eitaa logo
💠 امام زمان (عج)💠
11.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
1.3هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
ya-moghaleb-a-l-gholoob.mp3
2.86M
🌸سرود بسیار زیبا در موردشروع قرن جدید و ولادت امام زمان علیه السلام😍 🎊
💠 امام زمان (عج)💠
‍ 🦋قصص الانبیا🦋 #قصه_سی_و_چهارم #رمان📚 #لشگر_شیطان ✍فرمانده فریاد زد: ‼ای ادریس!!! من از جانب شاه
🦋قصص الانبیا🦋 📚 (۱) ✍ادریس پیامبر(ع) رو به مردم کرد و گفت: ای برادران و خواهران من! این روز های سخت به پایان خواهد رسید و باران رحمت خداوند دوباره بر شما باریدن خواهد گرفت. اما آگاه باشید که آیندگان را بر گردن شما حقیست! آیا چنین می پسندید که در آینده ای نچندان دور دوباره فرزندانتان راه حق را فراموش کرده و بت و پرستی پیشه سازند؟! آیا می خواهید هر آنچه که بر شما گذشت ایشان را نیز گرفتار سازد؟! ادریس(ع) به جسد فرمانده و سربازانش اشاره کرد و فرمود: بر شما مردانی حکومت می کنند که خود و پدرانشان را خداوندگار عالم می دانند و هیچ معجزه و عذاب و رحمتی از سوی پروردگار، این مردگان متحرک را بیدار نخواهد ساخت. اینان لحظه ای از تلاش دست بر نمی دارند، مگر آنکه دوباره بر دل های شما مهر نادانی و خود پرستی بکوبند و شما و فرزندانتان را به آنجا بازگردانند که پیش از این بودید. اینک از شما می پرسم! چگونه می توان در شهری که شیطان بر آن حکومت می کند،خداپرستی کرد؟! خود را از قل و زنجیر این جباران رها سازید. به این بردگی پایان دهید تا بندگی کنید. سیل مردم خشمگین به سوی کاخ شاه به حرکت درآمد. سربازان انگشت شماری که در کاخ مانده بودند با دیدن جمعیت پا به فرار گذاشتند. مردم وارد کاخ شدند و خیلی زود پادشاه را یافتند. پادشاه وحشت زده و خشمگین فریاد برآورد. چه غلطی می کنید؟! من فرزند خدایانم! من صاحب شما هستم! همه ی شما در آتش خشم من و پدرانم خواهید سوخت! همه شما را نابود خواهم ساخت! ... فریادهای شاه در کسی اثر نکرد. مردم او را دست و پا بستند و کشان کشان نزد ادریس نبی(ع) بردند. 📚منابع: برداشت آزاد از: راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص240 مجلسي،بحارالانوار،ج11ص271 ... 【@emamzaman
ص۵۹۴.jpg
139K
یک صفحه‌قرآن‌به‌نیت ۵۹۴ 💠قرائت دعای عهد💠
|هرگاه نوروزفرارسید،غسل کن وپاکیزه ترین لباس هایت رابپوش.| 🌸 【@emamzaman
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چیزی تا ظهور نمونده؛ قسمت اول ✨ ما اصل کار رو انجام دادیم، یک قدمی چشمه هستیم... کلید ظهور در دستان ماست @emamzaman
❣باید باور کنیم که نه تنها خوشبختی فرزندان ما در گرو این جهیزیه‌ها نیست، بلکه زندگی فرزندان ما با اصرار بر این جهیزیه‌ها به خطر می‌افتد. ❣ کمی نگاه کن به دخترانی که از محبوب‌ترین پیوند الهی محروم مانده‌اند، زیرا توان تدارک جهیزیه را ندارند و آن سوتر، پسرانی که مجرد مانده‌اند و با گناه دست و پنجه نرم می‌کنند. جهیزیه که مانع ازدواج است، مطمئناً مورد غضب خداوند هم هست. @emamzaman
4_5870590513987455520.mp3
7.3M
💠ماجرای‌شخص‌گنهکارکه‌درشرایط‌بسیار سخت‌به‌امام‌زمان‌متوسل‌میشود... 👌 【@emamzaman
امام‌زمان‌بہ‌سربازهاے‌پلاسیدھ نیازندارھ‌پس‌پژمردھ‌نباش‌شاد‌باش داروندار امام‌زمان💛:)..
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠ماه شعبان ماه استغفار است 🍃 یعنی ماه تخلیه است پس باید از استغفار زیاد استفاده کنیم ...... 🎊 【@emamzaman
چه خوش آن بهارۍ ڪه با تولد تو آغاز شود.... ♥️ 【@emamzaman
34- dar gusheye tanhaei.mp3
6.06M
▫️نمیدونُم دلُم دیوونه ی کیست؟! @emamzaman
💠 امام زمان (عج)💠
🦋قصص الانبیا🦋 #قصه_سی_و_پنجم #رمان📚 #بازنده(۱) ✍ادریس پیامبر(ع) رو به مردم کرد و گفت: ای برادران و
🦋قصص الانبیا🦋 📚 (۲) ✍پادشاه با سر و صورت خاک آلود جلوی پای حضرت ادریس(ع) زانو زده بود و با حیرت به چشمان پیامبر می نگریست. پس از اندکی سکوت همانطور که به چشمان ادریس(ع) خیره بود لب به سخن گشود: عزتت را به ذلت تبدیل می سازم. ملکت را ویران و جسد زنت را طعمه سگان می سازم. پس از آن در دنیایی دیگر نزد من خواهی آمد و آنجا انتقام خون به ناحق ریخته شده ی بندگانم را از تو باز خواهم ستاند! می بینی؟! از آن روز بیست سال می گذرد، اما در این سالها هر روز، بارها و بارها و بارها سخنانت را با خود تکرار کرده ام. گذر ایام چهره ات را اندکی تغییر داده. اما آن باوری که آن روز در چشمانت موج می زد، هیچ تغییری نکرده است! ای ادریس! می خواهم رازی را با تو در میان بگذارم! آن روز وقتی از زبان خدایت مرا مخاطب قرار دادی! حسی عجیب سر تا سر وجودم را فراگرفت! تو راست میگفتی! آن سخنان نمی توانست از آن تو باشد! تو زبان می چرخاندی و خدا سخن میگفت! آه ادریس! تو چه میدانی؟! شک نکن آن روز، در آن مجلس، هیچ کس به اندازه ی من به راستگویی تو و خدایت باور نداشت! از همان روز تمام وعده های خدایت را دانه دانه به انتظار نشسته ام و روزی هزاربار دیدار امروزمان را در خیال خود ساخته ام. ادریس(ع): چرا توبه نکردی؟! چرا به سمت ما نیامدی؟! پادشاه خندید و سرش را تکان داد. سپس گفت: انسان ها باهم متفاوتند ادریس! من مثل تو نیستم.من ترجیح می دهم یک خدای بد باشم تا یک بنده ی خوب! به اطرافت نگاه کن! به این مردم مفلوک ترسو! و اینک به من نگاه کن. من! تنها کسی در این عالم هستم که توانست رو به روی خدای تو شمشیر بکشد ! این من بودم که بیست سال با خدای تو جنگیدم و بیست سال دوام آوردم! و این کار فقط از دست من برمی آمد! پس از این من پادشاه جهنمیانم و این افتخار را به بندگی در بهشت نمی فروشم! اینک تو ای ادریس! تو در برابر بازنده ی یک نبرد ایستاده ای. اما نه یک نبرد معمولی! نبرد خدایان!!!! و این منم که بازنده ی نبرد خدایانم!!! کدام انسان نادانی است که بازنده بودن در نبرد خدایان را به پیروزی در نبرد بندگان بفروشد؟! مرا همین افتخار بس است که زین پس، نامم در شمار خدایان شکست خورده خواهد بود، تا بندگانی بی مقدار! ... 【@emamzaman