eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آیت الله مصباح یزدی 🔶قسمت اول (تعلیم کسی که نمی داند) 🌹امام على علیه السلام : همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطره‏ اى است در درياى عميق. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴ اولين مصداق امر به معروف و نهي از منکر از قبيل تعليم است؛ گاهي فردي به دلايل مختلف از قبيل اين که تازه به تکليف رسيده، يا به مقتضاي محيطي که در آن زندگي مي کند نتوانسته احکام اسلام را ياد بگيرد و اين فرد به اصطلاح نسبت به احکام اسلام جاهل قاصر است؛ يعني کسي است که حکم يا راه اجراي آن را نمي داند و در بي اطلاعي خود مرتکب تقصير نشده است. به اين معني که، براي او شرايط فرا گرفتن احکام اسلام فراهم نشده است، و او در اين امر کوتاهي نکرده است. تعليم احکام اسلام به چنين فردي واجب است. چنين تعليمي بايد با کمال نرمي، ملايمت و مهرباني انجام گيرد، چون طرف در جهل خود تقصيري نداشته است. همچنين در اين تعليم به مقتضاي سن، شرايط زندگي و مرتبه استعداد و فهم شخص، بايد سعي کرد از شيوه هاي مناسب آموزشي استفاده کرد تا او بهتر ياد بگيرد. مثلاً برا ي نوجواني که تازه به سن تکليف رسيده نمي توان همان روش آموزشي که براي افراد بزرگسال استفاده مي شود به کار برد. و به همين ترتيب روش آموزش بر حسب مراتب استعداد و معلومات افراد نيز فرق مي کند. اين يک قسم امر به معروف و نهي از منکر است. حالت ديگر بحث اين است که جاهل، مقصر باشد؛ يعني توانايي ياد گرفتن را داشته اما در اين کار کوتاهي کرده است. در اين فرض اگر شخص جاهل مقصر درخواست تعليم کرد، لازم است به او تعليم داده شود. اما اگر درخواست هم نکرد، ولي شما مي دانيد که جاهل مقصر وظيفه خود را نمي داند و در يادگرفتن آن کوتاهي کرده است، در اين جا علاوه بر اين که بايد به او تعليم داد، بايد در تعليم او روشي را به کار برد که او تشويق به يادگرفتن شود. «جاهل قاصر» خود به خود انگيزه براي يادگرفتن داشته، اما شرايط يادگيري براي او فراهم نبوده، لذا توانايي ياد گرفتن را نداشته است. امام براي «جاهل مقصر» شرايط يادگيري فراهم بوده و مي توانسته ياد بگيرد، لکن در اين کار کوتاهي کرده است. لذا براي اين که در اين مقام برآيد که گوش بدهد و توجه کند تا ياد بگيرد، بايد در او ايجاد انگيزه کرد. يعني در اين مورد بايد روش پيچيده تري را در تعليم به کار گرفت، تا اين آمادگي در جاهل مقصر ايجاد شود که خود او درخواست تعليم کند. قسم سوم از امر به معروف که از قبيل تعليم است، اين است که کسي به خيال خود، حکم را ياد گرفته، روش انجام آن را مي داند، ولي اشتباه مي کند. مثلاً در مسائل فردي، افرادي هستند که قرائت نمازشان غلط است، ولي گمان مي کنند درست است. يا فردي به خيال خود تکليف اجتماعي اش را درست انجام داده است، اما اشتباه مي کند. مثلاً همين وظيفه ي امر به معروف و نهي از منکر، از سابق که زمان طاغوت بود و شرايط فرهنگي و ديني جامعه با امروز خيلي فرق داشت، موارد زيادي را به خاطر دارم، که البته امروز هم ممکن است مشابه آن ها در بعضي موارد پيدا شود، کساني بودند که با تندي، ترشرويي، خشونت، و حتي گاهي با توهين به ديگران مي گفتند آقا چرا فلان امر را انجام مي دهي؟ اين فرد گمان مي کند که وظيفه خود را به درستي انجام مي دهد، اما از روي ناآگاهي همراه انجام تکليف واجب امر به معروف، مرتکب گناه نيز مي شود. اين گناه توهين به مؤمن است که حرام است، ولو آن مؤمن گناهکار باشد. در اين جا فرض بر اين است، که فرد، جاهل مرکب است. يعني نمي داند و گمان مي کند که مي داند. چنين کسي را بايد تعليم داد، اما روش تعليم چنين فردي پيچيده تر از دو روش قبل است. يعني آن چنان بايد با نرمي سخن گفت، که فرد آماده بشود. ابتدا احتمال بدهد که اشتباه کرده است. چون فرض ما اين است که او گمان مي کند وظيفه ي خود را درست انجام مي دهد. لذا به آساني قبول نمي کند که کارش غلط است. ابتدا بايد کاري کرد که احتمال بدهد در نحوه انجام وظيفه اشتباه مي کند. سپس عمل صحيح به او تعليم داده شود. ✨هر سه مورد، جاهل قاصر، جاهل مقصر و جاهل مرکب احتياج به تعليم دارند، مي بايست مسائل را به آن ها ياد داد، اما بايد روش هاي آموزش متناسب با سن، استعداد و موقعيت اجتماعي افراد باشد، تا انسان در امر به معروف و نهي از منکر موفق شود. صرف اين که انسان براي «اتمام حجت» چيزي بگويد، کافي نيست.هدف ياد گرفتن است. هدف ياد دادن به جاهل است؛ نه اين که انسان چيزي را بگويد که اتمام حجت کرده باشد. اين سه قسم از امر به معروف و نهي از منکر است، که اسم هر سه «تعليم جاهل» است. در مورد جاهل قاصر، جاهل مقصر، يا جاهل مرکب، نيازي به استفاده ي از برخورد تند، خشونت و برخورد فيزيکي نيست. بلکه در اين موارد بايد به جاهل آموزش داد، و سعي کرد که او بهتر یاد بگیرد. الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💠 #قلمرو_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر آیت الله مصباح یزدی 🔶قسمت اول (تعلیم کسی که نمی داند) 🌹امام
آیت الله مصباح یزدی قسمت دوم ( تذکر و موعظه) 🌹امیرالمومنین علی علیه السلام : همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطره اى است در درياى عميق. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴ یکی از اقسام امر به معروف و نهي از منکر مصداق موعظه و نصيحت کردن و پند و اندرز دادن است. اين قسم هم چند صورت دارد، که مصاديق آن فرق مي کند. مثلاً شما اطلاع پيدا کرديد که فردي با وجود اینکه حکم را مي داند و مي داند که فلان کارگناه است، در عين حال، عالماً و عامداً، آن گناه را مرتکب مي شود. اما همين فرض چند حالت دارد: گاهي آن فرد به تنهايي و در خلوت گناهي را مرتکب شده است و شما به طور اتفاقي از عمل او اطلاع پيدا کرديد، و او اصلاً نمي خواهد کسي در مورد اين مسأله چيزي بفهمد و حتي اگر متوجه شود که شما از عمل او اطلاع پيدا کرده ايد، خجالت مي کشد. در اين جا شما بايد او را امر به معروف و نهي از منکر کنيد، اما اين امر به معروف و نهي از منکر بايد به گونه اي باشد که او خجالت نکشد. چون خجالت دادن افراد، مصداق ايذاء مؤمن ( اذیت مؤمن ) است و ايذاء مؤمن هم حرام است. بايد به گونه اي با او صحبت کنيد، که او متوجه نشود شما از گناه او خبر داريد. مثلاً با گفتن مسائل کلي او را موعظه کنيد. چه رسد که راز او را نزد ديگري فاش کنيد و گناه او را به ديگران بگوييد. بازگو کردن گناه ديگران، خود گناه کبيره(مصداق غیبت کردن) است. ممکن است شخصي در خفاء گناه ساده اي را انجام بدهد، بعد شما گناه ساده او را به اسم نهي از منکر در جلوي ديگران بازگو کنيد! اولاً او خجالت مي کشد، که اين خود يک گناه است. اگر ديگران بفهمند که او آن گناه ساده را مرتکب شده است، شما يک گناه کبيره مرتکب شده ايد. او يک گناه صغيره کرده بود، اما شما براي انجام تکليف واجب، مرتکب گناه کبيره شديد! پس اگر کسي در خفا گناهي کرد، حتي اگر گناه کبيره هم باشد، اولاً شما حق نداريد که راز او را فاش کنيد، و به کسي بگوييد. حتي شما حق نداريد راز او را به پدر و مادرش بگوييد. چون آن فرد خجالت مي کشد، آبرويش مي ريزد، و ريختن آبروي مؤمن حرام است. مگر يک مورد که استثنا شده و آن اين که راه اصلاح فرد گناهکار منحصرا در اين باشد که به ديگري بگوييد. يعني به هر دليلي اصلا حاضر نمي شود، دست از گناه خود بردارد، و تنها راه باز داشتن او اين است که به شخص ديگري که مي تواند او را از گناه باز دارد، بگوييد، تا او آرام آرام شخص خلافکار را وادار به اصلاح کند. فقط در اين مورد جايز است گناه شخصي براي ديگري نقل شود. اما تا ممکن است بايد خود شما درصدد اصلاح او برآمده، و او را از منکري که مرتکب آن مي شود نهي کنيد. اما به گونه اي که متوجه نشود شما خبر داريد، تا آبروي مؤمن نزد شما نريزد. خداوند ستارالعيوب است، و راضي نمي شود که راز مؤمن براي ديگري فاش شود، و يا آبرويش بريزد. بسياري از مردم از اين موضوع غفلت دارند، گمان مي کنند هر کس گناهي را مرتکب شد، مخصوصاً اگر گناه کبيره باشد، بايد افشاگري کرد، و به مراجع ذي صلاح خبر داد، يا بايد او را تعزير کرد، و يا اگر مرتکب گناهي شده که حد دارد، بايد او را حد زد. در صورتي که حتي گناهي که موجب حد است، افشاي آن به اين سادگي جايز نيست. مگر آن که چهار نفر به اتفاق يکديگر آن گناه را ببينند، در اين صورت آن چهار نفر حق دارند گناه او را مراجع ذي صلاح گزارش کنند. اما اگر سه نفر مؤمن مي دانند که اين فرد مرتکب عملي شده که موجب حد است، و بروند در محکمه شهادت دهند، اگر نفر چهارم حاضر نباشد، قاضي بايد خود آن سه نفر را حد بزند. اسلام تا اين مقدار خواسته است که اسرار مردم آشکار نشود و آبروي کسي نريزد. البته اگر رسوايي به جايي رسيد که چهار نفر عادل با هم ديدند، آن هم به نحوي که جاي هيچ شبهه اي براي آن چهار عادل وجود نداشته باشد، در اين حالت بايد حد الهي اجرا شود، و نبايد حدود الهي تعطيل گردد. ولي تا ممکن است، بايد اسرار مردم فاش نشود و حتي به خود طرف هم نبايد گفت که من از گناه تو خبر دارم، تا مبادا او خجالت بکشد. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman
✅ این قسمت بسیار مهم و کاربردی است حتما بخونید و عمل کنید👇 آیت الله مصباح یزدی قسمت سوم و آخر ( فرد لا ابالی) 🌹 امام على علیه السلام : همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطره اى است در درياى عميق. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴ یکی از اقسام امر به معروف و نهي از منکر اين است که فرد گناهکار انساني لاابالي است. درست است که الآن در خلوت يک گناهي را مرتکب شده، اما اگر ديگران متوجه عمل او شوند، او احساس شرم و خجالت نمي کند. در مورد چنين فردي مانند کسي که از گناه خود خجالت مي کشيد، پنهان کاري و حفظ سِرّ(راز) لازم نيست. اما در عين حال، بايد به نحوي او را از منکر نهي کرد که کساني که خبر ندارند بي جهت مطلع نشوند. بايد محرمانه و به طور خصوصي به او گفته شود. نه اين که در ميان جمع به او بگويند، تا سِرّش فاش شود. گرچه خود آن فرد هم ابايي نداشته باشد، ولي شما نبايد به انتشار فحشا کمک کنيد. اما اگر کسي متجاهر به فسق بود، يعني عملاً در حضور ديگران گناه مي کند و احساس شرمساري هم نمي کند. امر به معروف و نهي از منکر در مورد چنين کسي سخت تر از ديگران است. اما در عين حال برخورد با او مراحلي دارد. اينجا ديگر مسأله حفظ سِرّ مطرح نيست. لازم نيست در خلوت يا به گونه اي به او گفته شود که متوجه نشود شما از گناه او خبر داريد. زيرا خود او اين گناه را در مقابل مردم انجام مي دهد، خود او آبروي خودش را ريخته است. شما چيزي را بر آبروريزي او نمي افزاييد. او در حضور مردم از اين که گناه مي کند باکي ندارد. در اين جا نيز بايد مراحلي را براي امر به معروف در نظر گرفت. اول با قول ملایم، با ادب و احترام و با نرمي، او را موعظه کنيد و از او بخواهيد که گناه را ترک کند، يا به وظيفه ي واجب عمل کند. به اصطلاح او را نصيحت کنيد و آثار دنيوي و اخروي اين عمل را براي او ذکر کنيد تا تشويق شود و گناه را ترک کند و يا حتي اگر هزینه ي ظاهري براي شما ندارد، غير از تشويق زباني، تشويق هاي ديگري براي جذب او انجام دهيد. البته اين کار هرکسي نيست. اما کساني هستند که متمولند، يا شرايط خاصي دارند که مي توانند کمک مالي بکنند. مثلاً به او مهماني بدهند، يا از او پذيرايي کنند، او را به سفري ببرند. اين تشويق بستگي به نوع گناه و اطلاعاتي که اشخاص پيدا مي کنند دارد. مرحله ي اول امر به معروف و نهي از منکر از اين اشخاص در ابتدا با آرامي، نرمي، ادب، لطافت و تشويق همراه است. اگر مرحله ي اول اثر نکرد، مرحله ي دوم کمي سخت تر است، يعني در اين مرحله اخم کنيد. هنگامي که ديديد با زبان نرم نمي پذيرد، با خشم و تندي به او بگوييد، «صکوا بها جباههم» در اين مورد بايد با افراد گناهکار همراه با سختي و تندي برخورد کرد. بايد آمرانه مسأله را به آن ها گفت. بگويد اين کار را نبايد بکني. اگر ديديد باز هم گفتار آمرانه تأثير نداشت، مي توانيد او را تهديد کنيد که اگر کار خود را ترک نکني تو را به مراجع ذي صلاح معرفي مي کنم. به او بگوييد که اگر گناه را ترک نکند او را به نيروي انتظامي معرفي مي کنيد و نيروي انتظامي حق دارد طبق قانون در مورد او عمل کند. حتي گاهي حق دارد او را تعزير يا زنداني کند؛ که مراحل آن را قانون تعيين کرده است. اما هنگامي که گناه او را ديديد، ابتدائاً لازم نيست شکايت کنيد. بلکه اگر گفتار نرم اثر نکرد و نصحیت و خیرخواهی و بیان آثار بد گناه در دنیا و آخرت هم اثر نکرد، با زبان تند برخورد شود و اگر آن هم اثر نکرد، تهديد کنيد که او را به مرجع ذي صلاح معرفي خواهيد کرد. اگر تهديد هم اثر نکرد، در اين صورت، فرد گناهکار را معرفي کنيد. يعني اين تدريج را در مراحل امر به معروف بايد لحاظ کرد و بي جهت به کسي تندي، بي ادبي و بي احترامي نکرد. اما اگر کار به جايي رسيد که ديگر نرمي و ملاطفت اثر نمي کند، بايد تندي کرد. البته اين را هم فراموش نکنيد که نبايد افراط و تفريط در کار باشد. چون بسياري از مشکلات ما از افراط و تفريط پيدا مي شود. گاهي از يک طرف بعضي افراط و از طرف ديگر بعضي تفريط مي کنند. زيرا گاهي کندروي موجب اين مي شود که ديگران با تندي عمل کنند، و رفتارهاي نا به جای برخي باعث مي شود که اصل يک عمل معروف انکار شود. ولي اسلام همه چيز را در حد خودش قرار داده است، تا ممکن است بايد با نرمي و ملاطفت رفتار شود. ولي اگر اثر نکرد، درجامعه ي اسلامي نبايد به گونه اي باشد که قبح گناه بريزد، بايد در جامعه ي اسلامي حريم ها حفظ شود. جامعه ي اسلامي بايد به گونه اي باشد که اگر کسي در آن مرتکب گناه شد، خجالت بکشد[ یا اگر خجالت نمیکشد حداقل از برخورد قانونی بترسد]. اگر به اين ارزش ها عمل نشود، در اين صورت در جامعه ي اسلامي مشکلات ديگري پيش مي آيد. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman