eitaa logo
کانال انقلابی
835 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
39 فایل
من یک انقلابی با بصیرت هستم
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 آیا در و کلام ائمه به و زیارت امام حسین(ع) در این روز اشاره ای شده است؟ چرا فقط امام‌حسین(ع) دارند؟ ✅در روايتي از امام حسن عسکري آمده: زيارت او در آن روز يعني اربعين است و از ابي محمد، حسن بن علي عسکري(ع) است که فرمودند: مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يک رکعت نماز خواندن، ، انگشتر به دست راست کردن، نهادن پيشاني بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم. 📚مصباح المتهجد، ص788 ✅مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق(ع)نشسته بودند. و صفوان جمال به نزد ايشان آمدند و عرضه داشتند: فدايت شويم، ما را به (نشانه) راهنمائي بفرما. آن حضرت پاسخ دادند: ما نشانه هاي مختلفي دارند. به حضرت عرضه کرد: فدايت شوم به چه نشانه اي شناخته اي مي شوند؟ (حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به سخاوت... و زيارت . 📚العقد النضيد والدر الفريد ص۴۶ ✅فداکاری های امام حسین علیه السلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکاری ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین است. گرامی داشت روز و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است. حضرت امام حسین(ع)، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. امام حسین(ع)، از همه مصیبت ها بزرگ تر و سخت تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین(ع) بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام(ص) می کنیم و مراسم متعددی برپا می کنیم. 🇮🇷https://eitaa.com/enghelabihamardomi
کانال انقلابی
https://eitaa.com/enghelabihamardomi
📣 | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد 🖼 در حاشیه‌ی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شده‌اند 🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقات‌کننده‌اش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و به‌‌قول ‌خودشان سیدقائد است. به احترامش نیم‌خیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشم‌های عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمی‌بیند. فقط از جهت صدا می‌تواند مکان مخاطب را تشخیص دهد. 🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعه‌ی لبنانی! حاج آقا که می‌رسد با همان چشم و پلک‌های بخیه و پانسمان شده بغضش می‌ترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخم‌هایش می‌پرسد می‌گوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!» 🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک می‌ریزد. قفل کرده‌ام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچه‌هایی که در خردسالی زخم صهیون به تن‌‌شان نشسته و این هم از بزرگ‌ترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش. 🔹️عبدالله دارد با گریه‌ای که معلوم نیست اشک‌هایش باید چطور از لای زخم‌ها، بخیه‌ها و پانسمان‌ها راهشان را باز کنند ادامه می‌دهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست داده‌ایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایه‌ی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.» 🔹️حاج آقا می‌گوید به امر آقا راهی شده‌اند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیه‌ای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله می‌دهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرف‌هایش را می‌زند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!» 🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها می‌شوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر می‌کند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه می‌کند که زن جوان یکهو می‌پرد توی صحبت‌‌ها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز می‌کنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!» 🔹️سرم را می‌گیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیه‌ی‌ عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش می‌گوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک می‌ریزد و با چشم‌های بسته حرف‌هایش را می‌زند. 🔹️پرتاب می‌شوم به سکانس‌های از کرخه تا راین و سعید، رزمنده‌ی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک می‌ریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشم‌هایش ضرر دارد می‌گفت بگویید بدوزندشان. سعید نمی‌دانست عبدالله با چشم‌های دوخته شده هم گریه می‌کند. 💻 Farsi.Khamenei.ir