نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 یادگار یک قرن مبارزه
✍ خالقی
۷ مـــرداد سالگرد عروج مجاهدی کم نظیر، روحانی پرتلاش، حجت الاسلام والمسلمین شــــیخ محمـدتقـی بهـلول گنابادی (رحمةالله علیه) است. در وصف او چه بگویم که حقّ مطلب ادا شود. او که نزدیک به یک قرن بسان رسانهای مقتدر با مجاهدت و اخلاص، مقاومت و اسلام انقلابی را برای بیداری امت اسلامی فریاد زد! بهترین وصف حال این مبارز روشنضمیر، پیام امام خامنهای در پی ارتحال این اسطورهی مبارزه و مقاومت است. ایشان در پیــام تســلیت خود که خواندنش آدمی را شگفتزده میکند! تعابیر خاصی که به جهت معرفی شخصیت استثنایی این روحانی بیان نمودند. این پیام را ملاحظه بفرمایید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«خبر درگذشت روحانی وارسته و پارسا مرحوم حجتالاسلام آقای شیخ محمدتقی بهلول رحمةاللهعلیه را با تأسف و دریغ، دریافت کردم. این بندهی صالح و مجاهد و پرهیزگار که عمر طولانی و پرماجرای خود را یکسره با مجاهدت و تلاش گذرانید، یکی از شگفتیهای روزگار ما بود. هفتادسال پیش در ماجرای خونین مسجد گوهرشاد، زبان گویای ستمدیدگان وحقطلبان شد و آماج کینهی حکومت سرکوبگر پهلوی گشت. بیست و پنج سال مظلومانه در اسارت حکومت ظالم دیگری انواع رنجها و آزارها را تحمّل کرد. پس از آن سالها در مصر و عراق ندای مظلومیت ملت ایران را از رسانهها به گوش مسلمانان رسانید. سالها پس از آن در ایران بیهیچ پاداش و توقعی به هدایت دینی مردم پرداخت. در سالهای دفاع مقدس همهجا دلهای جوان و نورانی رزمندگان را از فیض بیان رسا و صادقانهی خود نشاط و شادابی بخشید، نودسال از یکقرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحّرک و تلاش بیوقفهی پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظهی بینظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانهی او، شجاعت و فصاحت و ویژگیهای اخلاقی برجستهی او، از این مؤمنِ صادق، انسانی استثنائی ساخته بود.
اکنون این یادگار یک قرن تاریخ پرحادثهی مبارزات ملت ایران از میان ما رفته و انشاءالله قرین رحمت و مغفرت الهی است. به همهی علاقمندان و دوستان و نزدیکان آن مرحوم تسلیت میگویم و فضل و فیض خداوندی را برای او مسئلت میکنم.»
سیّدعلی خامنهای
(۱۰ مرداد ۱۳۸۴)
او خودش را مخاطب این سخن امام حسین (علیهالسلام) میدانست که:
اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله ... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه. (وقعةالطّف، صفحه ۱۷۲)
او در هر جا یک قدرت ستمگری را میدید که نسبت به آحاد بشر نه فقط مومنین، راه ظلم و عدوان پیش گرفته است، در برابر جور آن جائر بدون واهمه و هراس میایستاد و متناسب با شرایط به وظیفهی خود عمل میکرد و در این راه از سرزنش سرزنشکنندگان خسته نمیشد و با شجاعتی مثالزدنی به دل حوادث میزد و به خواست خدا نیز در تمام مجاهدتها و مبارزات خود سربلند بیرون میآمد. جهت آشنایی بیشتر با زندگینامهی یادگار یک قرن تاریخ مبارزات ملت ایران میتوانید به وبگاه "مرکز بررسی اسناد تاریخی" مراجعه کنید.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 خدایا! ببخش ما را
✍ چمنخواه
بخاطر خرید و یکسری کارهای ضروری، ساعت ۹ صبح از خانه بیرون رفتم. گرمای هوا، آزارم میداد؛ ولی مجبور بودم تحمل کنم. کارهایم را با سرعت انجام دادم و خیلی سریع از گرمای بیرون فرار کردم و خودم را به خانه رساندم.
اولین کاری که انجام دادم، کولر را روشن کردم و صورتم را به خنکای هوای کولر سپردم. لباس خنک نخی پوشیدم و دست و صورتم را با آب خنک شستم. روی مبل لم دادم و بطری تخمشربتی را دستم گرفتم و ...
یکدفعه بغض کردم، گریهام گرفت. اشکهایم صورتم را خیس کرد. هقهق گریهام بلند شد. بطری را کناری گذاشتم.
وای خدای من!
الان غزه چه خبره؟
کودکان تشنه، چکار میکنند؟
چه آبی میخورند؟ اصلا آب دارند؟ غذا دارند؟
توی این هوای گرم، سایبان دارند؟ اصلا خانهای دارند که از گرما به آن پناه ببرند؟
بانوی غزهای لباسی دارد که عوض کند؟
زیر آتش هوا و آتش گلولههای دشمن، چکار میکنند؟
چه مردم صبوری!
چقدر با استقامت!
باید از صبرشان درس بگیریم.
خدایا!
ما اینجا، در ایران عزیز، در امنیت کامل، زیر باد کولر، آب خنک یخچال، فراوانی نعمت، چقدر ناسپاسیم. گاهی چقدر غر میزنیم. به اندک ناملایمتی با همدیگر نزاع میکنیم. کمی خودمان را جای آنها بگذاریم.
آیا تحمل اینهمه مصیبت را داریم؟
خداوند در آیه ۴۶ سوره انفال میفرماید:
وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ ۖ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین
و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید که سست و بد دل میشوید و قدرت و شوکت شما از میان میرود و صبر و استقامت کنید که خداوند با صابران است.
خدایا!
ببخش ما را که صبور نیستیم.
برای همدردی با عزیزانم در غزه، تصمیم گرفتم، خیلی آب خنک نخورم. در مصرف آب اسراف نکنم. از لقمههای غذایم کم کنم. چند نوع میوه نخرم. با صرفهجویی، به مردم غزه کمک کنم.
خدایا! تو قبول کن.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 غزه مظلومست
✍ زینب گودرزی
با حسین گفتن تنها، حسینی نشوی
فعل و حرفت، با یاد حسین، گره باید بزنی
گره با یاد حسین، گر خوردی
گره از کار مسلمانی، وا خواهی کرد
اسم مظلومیت مولا ببری
مظلوم ببینی، و حرفی نزنی!
غزه مظلومست!
غزه در خونست!
غزه درقحطیست!
عدهای کورند!
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 غربزدگی در جنگ دوازده روزه
✍ محدثه زندی
غربزدگی چیست؟
بزرگترین دشمن ایران نه آمریکاست نه اسرئیل، بلکه بزرگترین دشمن ایران غربزدگی است. تفکر خودتحقیر و ذلالتی که زاییده غرب است و در طی دویست سیصد سال استعمار قدیم، در رگ و خون و مغز استخوان مردم کشورهای مورد استعمار جاری شد. تفکری که به گفته جلال آل احمد هر آنچه که به ایران و ایرانی و اسلام و سنتهای ایرانی- اسلامی برمیگردد، حتی نقاط قوت را تحقیر و تمسخر میکنند اما هر آنچه که مربوط به غرب است حتی نقطه ضعفها و کثافتهای غرب را تحسین و ستایش میکنند و جنایتها و ناکارآمدیش را توجیه میکند.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 داغ و انتظار...
✍ فاطمه مهدوی
روز شانزدهم مردادماه سال ۱۴۰۴ و باز هم یک بزم عاشقی در آستان مقدس امامزاده ابوعبدالله(علیهالسلام) شهرری برپا شد.
روز دوم جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود که دست نحس و نجس اسرائیل خونخوار، در میدان تجریش تهران گلهای زیادی را پرپر کرد.
یکی از این شاخه گلهای رعنا، بنیامین رضوانی بود، جوان رشید بیست و هشت سالهی کارمند وزارت دفاع که دفاع میکرد از کیان مملکت و آبرو میخرید برای پدر و مادر و یگانه خواهر کوچکترش.
این گل آنچنان پرپر شد که بعد از چهل و چند روز، در پی انتظار سخت خانواده و اشکهای سوزان مادر و خواهر تنها قطعهی کوچکی از بدن او پیدا گشت و به خاک سپرده شد.
ششمین شهید جنگ ۱۲ روزهی مهمان امامزاده ابوعبدالله(علیهالسلام)، در یک روز گرم تابستانی و در آغوش گرم و سوزان مردم، در کنار دیگر شهدا آرمید اما آرامش ابدی او از حرارت خشم مردم از دشمن صهیون نکاهید و آن را شعلهور ساخت.
هنوز صدای یاحسین گفتن سوزان مادرش در گوشم طنینانداز است و چهرهی تکیدهی خواهر و شانههای لرزان پدرش در قاب چشمانم هویداست اما میدانی بند دلم کجا پاره شد؟ آنجایی که قطعهای از پیکر ارباً اربایش در میان حجمی از پنبه کفن شده روی دست مردم رفت و روضهخوان به قبر کوچک حضرت عباس(علیهالسلام) اشاره کرد.
یک جای دیگر هم دلم بدجوری لرزید و به حال شهید غبطه خوردم، آنگاه که مداح گفت به خواستهی پدر شهید روضهی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) میخوانم چرا که شهید بنیامین عزیز عاشق روضهی مادر بودهاست.
آری چنین است عاقبت بچههای اهل روضه...
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 بیا مسافر باران
✍ زینب گودرزی
هزار قلب پریشان، هزار واله و شیدا، به وسعت فراخنای اندوه، برای آمدنت، به استغاثه لب گشودند و به شوق دیدارت، هزار خُدا خُدا کردند.
در این صَفَر، مسافر باران، در کدام سَفَری؟
تمام شهر برای آمدنت، دُعا دُعا کردند.
به دروازهی ساعت، به شام رسیدهای!
به دربار پر از غرور و عِناد یزید، به خطبهی علیوار زینب(سلاماللهعلیها)، به (مَا رَاَیتُ اِلَّا جَمیل)، که لرزه انداخت به جان طاغوتش، به وقت شام رسیدهای!
خرابهی شام، برازندهی (آلالله) نیست، برای مرهم زخم دل اُسَراء، رسیدهای!
برای رقیه(سلامالله علیها) تسکین درد آوردی، به لحظهی گفتگو با تشت طلا، رسیدهای!
اگر به پشت خیمهها برسد رباب، برای دل زخمی، شفا آوردهای!
برای آرامش قلب هزارپاره زینب(سلامالله علیها) به وقت اضطرار، برای دیدار برادر، کدام ذکر اجابت، کدام اکسیر درد آوردهای؟
برای تسکین، برای همدردی، تویی منتقم خون حسین(علیهالسلام) برنمیگردی؟!
بیا مسافر باران، غبار غم و اندوه، گرفته جانهای مشتاقان، ظهور کن، اجابتی فرما، تمام قلبها پر از درد است.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
🔖دلبر عشاق؛ حسین(علیهالسلام)
✍️زینب گودرزی
اگر بَراتِ پیاده زیارت آمدن میدادی، عاشقترم میکردی، یا حالا که جا ماندم؟!
دلم در هوای اربعین، هوای حرم بیتاب است. در حوالی عمودها پَرسِه و در حُرمِ یادت پَرپَر میزند.
پابرهنه موکبها را پشت سر میگذارد.
صحنههای دلدادگی عُشّاق را، نظارهگر است.
اَهلاً وَ سَهلاً یا زُوّارَ الحُسَین عاشقانهترین نوایی است، که در گوش جان طنینانداز میشود.
چقدر اینجا عاشقانهها شبیه و عُشّاق شبیه هم هستند!
آخِر اینجا، دِلبَرِ هَمِه عُشَّاق حُسَین(علیهالسلام) است.
از دخترک کوچکی که با لحن معصومانهاش، در چشمانت زل میزند، دستمال مهمانت میکند، تا دخترکانی که عِطر به دست، خاک دستهای عرق کردهات را، معطر میکنند. کودکانی که نام تو را (حُسینجان) با مرکب عشق بر دست دل زُوّارت حک میکنند.
عطش که بیطاقتت میکند، صدای ماءُ بارد، پیشاپیش جگرت را خنک میکند تا لبانت را تازه کند، داغ العطش العطشهای کودکان حرم را یادمان میآورد، راستی حسین جان کودکان غزه هم این روزها در حسرت آب و غذا هستند.
حکایت کلاف نخ و بازار داغ یوسف، در هر قدم، جلوهگری میکند!
محشری؛ که بدون توقف عُشّاق را به سوی خود میخواند، رستاخیز دلهای عُشّاق که سمت بیداری در پیش گرفته، همچون سیلی خروشان، در حرکت و جریان است.
بگذار؛ جا ماندگان دلداریشان این باشد، عشق کاری به دوری و نزدیکی ندارد! وقتی قلبت مبتلای حسین(علیهالسلام) شد، وقتی که ذرّهذرّه گِل وجودت با حسین(علیهالسلام) معطّر شد، عاشورا هم که میخوانی، شور عشقش میسوزاندت، و قلبت با (سِلمُُ لِمَن سَالَمَکُم) به تپش میافتد!
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 نقش ما در یاری حسین زمان
✍ زینب گودرزی
قرار عاشقان حسینی، امسال هم مثل هر سال در روز اربعین، با پیادهروی و برپایی موکبها، با همت گسترده مردم انجام شد.
امسال وقتی دوستان و آشنایان، عزم زیارت پیادهی کربلا داشتند، و از بنده خداحافظی میکردند، چیزی که به ذهنم میرسید، و از اونها درخواست میکردم این بود :
نقشهاتون رو برای یاری حسین زمانتون پیدا کنید.
یکی از دوستان پرسیدن یعنی چی؟ گفتم: فکر میکنم دل آقاجانمون صاحب الزمان (علیهالسلام)، به زائرای ارباب بی کفن ابا عبداللهالحسین(علیهالسلام) گرمه، به عبارتی آقامون چشم انتظارن، تا ببینن از این سیل جمعیت چند تا نیروی پای کار برای زمینهسازی ظهور پیدا میشن؟
نقش ما تبیینگران هم، این هست که جا و مکان و زمان برای تبیین برامون فرق نکنه، هر فرصتی رو غنیمت بدونیم، و انجام رسالت و وظیفه کنیم.
بنده امروز از فرصت استفاده کردم، و با عکسهایی از شهداء معصوم کودک و نوجوون جنگ ۱۲ روزه، بین عزاداران رفتم، از زورگوئیهای استکبار در داشتن و نداشتن علوم و فنون روز مثل (هستهای و موشکی) و اینکه چرا خودشون باید داشته باشن و بقیه خیر، استکبار جهانی(آمریکا و اسرائیل) رو با روشنگری موشک بارون کردم!
اغلب خانوادهها، عکسهای شهداء کودک رو ندیده بودن و واکنش بچهها با شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا دیدنی میشد.
خداروشکر بحث با استقبال و پذیرش روبرو شد.
یاورای تبیینی ولایت، تبیین رو جدی بگیرید.
معجزه میکنه صحبت کردن و روشنگری در جمع مردم.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 اربعین، روایت زنده و راه بیپایان
✍ فاطمه شریعتیفرد
چهل روز…
در ظاهر، مدتی کوتاه. اما در تقویم دلها، فاصلهای است از خاکستر تا آتش شعلهور.
عدد چهل، همواره با تکامل و بلوغ پیوند خورده است؛ از چهل شب مناجات موسی(علیهالسلام)، تا بعثت پیامبران در چهلسالگی، و چهل روز سیر کمالی اولیا… و اینبار، چهل روزی که خون، مسیر تاریخ را با ردپای سرخ شهیدان نشانهگذاری کرد.
وقتی کاروان اسرا از شام بازگشت و به نینوا رسید، مزار بیسنگ و خاموش دیگر ساکت نبود. صدای گامها، از سکوتش عبور کرد.
جابربن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر، چشمش بر خاک افتاد و قطرههای اشک، ذرات این خاک را جلا داد. قبر، با سلام او جان گرفت. این صحنه، آغاز رسمی «اربعین» بود، روزی که شهادت، از خاطره به عهد تبدیل شد.
اربعین، فقط زیارت نیست؛ بازخوانی روایت اصلی است. در عاشورا، حق گفته شد؛ در اربعین، حق حفظ شد.
اگر عاشورا میدان فداکاری بود، اربعین میدان بیدارسازی است.
اربعین یعنی ما نه اسیر و مصرف کننده روایت دشمنیم، و نه تماشاگر خاموش میدان جنگ رسانه ای.
ما خود، در صف اول روایت ایستادهایم؛ روایتی زنده و اصیل که حقیقت را فریاد میزند و نقشههای باطل را فرو میریزد.
این همان اصل اول در جنگ روایتهاست که امروز، در عصر رسانه و مهندسی معنا، حیاتیتر از هر زمان دیگر است.
دشمنان میدانند اگر روایت تو را خاموش کنند، حضور تو را هم خاموش کردهاند.
راهپیمایی امروز اربعین، بازسازی همان اصل است، اما در مقیاسی جهانی. هر قدمی در این مسیر، یک جمله از روایت حسین(علیهالسلام) است. هر پرچم، یک تیتر است. هر هیئت، یک «رسانه زنده» است که محتوا را نه در صفحه و تصویر، که در تجربه و واقعیت، منتشر میکند.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
┄┅═༅﷽༅═┅┄
🔖 آهِ حسرت
✍ چمنخواه
کوله بارم را نگاه میکنم و آهی از ته دل میکشم. امسال اربعین بازش نکردهبودم. حسرت پیادهروی اربعین سال ۱۴۰۴ به دلم ماند. شاید سعادت نداشتم، شاید لیاقت نداشتم، شاید همت نکردم و شاید هم حکمتی در کار بوده است.
اربعین امسال به رسم هر ساله که در شهرهای مختلف ایران، جاماندگان پیادهروی اربعین را در مسیرهای از قبل تعیین شده را انجام میدهند. من هم خودم را بین جاماندگان جا کردم و مسیر دو امامزاده را به نیت قبولی از سمت ارباب، طی کردم.
البته دلم خوش به کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود که در جواب شخصی که پرسیده بود: «کاش برادر من اينجا بود و پيروزي شما را در جنگ صفین میديد.»
اميرالمؤمنين اول سؤالی پرسيدند:«آيا نگاه و قلب و فکر برادرت و نيت برادرت با ما بود، اگر اينجا بود در رکاب ما میجنگيد، فکر و عقيدهاش با ما بود»؟ گفت: «بله، اگر اينجا بود حتماً در رکاب شما ميجنگيد.» حضرت فرمودند: «غصه نخور، گويي او همراه ما حاضر و شاهد بود و در تمام کارها سهيم است.»
و یا آیت الله جوادی آملی که فرموده بودند: «نگویید جاماندهایم. کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسیست که عشق و شور و طلبِ زیارت اربعین، به ذهنش هم نمیرسد و علاقهای ندارد، اگر به هر دلیلی اشتیاقِ رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثوابِ نیّت را بردهاید. شاکر باشید و نگویید جاماندهایم...»
آهم را قورت میدهم و با خود میگویم من که دلم توی «طریقالحسین» بود و همراه زائرین، ذکر «یاحسین» میگفتم؛ پس من هم کربلا بودم.
ولی از این پیادهرویها چه درسی گرفتیم؟
درس ایثار و از خودگذشتگی، زمانیکه خواهران و برادران عراقی از آذوقه و...در طول یکسال زندگی خود میزنند تا اربعین بعدی را باشکوهتر برگزار کنند.
درس عشق و محبت، زمانیکه با زبان بدن و کلمات شکستهی فارسی و عربی به موکبشان دعوتت میکنند.
درس صبر و استقامت، زمانیکه در گرمای بالای ۵۰ درجه، ساعتها کنار آتش و دیگ غذا میایستند و خم به ابرو نمیآورند.
درس ادب، زمانیکه با احترام تو را به خوردن آب و غذا دعوت میکنند.
درس اقتدار، وقتیکه زوّار نام امام خامنهای را به زبان میآورند و تو از شوق و هیجان در پوست خود نمیگنجی.
درس عزت و سربلندی، وقتیکه زوار کشورهای دیگر با افتخار نگاهت میکنند؛ چرا که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه تو بر آمریکا و اسرائیل پیروز شدی.
درس تحمل رنج و سختی، زمانیکه با پای تاول زده عمودها را یک به یک به عشق وصال یار طی میکنی.
درس انتظار، زمانیکه جادهی انتظار را به امید استشمام عطر وجود مهدی فاطمه طی میکنی و زیر لب ذکر «اللهم عجل لولیک فرج» میگویی.
درس و درس و ...
به امید اینکه شاگرد ممتاز کلاس این مکتب باشیم.
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی