❖ در باره «علوم انسانیِ اسلامی» و آیتالله «محمدتقی مصباح»
📝 علی اصغر #مصلح
• مرحوم آیتالله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب و به خصوص فیلسوفان مدرن و معاصر داشت و نظرات وی در باره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.
• مصباح حتی مهمترین نظریهٔ شکلگرفته در فلسفه اسلامی معاصر، یعنی نظریه «ادراکات اعتباری علامّه طباطبائی» را که میتوانست مبنائی فلسفی برای گفتگو در باره علوم انسانی معاصر باشد، به درستی درنیافتهبود و با استاد خود در این باره مخالفت جدی داشت.
• اگر مراد از «علوم انسانی» در عنوان «علوم انسانی اسلامی»، علوم انسانی (Humanities) شکلگرفته در دانشگاههای مدرن باشد، «علوم انسانی اسلامی» هنوز تحقق و تعینی ندارد و این عنوان را یا باید در حدّ یک «تمنا و درخواست» بدانیم و یا آن را ترکیبی متناقض تلقی کنیم.
• مهمترین دریافت درست آیتالله مصباح از علوم انسانی این بود که «علوم انسانی» نسبتی با قدرت دارند. اما چون قدرت در زمان معاصر را آنطور که متفکرانی چون فوکو دریافتهبودند، درک نکردهبود، تصور میکرد که با قدرت عریان و فرمایشی میتوان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.
•اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیتالله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است؛ هر چند بر نظریات ایشان در باره علوم انسانی نیز نقدهای جدی وارد است.
• کاش به جای تعیین عنوانها، آن هم چنین غیرقابل دفاع، به بحرانهایی توجه میشد که ناشی از آسیبهایی است که به علوم انسانی دانشگاهی رسیده است. وضع توسعهنیافتگی و بحران در محیطزیست و آموزشوپرورش و اقتصاد و مدیریت و فرهنگ، تا حدّ زیادی ناشی از نحیف و ناکارآ شدنِ علوم انسانی است.
• کاش روحانیت محترم به یکی از آزمونهایی که در آن قرار گرفته، توجه بیشتری میکرد و در این زمینه تقوا پیشه میساخت. اولین عنوانِ قرین «روحانیون»، «علما»ست و اولین شرطِ عالم، خودآگاهی به قلمرو علم خویش است. عالمان دین در صورتی میتوانند در علوم انسانی مدرن اظهارنظر کنند که آن علوم را از صاحبان اصلیِ آن آموخته باشند. در غیر این صورت با اعتبار روحانیت که قرنها با زحمت عالمانی چون علامه طباطبائی به دستآمده، بازی خواهند کرد.
#رصد
_
پ.ن؛ یادداشت انتقادی مخاطبین برای این نوشته در کانال منتشر میشود
.
.
.
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻
نکاتی در باره نگاه به"زن" در ایرانِ امروز
📝 علی اصغر #مصلح
• «مرد» به عنوان «آدمِ» غالب، در طول تاریخ بیش از هر چیز با احساسِ غلبه بر «زن» ارضا شده و شاید رایجترین صورت سلطهی بر «دیگری» همان باشد که بر «زن» رفتهاست. ردِّ نگاه کهترانگار به زن را در همه آثار متفکران و حکیمان ایرانی-اسلامی میتوان یافت؛ از ابنسینا و ملاصدرا و سبزواری تا خاقانی و سعدی و مولوی.
• گاه پردة باورهای تاریخی چنان زمخت است که قرنها امکان تردید در باره یک موضوع را از آدمی میگیرد. اما هیچکدام از اینها «آدم» امروزی را ملزم به تداوم آنچه در جریان بوده، نمیکند.
• در بین همه سنتهای فکری-فرهنگی و اعتقادیِ جاری در ایران تنها در بخشهایی از سنت عرفان اسلامی است که «زن» با چشمانی شستهتر دیدهشده، هر چند در همان آثار اندک به جا مانده، نشانهّهای کوچکانگاری «زن» دیده میشود. عبدالرحمان جامی در کتاب نفحاتالانس بعد از روایت احوال اولیاء، فصلی را به زنان عارفِ واصل اختصاص دادهاست. جامی در ابتدای این فصل اقرار میکند که اگر بنا بود زنان نیز مانند مردان معرفی شوند، زنان بر مردان برتری داشتند. اما در همان اندک صفحاتی که به معرفی زنان عارف پرداخته، نشانههای تحقیر آشکار است؛ چنان که اغلبِ زنانِ معرفیشده نام کاملی ندارند و با عناوینی عام مانند: زنی ناشناس، زنی مصری، زنی اصفهانی، مادر محمد و مادر حِسان از آنان یاد شده است.
• در مواریث فکری و فرهنگی ما البته برخی از بزرگان، «زن» را فارغتر از هنجارهای جاری دیدهاند. چنان که در اشعار فردوسی از فراست و داد و شجاعت زنان سخن رفتهاست. در بین بقیه مشاهیر جهان اسلام اندک استثنائات درخشان هم هست. محیالدین ابنعربی تنها متفکری است که فراتر از تنگناهای زمان، مقام زن و بلکه برتری او بر مرد را در شهود حق اعلام کرده و در ترجمان الاشواق شرحی ناب از نسبت “آدمِ زن" با حقیقت عرضه داشته.
• در جهانی که توانِ ساختارشکنی و نظر به ارزشها و باورهای نهادهشده قوت گرفته، باید دیدگان را دائم از آنچه غالب بوده، شست. بی نظرِ به گذشته، آیندهای نیست. اما گذشته را باید با پاک کردن غبارهای دوران دید. برای داوری در باره «زن» امروز، البته باید سراغ مواریث فکر و فرهنگ خویش رفت، اما آنچه نیاز ضروری اکنون است، شکافتن تقریرات و روایات قالبخورده و هنجارشده، و پرسش از اسباب شکلگیری آنهاست.
• زمان معاصر زمان واسازی و بازسازی است. گذشته هرچه بوده، گذشته است. هیچ ملتی نباید در شرمندگی از گذشتة خود بماند. چنان که در تحقیر و تنزیل زن، ملتهای اروپایی از ملتهای مسلمان پیش بودند و از آن فرارفتند. زمان معاصر زمان درک تمایزات و بهرهمندی از مزایای تمایزات است.
• در فرآیند بازشناسی «دیگری»، بازسازی نگاه به «زن» اهمیتی ویژه دارد. این بازسازی از دو سوی باید انجام شود. یکی نگاه مردان به «زن» است و دیگری نگاه زنان به «زن». مردان در گذشته با داشتن نسبت فرمانروائی در حوزه عمومی، سلطه بر «زن» را به عنوان امری ذاتی و بلکه الهی تثبیت کردهاند. اما اکنون در فرآیندی از دگرگونی قرار گرفتهایم. باید تعاملی گسترده به کمک همه عناصر فرهنگیِ سنتی و مدرن و معاصر آغاز کرد. آیندهٔ زندگی ایرانیان، از جمله نسبتی با نتیجه این تعامل دارد. باید با بازشناسی گذشته و هضم شرایط کنونی وارد تعاملاتی از جنسی دیگر با «دیگری» شد؛ همان که امروز به صورت دوگانههایی چون «زن» و «مرد» ظاهر شدهاست.
• باید با درک تمایزات میان «زن» و «مرد» وارد تجارب نوی شویم و به چشماندازهای جدیدی برای این نسبت نائل آئیم. نتیجه این تجارب و تعامل، در همه مقولات از الهیات و اخلاق تا اقتصاد و سیاست ظاهر خواهد شد.
• زن ناقص است، همانطور که مرد ناقص است. کاستی باعث فروافتادن نمیشود. باید گشوده بود و گذشته را با مَحکِ تجارب اکنون ارزیابی کرد و نه اکنون را به محکمه گذشته برد. شرط اولِ ورود به موضوعاتی چنین خطیر، شستن چشمها و طورهای دیگر دیدن است.
#رصد
.
.
.
.
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻