باران نجاتی:
بسم الله
«ماجراهای دهه شصتی»
قبول دارم دهه شصتی ها کمی مظلوم واقع شدند چه آن زمان که برخلاف حالا روی نیمکت های پنج نفره می نشستند ویکی دونفر باید از میز خارج می شدند یا می نشستند تا بتوانند ازمون بدهند،
چه زمانی که خواهان دانشگاه شدند وغول کنکور شد سدراه خیلی ها، چه وقتی سن ازدواجشان رسید و خیلی هاشان به خاطر آرزوی دانشگاه، قید ازدواج در سن پایین را زدند.
اما همه اش این نیست. واقعیت این است که همین دهه شصتی ها بودند که ازآنها احمدی روشن ها و داریوش رضایی ها، برخاستند.
دهه شصتی ها بودند که خاطرات درجه یک حضور امام وانقلاب را دارند و هم نشین شهدا بوده اند و در روزگاری در ایران نفس کشیده اند که حتی در میان نمایندگان مجلس هم خیل شهدا داشتیم و مردم با ارزشها زندگی می کردند نه اینکه زنده نگه داشتن ارزشها، دغدغه باشد.
دهه شصتی ها باخته نیستند ولی مهمتر این است که انفجار جمعیتی،(که به خاطر ترس از ان سبک زندگی ها عوض شد) رخ نداد، این خطر گذشت اما اکنون به بحران جمعیت رسیده ایم اگر اکنون کشور ما پا روی نردبام پیشرفت گذاشته به مدد همین نسل جوانی است که دهه شصتی بودند و اکنون افتخار آفرینند، اما خبر بد اینکه بااین شیوه ی فرزندآوری، سی سال آینده نه خبری از پیشرفت خواهد بود نه از ثروت عمومی.
زیرا نیروی مولد کار نخواهیم داشت واکثریت حامعه میانسالانی خواهند بود که اکثر ثروت جامعه، صرف نگهداری از آنها و بیمه عمرشان خواهد شد.
مادرانی که حالا خوشحال دم از کلاس بالا می زنند و در شیپور تک فرزندی می دمند دیر نیست که به خاطر تک فرزندی و سختی نگهداری از پدر ومادر برای یک فرزند، جشن شصت و هفتادسالگی شان را در خانه های سالمندان بگذرانند.
بااین اوصاف، به نظر شما حالا که پنجره ی جمعیتی باز است، زمان عمل است یانوحه خوانی بر دهه شصتی ها؟
#یادداشت
#دهه_شصت
#تله_جمعیتی
#پنجره_جمعیتی
@enqelabeqalam_ir