شعر از طلبه گرامی مجتمع، آقای شریف عظیمی:
«شِمر» آمده دوباره به مقتل، سراغ تان
تا از قفا بُرَد سر شاه چراغ تان
امّا مدافعان حرم ایستاده اند
تا یک چکیده خون، نچکد از دماغ تان
یارب مباد آتش غم شعله ور شود
بادا به دور شعله ی آتش ز باغ تان
این اشک های ریخته ی چشم «کابل» است
یعنی که سوخته دل ما هم به داغ تان
#شریف_عظیمی
#اهل_افغانستان
#شیراز_تسلیت
همدردی؛ کابل و کرمان!
شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد
ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد
آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد
و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد
باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش
که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد
زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم
زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد
صبح خواهد شود و صاحب خون می آید
دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد
این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد
که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد
#شریف_عظیمی
#کرمان_تسلیت
#افغانستان_همدردی
#کابل
—————————————————————-
شعر از یکی از طلاب محترم مجتمع علوم انسانی اسلامی
شعر از طلبه گرامی مجتمع
اجرهم عند الله
#غزل_همدردی ...!
به دست حادثه، گُل شاخه شاخه پرپرشد
فضا به رایحه ی لاله ها معطّر شد
چنان گریست در این داغ، ابر همدردی
که جاده جاده جماعت، به غم شناور شد
دوباره مسئله ی همزبانی اوج گرفت
دری و فارسی باهمدیگر برابرشد
فقط نه غمزده زین ماجرا دل «تهران»
که دیدگان پریشان «بلخ» هم ترشد
در این عزا دل تاریخ ما به درد آمد
از این عزا همه احساس ها مکدّر شد
نشست خاک «خراسان» به سوگ فرزندش
برای مردم این مرز کهنه، مادر شد
گِره گِره همه پیوندها به هم آمیخت
درخت همدلی در بین ما تناور شد
کتاب قصه ی همسایگی به حرف آمد
مرور صفحه ی همبستگی میسّر شد
شکوفه داد هم آوائی، زیر این باران
نشای نوشده ی دوستی صنوبر شد
فراق «مشهد» و شهر «مزار» ممکن نیست
چرا که این دو حرم، تا ابد برادر شد
#شریف_عظیمی
#افغانستان
#ایران
#تسلیت
#همدردی
شعر از طلبه محترم مجتمع آقای شریف عظیمی
ای سیّد اِلی الاَبد ایستادگی!
راه تو بهترین سند ایستادگی!
نام تو در تسلسل سرخ مقاومت
این بار، اوّلین عدد ایستادگی
«عبّاسِ» عصر تشنگیّ این دقیقه ها
تا رود فتح، ره بلد ایستادگی
یادت بخیر باد که بر ضدّ هرچه ظلم
بودی همیشه در صدد ایستادگی
ای آیه آیه سوره ی زلزال و عصر و نصر...
ای غیرت بلند قد ایستادگی!
از چشم تو قبیله ی ذلّت هراس داشت
وقتی که بودی در رصد ایستادگی
«موسی» توئی که قوم ستم غرق می شود
در نیل خونت ای ولد ایستادگی
سرو سری تو رفت به آزادگی، بلند
پای تو ماند تا لحد ایستادگی
خیلی زمین به پای تو باید بایستد...
«کُفوًا» شود اگر «اَحَدِ» ایستادگی ...!
ای سیّد شهید، که روحت دمیده است
در جبهه جبهه کالبَد ایستادگی
مثل «حسین»، خطّ تو الهام می دهد ...
خون تو می شود مَدد ایستادگی ....
#شریف_عظیمی
#افغانستان
#شعر_مقاومت
#سید_حسن_نصرالله
#شهادت
#حزب_الله
#لبنان
به زودی زخم زمین، التیام خواهد شد
و این شرارت شیطان، تمام خواهد شد
غروب نیلگون آفتاب «ضاحیه» ....
چو «کربلا» ره سرخ قیام خواهد شد
به دست لشکر پیروز فاتح خیبر...
سگ گزنده ی «صهیون»، لجام خواهد شد
قسم به تین، به زیتون، که خون «نصرالله»
بدل به صاعقه ی انتقام خواهد شد
به فرق ابرهه ی ظلم، می خورد «سجّیل»
جهان، بدون «الدّ الخصام» خواهد شد
بلند می رود از کوه، راه آزادی
به سوی روشنی، حُسن ختام خواهد شد
غزل رسیده به آغاز بیت پیروزی
ظهور صبح، علیه السلام خواهد شد!
خبر به نقطه ی پایان داغ ها برسد
خبر به شادیّ ما مستدام خواهد شد
#شریف_عظیمی
#افغانستان
#لبنان
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#فلسطین
#پیروزی