eitaa logo
🏴سپاه ۳۱۳ امام زمان (عج)🏴
143 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
50 فایل
🌾 أللَّھُمَ‌؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْفَرَج 👑این کانال پیشکش حضرت مهدی(عج)میباشد.👑 تاسیس:۱۴۰۱/۱۲/۲۹ ارتباط با مدیر: @Hazrate_eshgh_133
مشاهده در ایتا
دانلود
+قشنگ‌تریـن‌سرگردۅنے؟ -میـون‌گلزار‌‌شھدا‌بگردۍ دنبال‌رفقـٰاۍ‌شہیـدت ..!(:🚶‍♂️💔
خوابش‌را‌دید‌و‌گفت: چگونه‌توفیق‌شه‍‌ادت‌‌ رو‌پیدا‌کردی...!((: گفت‌:از‌آنچه‌دلم‌ میخواست‌گذشتم(:🫀 ☁️⭑« »
🔴شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت!!😔 شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀 🔹همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم...😭 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. تا ابد مدیون شهداء هستیم.. 🥀🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
21.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🔸شهید حسین خرازی🔸 اگر کار برای خداست ‌! پس گفتن برای چه ‌؟ •شعارسال راهیان نور•
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔻شهید سجاد زبرجدی اگر درد دل داشتید یا خواستید مشورت بگیرید ‌. ‌.
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔹شهید ابراهيم همت ما در مقابل تمام کسانی که راه کج می روند . . مسئولیم ‌!
💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از شهید پرسیدند : چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است گفت : آقای بروجردی است من اگر کوتاهی کند ، مجبور می شود بیاید وسط ! هر بار که ، می آید وسط ، یعنی ما کم گذاشته ایم . اللهّم أحفظ قائدنا الخامنه ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
-کار اگر برای خداست پس گفتن برای چه؟ •شهید حسین خرازی ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
✳️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. 🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. 🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. 🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» 🌹 او حـرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری " بقلم کبری خدابخش 👤اخت الحســین
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار سلامی و تحقق وعده‌اش‌... حرف آخر را ،اول می زنم!