eitaa logo
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
11.7هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
💓💓💓 💓💓 💓 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار " *دومین حضور* ✔️ راوی : امیر منجر 🔸هشتمين روز مهرماه با بچه هاي معاونت عمليات سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم. موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم. 🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها براي نماز آماده ميشدند. حالت معنوي عجيبي در بچه ها ايجاد شد. محمد بروجردي گفت: اميرآقا، اين بچه كجاست؟! گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان. برادر بروجردي ادامه داد: عجب صدايي داره. يكي دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه. بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون . 🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب مي آمديم. اصغر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن ، منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد. اصغر از فرماندهان بسيار و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت. او هميشه ميگفت: چريكي به شجاعت و ومديريت اصغر نديده ام. اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه. اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت. 🔸يكبار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي. اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در جنگيده ام. 🔸كل درگير يهاي سال 58 كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامي را خيلي خوب ميفهمد. براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك ميگرفت. 🔸آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي در شهر ايجاد كرد. وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها باستاني را بر پا كرد. 🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب ميگرفت و با صداي گرمِ خودش ميخواند. اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ 3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند. يكي از فرماندهان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند. ابراهيم با آن صداي رسا ميخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود. به اين ترتيب آنها روح زندگي و را ايجاد ميكردند. راستي كه ابراهيم انسان عجيبي بود. ٭٭٭ 🔸امام صادق (ع) ميفرمايد: هركار نيكي كه بنده اي انجام ميدهد در ثوابي براي آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده: «پهلويشان از بسترها جدا ميشود و هيچكس نميداند به پاداش آنچه كرده اند چه چيزي براي آنها ذخيره كرده ام » همان دوران كوتاه سرپل ذهاب، ابراهيم معمولاً يكي دو ساعت مانده به صبح بيدار ميشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور ميشد. اما من شك نداشتم كه از بيداري سحر لذت ميبرد و مشغول نماز شب ميشود. يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختي ظرف آب تهيه كرد و براي غسل و نماز شب از آن استفاده نمود. ... 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴 🆔 @EmamZaman 💓 💓💓 💓💓💓
🌱 پرورش نهال امید؛ جهاد نخست جوانان 🌷 رهبر معظم انقلاب، در بیانیه #گام_دوم_انقلاب خطاب به ملت ایران به ویژه جوانان: 🔸پیش از همه چیز، نخستین توصیه‌ی من #امید و #نگاه_خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت...شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman
‍ 💓🍃🍃❤️🍃🍃💓 (چهل پلہ ٺا خدا)😍 (۲۰ روز تا اربعین)⏳ 🌺سلاااام همراهان چله ترک گناه خـــدا قـــوت😊 بیست و یڪ روز،گذشت.✌️😍 📝 قانون ۲۱ یا که نظریه روانشناسان میباشد میگوید: ✅برای یک عادت یا یک عادت ۲۱ روز زمان نیاز است . که اگر شما به صورت مستمر در این ۲۱ روز، یا عادت مدنظر خود را کنید یا عادت مدنظر خود را کنید می توانید به نتیجه برسید. 💯و از همه مهمتر این ترک عادت یا ایجاد عادت ماندگار شود. 💠برای همگان ۲۱ روز الزاما نمی تواند درست باشد ♻️ممکن است یک فرد برای ترک عادت یا تغییر خود به کمتر یا بیشتر از این تعداد روز نیاز داشته باشد ⭕️ولی می توان گفت که همین تعداد روز می تواند معجزه ای برای شما شکل بدهد به شرط اینکه مستمر و مداوم در این ۲۱ روز هدف خود را دنبال کنید 🌸خب همراهان عزیز میشه گفت تو این چهل روز روزهای سخت و صعب العبور رو به یاری خدا رد کردید یعنی یه رو گذروندید✌️ .بقیه راه دیگه راحته بشرطی که همینطور با ارداه قوی ادامه بدید .😍 💛اگه هم هنوز شروع نکردید یا شکست خوردید هنوز دیر نشده از همین الان با توکل بر خدا و توسل به معصومین (ع) و شهدای عزیزمون شروع ڪنید😊 💜هر اتفاقی هم که بیفته، باید حواسمون باشه که دو طناب اصلی زندگی رو رها نکنیم، و اون دو طناب، و هستن 🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤 @emamzaman
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
(چهل پله تا خدا)😍 (۶ روز تا اربعین)⏳ ⁉بدترین اثرگناه⁉️ ✍شاید بدترین اثر گناه، کم‌شدن انسان به رحمت خدا باشه. یادمون نره ناامیدی از رحمت خدا است 🔻چون وقتی انسان نا امید بشه دیگه زمینه برای انجام گناهای بیشتر و بزرگ تر براش فراهم میشه و به این ترتیب شیــ👿ـطان به هدف خود می‌رسه و انسان دیگه خودش رو غرق شده میدونه. در این حالت فقط باید به این فکر کرد که خدا مثل ما نیست که بخشش و رحمت محدود باشه صد بار اگر توبه شکستی باز آی!😊 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 📝آخوند ملاعلی همدانی خدمت حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد. ✔️ شیخ حسنعلی فرمود: مرنج و مرنجان! 🔻مرحوم ملاعلی همدانی می گوید: خوب مرنجان راحت است، کسی را از خود ناراحت نمیکنیم، اهانت به کسی نمی کنیم، غیـ🔥ـبت کسی را نمی کنیم و ..این می شود ⁉️اما را چه کار کنیم؟ ⚡️ کسی به ما بدی می کند، غیبت مان را می کند، پول مان را می خورد، قطعا انسان رنجش پیدا می کند. می شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟!! 🔖فرمودند:بله. ❗️گفت:چطور؟ 🌹فرمودند:"خودت را کسی ندان" 🏷عیب کار ما همین جاست. ما خودمان را کسی می دانیم، به ثروت مان، به علم مان، به ریاست مان، به هرچیزی می بالیم، لذا هیچ کس جرأت ندارد به ما "تو" بگوید...!📌 📘قسمتی از فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی ---------------------- 🌹سلام همراهان چله ترک گناه دیگه به آخرای چله نزدیک میشیم 🌸احسنت به اونایی که این مسیر رو تا اینجا اومدن✌️👌 🌺و اونایی ام که هنوز،شروع نکردید یا وسط چله شکست خوردید میگم امیدوار باشید واصلا روحیتونو نبازید یه یا علی بگید و از همین لحظه با توکل بر خدا و توسل به ائمه و معصومین عزیزمون (ع) و مدد از شهدای عزیزمون شروع کنید.ناامید نشید که ناامید فقط شیـ👿ـطانه خدامون داره صدامون میزنه😊 🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤 @emamzaman
🇮🇷 قبل از انقلاب، میزان در ایران، یک میلیون و ۱۴۰ هزار تن بود. بعد از انقلاب تا سال ۱۳۹۶ به بیش از ۹ میلیون تُن رسیده است. یعنی میزان تولید گندم در ایران بعد از انقلاب شده است.
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_ام 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز
✍️ 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه کنم. در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمرده‌اش به زنده ماندن یوسف گل انداخته و من می‌ترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس کن بچه‌ام از دستم نره!» 💠 به چشمان زیبایش نگاه می‌کردم، دلم می‌خواست مانعش شوم، اما زبانم نمی‌چرخید و او بی‌خبر از خطری که می‌کرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.» و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!» 💠 رزمنده‌ای با عجله بیماران را به داخل هلی‌کوپتر می‌فرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او می‌خواست آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکم‌تر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلی‌کوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!» قلب نگاهم از رفتن‌شان می‌تپید و می‌دانستم ماندن‌شان هم یوسف را می‌کُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت. 💠 هلی‌کوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزان‌مان را بر فراز جهنم به این هلی‌کوپتر سپرده و می‌ترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره‌های تن‌مان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا کنید! عملیات آزادی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد (علیه‌السلام) آزادی آمرلی نزدیکه!» شاید هم می‌خواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمان‌مان کمتر دنبال هلی‌کوپتر بدود. 💠 من فقط زیر لب (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم که گلوله‌ای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظه‌ای که هلی‌کوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری‌های برادرم را به سپردم. دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم‌هایم را به سمت خانه می‌کشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی می‌رفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا و سقوطی رخ داده باشد. 💠 در خلوت مسیر خانه، حرف‌های فرمانده در سرم می‌چرخید و به زخم دلم نمک می‌پاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست در حالی‌که از حیدرم بی‌خبر بودم، عین حسرت بود. به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. 💠 نمی‌دانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش عدنان یا است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی‌اختیار به سمت کمد رفتم. در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم. 💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس که روزی بهاری‌ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی‌اختیار به سمت باطری رفت. در تمام لحظاتی که موبایل را روشن می‌کردم، دستانم از تصور صدای حیدر می‌لرزید و چشمانم بی‌اراده می‌بارید. 💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست شده بود تا معجزه‌ای شود و اینهمه خوش‌خیالی تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن (علیه‌السلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند! 💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با شنیدن صدای حیدر نفس‌هایم می‌تپید. فقط بوق آزاد می‌خورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان پر کشید و تماس بی‌هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. 💠 پی در پی شماره می‌گرفتم، با هر بوق آزاد، می‌مُردم و زنده می‌شدم و باورم نمی‌شد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و رها شده باشد. دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه زار می‌زدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی می‌لرزید... نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
❀ #چله_ترک_گناه 🌺 #روز_بیست_و_چهارم 🌸 °•❤️•° ماخوشیم بہ نغمہ ے | أنتَ مَوْلاے وَ أنَا الْعَبد 🍃
❤️ 😍 ♨️ 🍀یکی از زیباترین تشبیه هایی که شده همین حدیث، صحنه مبتذلی میبینی شاید اون لحظه متوجه نشی و بدنت گرم باشه ولی اون زهرش کم کم اثر منفیش رو میذاره زمینه ساز افکار منفی و در اخر خدایی نکرده عمل حرام میشه... ، پس چه بهتر که پیشگیری کنیم و اگر خود صحنه مبتذل(اشخاص مبتذل 😔) هم اومد جلو چشمتون، بدونید که هیچ چیز ارزش این رو نداره که از خدا دورتون کنه... 🍀 👇👇👇👇👇👇 ‌فلسفه ی حرام بودن نگاه به نامحرم! 🍃میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی⁉️ میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی⁉️ میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری میبینی،باهمسرت 💑مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم_چران👀 میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود!: میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گنـــ🔥ـاه میشوی! میبینی ، مانع ظهور –زمان❤️ هم میشوی:😞 ‌پس با نگاه به نامحرم خودت رو گول نزن: 💕در پاک بودن شیوه ی پیغمبریست💕 اوضاع جامعه افتضاحه بر منکرش لعنت ولی برو قصه رجب علی خیاطو بخون... شیعه ها،جوونای امام زمانی، سربازای مولا، یه میزنم بهت، بهش فکر کن، منو تو اون بیابونگرد فاطمه (س) هستیماا😞 من وتو اگر زمینه ساز ظهور نباشیم کی باشه؟🤔 امروز هدیه بابای خوب صاحب الزمانمون،مولا امام‌حسن‌عسکری(ع)🙏😊 😔 🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄