eitaa logo
امتداد『توسل به شهدا』
1.6هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
13.8هزار ویدیو
33 فایل
نوکری خادمین کانال امتداد معرفی هر روزه یک شهید تا چهل روز به قصد توسل به نیت ترک گناهان و رفع حاجات بوده و هدیه روحشان با انتخاب یک [صلوات،توسل،عاشورا،جزخوانی‌قرآن‌و..] ◇ شروع چله چهارم 19فروردین ◇ @KhademoShohadd @AmoAkbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
پنج دلیل دوست داشتنی بچه ها از نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): 🌺 اُحِبُّ الصِّبیانَ لِخَمسٍ :  اَلاوَّلُ : اَنـَّهُم هُمُ البَکّاؤونَ وَالثّانى : یَتَمَرَّغونَ بِالتُّرابِ وَ الثّالِثُ : یَختَصِمونَ مِن غَیرِ حِقدٍ وَ الرّابعُ : لا یَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَیئا وَ الخامِسُ : یُعَمِّرونَ ثُمَّ یُخَرِّبونَ.  پیامبر اکرم صلی الله علیه فرمودند: 🔻 من بچه ها را به پنج دلیل دوست دارم:   اول آنکه بسیار گریه می کنند ( کلید بهشت است). دوم آنکه با خاک بازی می کنند ( ندارند). سوم آنکه با یکدیگر دعوا می کنند ولی زود می کنند ( کینه به دل نمی گیرند). چهارم آنکه چیزی برای فردا ذخیره نمی کنند ( ندارند). پنجم آنکه خانه می سازند سپس آن را با دست خود خراب می کنند ( دل بسته به نیستند).  منبع: مواعظ العددیه؛ صفحه ۲۵۹ 📌 ارتباط با مشاور تربیت اسلامی @KarshnasTarbiaty 🧷 بانک مطالب قبلی درس اول: بچه راستگو ۲تربیت تقلیدی ۳ بازی ابزار محبت ۴ مدیریت رسانه ۵ کلمه نه ۶ صحبت با فرزندان ۷ستایش ۸ ایام امتحانات ۹ امتحان۲ ۱۰ سرزنش ۱۱ تمرین محبت ۱۲ بازی و تلاش ۱۳ نکات تربیتی یک ۱۴ نکات تربیتی دو ۱۵ نکات تربیتی سه ۱۶نکات تربیتی چهار ۱۷ نکات تربیتی پنجم ۱۸ نکات تربیتی شش ۱۹ نکات تربیتی هفت ۲۰ ارتباط با نوجوان ۲۱ والدین مقتدر 💠امتداد (کانال گلزار شهدا ملارد ) https://eitaa.com/joinchat/667156684Cb560225055
🌦... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم!😭 تمام شد... . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت...