🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊 #معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜 #یار_شصت_و_ششم🌹 ❤️ #بریر_بن_خضیر❤️ ⚫️در روز عاشورا
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_شصت_و_هفتم🌹
💛 #عمرو_بن_قرظة_بن_كعب_انصارى💛
🍃 پدر او از صحابه رسول خدا(ص)و از یاران امیرالمؤمنین (ع) بود، و در جنگهاى امام على(ع) شركت داشت و آن حضرت او را به ولایت فارس گمارده بود، و در سال 51 بدرود حیات گفت. او داراى فرزندانى است كه مشهورترین آنها عمرو و على است كه عمرو در ایام مهادنه در كربلا خدمت امام حسین (ع) رسید و امام او را جهت ارشاد نزد عمر بن سعد مى فرستاده است، و این جریان تا آمدن شمر ادامه داشت، و چون شمر به كربلا آمد، این ارتباط قطع شد.
⚫️ او روز عاشورا از امام اذن گرفت و به میدان آمد در حالى كه این رجز مى خواند:
قد علمت كتیبة الانصارانى ساحمى حوزة الذمار ضرب غلام غیر نكس شارىدون حسین مهجتى و دارى.( #توضیحات )
🌺پس عمرو بن قرظه ساعتى رزمید و نزد امام حسین (ع) بازگشت و در برابر آن حضرت ایستاد تا از او در برابر دشمن دفاع كند.
✨ابن نما مى گوید: او صورت و سینه خود را سپر تیرها قرار داده بود و نمىگذاشت كه به امام حسین (ع) اصابت كند، و پس از جراحتهاى زیادى كه برداشته بود به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! به عهد خود وفا كردم؟!
🌸آن حضرت فرمود: آرى، تو زودتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول خدا برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد.
🥀عمرو پس از شنیدن این سخنان بشارت آمیز به روى زمین افتاد و جان تسلیم كرد؛ سلام خدا بر او باد.
🔥اما برادرش على كه با عمـ👿ـر بن سعد به كربلا آمده بود، چون برادرش كشته شد، از میان سپاه كوفه بیرون آمد و ندا كرد: اى حسین! برادر مرا فریفتى و او را كشتى!
💫امام حسین (ع)فرمود: من او را نفریفتم، خدا او را هدایت كرد و تو به گمراهى كشیده شدى.
🔥گفت: خدا مرا بكشد! اگر تو را نكشم، و یا به دست تو كشته نشوم! و به طرف امام حمله كرد.
☄نافع بن هلال او را با ضربه نیزه بر روى زمین انداخت و یاران او آمده و از معركه بیرونش بردند و زخمهایش را مدوا كردند تا بهبودى یافت.
#توضیحات : «سپاه انصار دانسته اند كه من از كسى كه مسئولیت حفظ جانش با من است، حمایت و حفاظت مى كنم؛ ضربه هاى من همانند ضربه هاى جوانى است كه از صحنه نمىگریزد؛ جان و مال من فداى حسین باد!» ابن نما مى گوید: در این مصراع آخر یعنى «جان و مال من فداى حسین باد» اعتراضى نسبت به عمر بن سعد خفته است كه چون امام علیه السلام از او خواست تا از عزمش باز گردد، او گفت: بر خانه خود بیمناكم! امام علیه السلام فرمود: من عوض آن را خواهم داد! عمر بن سعد گفت: بر مالم مى ترسم! امام فرمود: من در حجاز از مال خود به تو خواهم داد؛ عمر بن سعد اظهار بى میلى كرد.
📕 وسیلة الدارین، 173.
📗 نفس المهموم، 262.
📘ابصار العین، 92.
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
@emamzaman
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊