرینکنیمولایتپذیریِ
اماممهدی(عج)رادرحضرتآقا( :🌱
#حاجحسینیڪتا🍃
#اللهمعجللولیڪالفرج💚
@emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند #امامِ_کودکان 2⃣ #السلام_علیک_یا_روح_الله «آزادی عمل»
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند
#امامِ_کودکان 3⃣
#السلام_علیک_یا_روح_الله
«حواسم پیش بچه هاست»
امام نسبت به همه کودکان توجه خاصی داشتند اگر در حسینیه بچه ای گریه می کرد، وقتی به خانه می آمدند به شدت اظهار ناراحتی می کردند که: اینها، بچه های کوچک را در هوای گرم یا سرد می آورند و من حواسم پیش بچه ها می رود و می خواهم مطالبم را زود تمام بکنم که آنها اذیت نشوند.
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 #قسمت_چهلم مادر خسته و کلافه از
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍
🖋 #قسمت_چهل_و_یکم
کنار هم نشستیم و او با لحنی برادرانه ادامه داد: «اینا رو گفتم که بدونی من به مجید ایمان دارم! ولی اینا هیچ کدوم دلیل نمیشه که تو یه سِری از مسائل رو نادیده بگیری!» و در برابر نگاه پرسشگرم، با حالتی منطقی آغاز کرد: «الهه! منم قبول دارم که اونم مثل ما مسلمونه! منم میدونم خیلی از مصیبتهایی که الان داره کشورهای اسلامی رو تضعیف میکنه، از تفرقه ریشه میگیره! منم میدونم که رمز عزت امت اسلامی، اتحاده! اما دلم میخواد تو هم یه چیزایی رو خوب بدونی! تو باید بدونی که اون مثل تو نماز نمیخونه! مثل تو وضو نمیگیره! شاید یه روز به یه مناسبتی لباس مشکی بپوشه و بخواد عزاداری کنه، یه روز هم جشن بگیره! شاید یه روز بخواد کلی هزینه کنه تا بره زیارت و بخواد تو هم باهاش بری و هزار تا مسئله ریز و درشت دیگه که اگه از قبل خودتو آماده نکرده باشی، خیلی اذیت میشی!»
همچنانکه با نوک پایم ماسههای لطیف ساحل را به بازی گرفته بودم، گوشم به حرفهای عبدالله بود که مثل طعم تلخ و گسی در مذاق جانم نقش میبست که سکوت غمگینم، دلش را به درد آورد و گفت: «الهه جان! من اینا رو نگفتم که دلِ تو رو از مجید سرد کنم! گفتم که بدونی داری چه مسیر سختی رو شروع میکنی! من اطمینان دارم که اگه بتونی با این مسائل کنار بیای، دیگه هیچ مشکلی بین شما وجود نداره و کنار هم خوشبخت میشید! این حرفا رو به تو میزنم، چون خیالم از مجید راحته! چون اون روز وقتی به بابا قول داد که هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی تو رو ناراحت نکنه، حرفش رو باور کردم. چون معلوم بود که نه شعار میده، نه میخواد ما رو گول بزنه! ولی میخوام تو هم حداقل به خودت قول بدی که هیچ وقت اجازه ندی تفاوتهای مذهبی، اختلافِ زندگی تون بشه!»
نگاهم را از زمین ماسهای ساحل برداشتم و به چشمان نگران و مهربانش دوختم: «عبدالله! اما حرف دل من یه چیز دیگهاس!» از جواب غیر منتظرهام جا خورد و من در مقابل نگاه کنجکاوش با صدایی که از عمق اعتقادم بر میآمد، ادامه دادم: «عبدالله! من همون شبی که اجازه دادم تا بیاد خواستگاری، به خودم قول دادم که اجازه ندم این تفاوتِ مذهبی باعث ذرهای دلخوری تو زندگی مون بشه. چون میدونم اگه این اتفاق بیفته، قبل از خودم یا اون، خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو ناراحت کردم. چون خوب میدونم هر چیزی که مایه اختلاف دو تا مسلمون بشه، وسوسه شیطونه و در عوض اون چیزی که دلِ خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو شاد میکنه، اتحاد بین مسلمون هاس! اما من از خدا خواستم کمک کنه تا اونم به سمت مذهب اهل تسنن هدایت بشه!»
سپس در برابر چشمان حیرت زدهاش، نگاهم را به افق شناور روی دریا دوختم و مثل اینکه آینده را در آیینه آب ببینم، با لحنی لبریز ایمان و یقین پیشبینی کردم: «عبدالله! من مطمئنم که این اتفاق میافته! میدونم که خدا به هردومون کمک میکنه تا بتونیم راه سعادت رو طی کنیم!» با صدایی که حالا بیشتر رنگ شک و تردید گرفته بود تا نصیحت و خیرخواهی، پرسید: «الهه! تو میخوای چی کار کنی؟» لبخندی زدم و با آرامشی که در قلبم موج میزد، پاسخ دادم :«من فقط دعا میکنم! دعا میکنم تا دلش به سمت سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هدایت شه و مذهب اهل سنت رو قبول کنه! دعا میکنم که به خدا نزدیکتر شه! میدونم که الان هم یه مسلمون معتقده، ولی دعا میکنم که بهتر از این شه!» و پاسخم برایش اگرچه غافلگیرکننده، اما آنقدر پُر صلابت بود که دیگر هیچ نگفت.
#ادامه_دارد......
✍نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman