eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_صد_و_هشتادم سر سفره ی نهار همه
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 یک هفته از رفتن شهاب میـگذشت و در این هفته فقط یک بار تماس گرفته بود و از مهیا خواسته بود که نگران نشود. مکانی که هستند، آنتن ندارد و برای هر تماس باید به روستا های اطراف بروند . مهیا تصمیم گرفته بود که به خانه ی زهرا برود ،دیرو مادر زهرا را در مسجد دیده بود که از حال بد زهرا گفته بود و از مهیا خواسته بود که به دیدنش بیاید شاید حالش بهتر شود. مهیا از خانه خارج شد،ترجیج داد مسیر کوتاه بین خانه ی آن ها و خانه ی زهرا را کمی پیاده روی کند . دکمه آیفون را زد که در با صدای تیکی باز شد، با سلام واحوالپرسی با مادر زهرا ، سراغ زهرا را گرفت که مادرش با ناراحتی آهی کشید وگفت: ــ تو اتاقشه از وقتی از کلانتری بردیمش بیمارستان بعد هم که مرخص شد یه بارم از اتاقش بیرون نیومده. مهیا سعی کرد لبخندی بزند اما رد کوتاهی بر روی لبانش نقش بست" با اجازه ای"گفت و به طرف اتاق زهرا رفت تقه ای به در زد،اما صدایی نشنید آرام در را باز کرد، زهرا که فکر می کرد مادرش است سرش را به طرف در چرخاند تا به او بگوید دیگر مزاحمش نشود که با دیدن مهیا دوباره یاد هر آنچه بر سرش گذشته بود افتاد و چشمه ی اشکش جوشید. مهیا به سمتش رفت و اورا در آغوش گرفت و به خود فشرد صدای هق هق زهرا در اتاق پیچیده بود مهیا او را درک می کرد .سر او هم همچین بلایی آمده بود ولی شاید مهیا کاری که نازنین با او کرد وحشتناکتر بود اما بودن شهاب در کنارش باعث شد زود با این قضیه کنار بیاید . نگاهی به صورت سرخ از گریه ی زهرا انداخت ،کمی آرامتر شده بود،سرش را آرام آرام نوازش کرد در باز شد و مادر زهرا با صورتی خیس و سینی به دست وارد اتاق شد سینی را روی پاتختی گذاشت و بیرون رفت . مهیا لیوان شربت خنک را به دست زهرا داد و اورا مجبور کرد که بخورد!! مهیا بعد از تموم شدن شربت، لیوان ها را در سینی گذاشت و روبه روی زهرا روی تخت نشست؛ ــ زهرا من اومدم اینجا که باهم حرف بزنیم ،یه نگاه به خودت بنداز ،به مادرت به زندگیت همه به خاطر تو ناراحتن تا کی میخوای تو این وضعیت بمونی؟؟ فک میکنی با این کار به جایی میرسی ؟نه عزیزم فقط خودت و اطرافیانتو داغون میکنی. پس به خودت بیا ،کنار بیا با این قضیه ،هنوز دانشگات مونده،هنوز دیر نشده یاعلی بگو و این قضیه رو تمومش کن. .... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌸 🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸