من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#سایه
#یا_صاحب_الزمان
@soha_olom_ensani
بگذارید بگویند مملکت آخوند هاست.
اگر در یک میلیون احتمال ، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما ماموریم که جلویش را بگیریم تا آن قدری که میتوانیم. هرچه میخواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرف هایی که میزنند. و البته این هم یک حربه است برای اینکه ما را از میدان به در کنند.
#امام_خمینی
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
با ذبح شرعی گوشت خرگوش حلال نمیشود
به همهی شغلها فکر میکنم، به بعضی شغلها بیشتر، اینهمانی میکنم، بعد میگویم اگر من بودم...معمولا هم به نتیجهای نمیرسم، چون هیچ وقت نعل به نعل و دقیق اینهمانی اتفاق نمیافتد، از لحظهی دیدار اول با این ویدئو خواستم اینهمانی کنم، با مادر امتحان کردم نشد چون مادر نیستم، با دختر توی ون هم چیزی در نیامد الا کمی گریه وحشت و احتمالا فکر کردن به چندساعت دیگری که دارو و مراقبتم نیست، ولی به راننده ون فکر کردم، به اینکه مثلا فامیلیاش سرکار الف بوده، رفته دختر را پیاده کرده، گزارشش را نوشته و دوباره برگشته سر پست، بعد هم ساعت اداری تمام شده و آمده خانه، دکمههای جمپرش را وا کرده، فانسقهاش را باز کرده و وقتی همسرش پرسیده چه خبر گفته سلامتی!!! سلامتی؟ گفته سلامتی ولی توی کلهاش اکو شده دخترم مریضه...توی دقایق قبل از خواب که روزش را مرور میکرده به چه نتیجهای رسیده؟
این روزها که این ویدئو وایرال شده چه در کلهاش میگذرد؟، اینکه بازرسی صدایش کرده چه حالی داشته؟
گشت ارشاد اشکال اساسی و بنیادی دارد، آن سالهایی که مترو بودم جلسهای داشتیم که: «چکار کنیم مردم هل ندهند روی پله برقی ندوند وارد واگن بانوان نشوند، به سالمندان جا بدهند» هرکسی طرحی گفت از تیزر و پوستر و... و حقیر عرض کردم : دوسه تا قطار بخریم...
برای بار هزارم ...جناب جمهوری اسلامی ، از معمولی ترین مسائل ابربحران نساز ... یک همچین رفتارهایی را به حساب سرکار الف و استوار ب و گروهبان پ نمی نویسند این رفتار مستقیم پای تو نوشته میشود، شخص معنا ندارد.
شما میگویید توبیخشان میکنیم، من عرض میکنم ذبح شرعی گوشت خرگوش را حلال نمیکند.
این خیلی مساله سادهایست، به خدا با این فرمان که میروی مردم دیگر برای پلیسشان تب نمیکنند و طبیعی است که پلیس هم برای مردمش نمیرد...
با این فرمان خانوادهها توی بوستانها شب نمیگویند: خدارا شکر پلیس هست تا دو شب بمانیم، میگویند اوه اوه بریم ماموربازاره...اصلا گیریم کل ماجرا دروغ، زن پیازداغ زیاد کرده، نفوذی بوده، پول گرفته، قبول؟؟ از این بالاتر؟ مهم این چندثانیه ویدئو ست، مهم روایت اول است، هزارتا سند و مصاحبه و لینک و توجیه بیار نمیتوانی ذهنیت مردم را عوض کنی.
من دیگر از چیزی تعجب نمیکنم ...من دیگر نای فریاد زدن ندارم، رمقش را ندارم...خانه آتش گرفته و من دست خالی ام، جان داشته باشم بیستتا سطل آب پر کنم بریزم به خیال خاموشی... وقتی نمیشود، با همان آتش چوب مبل سوخته سیگاری میگیرانم و زل میزنم به سوختن خانهام...
پن: این مردم عیال خدایند...
حامد عسگری
#ایران
#گشتارشاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه امر به معروف های ما در اطراف دکمه لباس مردم بوده است.
ما جاهل ها بهتر است امر به معروف نکنیم.
#شهید_مطهری
@ensani_islami
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
#نه_به_حجاب_سیاسی
به جهت نبود وقت و حوصله نویسنده و خواننده کوتاه میگویم:
- مشکل حجاب یک مسئله در درجه اول فرهنگی است. صد افسوس مانند هزاران مسئله دیگر ایران، حجاب ناموس احزاب سیاسی و باند بازی های قدرت گشته و اینک مسئله به کل تبدیل به دو قطبی بین احزاب شده .اینکه میگویم مسئله به جای مدل فرهنگی سیاسی گشته است سیاستش هم به معنی اصولی و علمی ان نیست بلکه سیاست در مبتذل ترین نوع ممکن است صریح تر بگویم احزاب سیاسی حجاب را بازیچه قرارداده اند.
- مسئله اصلی جامعه بحث عفت است نه حجاب. حجاب ظاهر است اما عفت روح است. پدیدار شدن مسئله حجاب استایل یا چادری های بدحجاب خروجی ترویج حجاب بدون روح عفت حاکم بر آن بود.
- حجاب در درجه اول یک مسئله حاکمیتی است. حاکمیت اساسا در چهل سال گذشته برنامه فرهنگی متناسبی برای نگاه به این مسئله بمانند هزاران مسائل دیگر نداشته. و مشکلات اقتصادی شدید امروزه و مشکلات فرهنگی دیگر مواجه با این امر را سخت تر کرده است.
- اگر مقام معظم رهبری در مورد حجاب سخنرانی های مفصلی کرده است که قطعا کرده باید نظر او را در نظام فرهنگی اندیشه خود او توضیح دهیم نه اینکه رهبر و ولی را هم مصادره به مطلوب نماییم. در نظام فکری ولی فقیه مشکل اصلی بد حجاب نیست بدحجابی است! مبارزه با دختری که بدحجاب است مشکل بدحجابی را حل نمیکند. ریشه مشکل در هزاران ارگان ضد فرهنگی فعال مغرض و یا جاهل است که این فرهنگ را در جامعه دارد پمپاژ میکند. ایجاد این دوقطبی بین بد حجاب و محجبه تاثیرش کمتر از بدحجابیست؟ چه بگویم....
- معنی امر به معروف و نهی از منکر مظلوم ترین یا جزء مظلوم ترین گزاره های دینی است. بدون هیچ گونه کار عمیق دینی بر روی آن به سطحی ترین نوع در حال اجرا در جامعه است. به قول شهید مطهری بهتر است ما جاهل ها امر به معروف هم نکنیم وقتی اصلا نمیدانیم معروف چیست و چگونه باید ترویجش کرد.
- کاش بنشینیم و به حال فرهنگ گریه کنیم و آه بکشیم. که این دعوا یک پیکر بی جان بر روی دست ما باقی میگذارد که آن فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست.
__
#حجاب
@ensani_islami
دفاع از حقِ انتخاب
محمدمهدی اردبیلی
حق آزادی انتخاب پوشش، مانند هر آزادی دیگری، نه حقی طبیعی است نه فطری، بلکه مشخصاً حقی است ساختۀ بشر برای آزاد ساختن خود از سیطرۀ جبریِ طبیعت و فطرت. در یک کلام، آزادی نه نتیجۀ قانون طبیعت، بلکه حاصل قیامِ انسان علیه طبیعت، و شرطِ لازمِ سوبژکتیویتۀ انسانی و معنادارشدنِ زیست او در جهانی فینفسه بیمعناست. این همان دقیقهای است که فرد میتواند "تصمیم بگیرد" که سوژهای آزاد باشد یا نه، و البته هزینۀ این آزادی را نیز بپردازد، مسئولیت آن را بپذیرد و حتی با مسائل و تعارضات انتخابش مواجه شود. این آزادی هرچند مصادیق و درجات مختلفی دارد، اما در تمام سطوح باید از آن حراست کرد، ولو حراستی نقادانه (به ویژه در نقد برداشت رایج و میلمحور از آزادی).
در این سطح، بحث بنیادیتر از قانونی بودن یا نبودنِ این حق است. سوژه، اگر آزادی را انتخاب کند، نباید حق بیان و اتخاذ موضعش را به قانون مقید کند. اگر او به عنوان شهروند وظیفهای در برابر قانون مستقر دارد، به عنوان فرد همواره واجد "حقِ مخالفت با قانون" است. شیوهی ابراز این مخالفت و نحوهی تغییر قانون، تازه در سطوح بعدیِ کنشگریهای سیاسی و مدنی مطرح و ارزیابی خواهد شد. اینکه از فرد بخواهیم که ابراز مخالفتش را تا زمان تغییر محدودیت قانونی-حقوقی، خواه محدودیتی موجه خواه ناموجه، به تعویق اندازد، عین استبداد است و باید به هر قیمتی در برابر آن ایستاد.
همچنین رویکردهایی که معتقدند مسئلۀ اصلیِ ما امروز مسئلۀ حجاب نیست و به این دلیل آن را کماهمیت جلوه میدهند، فراموش میکنند که هیچ حقی را نباید به بهانۀ حقی دیگر به تعویق انداخت. تجربۀ واکنش بخش اعظم گروههای چپ به راهپیمایی مخالفت با حجاب اجباری در اسفند ۵۷ مایۀ عبرت ماست. امروز البته برخلاف هیاهوی رسانهای، نه روشنفکران، نه نخبگان و نه حتی فعالان سیاسی، هیچکدام در صف نخست دفاع از حق پوشش قرار ندارند، بلکه این دختران و زنان گمنام و بیادعای این جامعهاند که در حال پرداختِ هزینههای گزافاند. با این همه، این هزینهها تاکنون بیثمر هم نبودهاند و در طول دهههای اخیر، گام به گام مرزهای تحمیل حجاب را به عقب راندهاند. اکنون تعارضات پروژۀ حجاب اجباری، به شکل بیسابقهای پس از انقلاب ۵۷ (انقلابی که خود وامدار حق انتخاب بود)، چنان آشکار و سرکوبها چنان مفتضح شده است که حتی بخش قابل توجهی از حامیان نظام و باورمندان به حجاب نیز نسبت به کارآمدی و مشروعیت آن موضع انتقادی اتخاذ کردهاند و دریافتهاند که حتی برای دفاع از حجاب نیز ابتدا باید از حق انتخابِ آن دفاع کرد.
در نتیجه، امروز دیگر باید تعارفات و مبهمگویی را کنار گذاشت و نه تنها علیه رفتار این یا آن مامور معذور، نه تنها علیه این یا آن سیاست خشونتبار و تندروانه، نه تنها علیه این یا آن نام (از گشت ارشاد گرفته تا دیگر گشتها)، بلکه باید علیه هر شکلی از تلاش حاکمیتی و دستوری-فرمایشی در راستای تحمیل اجباریِ حجاب یا بیحجابی در هر جای جهان، موضعی صریح اتخاذ کرد. این مهم البته با دو تبصرۀ کلیدی همراه است: یکی، حفظ مرزبندی قاطع با جریانات سیاسی فرصتطلبی که خود در سرکوب آزادیهای سیاسی و سبک زندگی خوشسابقهتر نبوده و نیستند و از قضا تحمیل حجاب اجباری واکنشی بود به تحمیل کشف حجاب از سوی اسلافشان. هدف آنها نه دفاع از حقِ انتخاب، بلکه مصادرهی ریاکارانهی واکنشهای سلبیِ اجتماعی است در راستای اغراض خاص خودشان و بازگشت شکل شیکتری از استبداد؛ و دیگری، حفظ مرزبندی با جریاناتی که ضدیت با تحمیل حجاب (در ساحت عمومی) را با مخالفت با خود حجاب (در ساحت نظری) خلط میکنند.
در یک کلام، مسئله در ساحت امر عمومی، حق دفاع از آزادی پوشش است، هم برای باحجابها هم برای بیحجابها.
علاوه بر اینها، نقد لیبرالیسم و ریشههای فرهنگی و روانشناختیِ انتخاب پوشش تحت تاثیر نظام تبلیغاتی-رسانهایِ مصرفگرای بینالمللی را نباید اهرمی برای سرکوب حق انتخاب افراد قرار داد، هر قدر هم که این انتخابها منفعلانه و کورکورانه باشند. نقدِ ریشههای فرهنگی، اقتصادی و روانشناختیِ نمایشِ بدن مربوط به "سطح آگاهیرسانیِ عمومی" است و ابداً نباید به ابزاری برای نفی حق انتخاب افراد در "سطح زندگی اجتماعی" بدل شود. البته که بحث دربارۀ تعارضاتِ درونیِ خود این آزادیِ سلبیِ میلمحور (در مقام توهمی از آزادی) همواره گشوده و چه بسا ضروری است، اما این مناقشات در ساحت نظری، نباید آب به آسیاب سرکوب و محدودسازیِ سوژهها و تحمیل یک سبک زندگیِ خاص بریزد، بلکه حتی میتوان تلاش برای تحقق چنین آزادیای را شرط لازمِ مواجهه با تعارضاتِ خود آن دانست. در این معنا، هر گامی، هر مقاومتی، و هر اتخاذ موضعی در دفاع از حقِ انتخاب و تصمیمِ افراد، در هر جای جهان، موجه و قابل دفاع است. چرا که این حق، بنیادیترین شرط لازمِ سوژه بودن و آزادی انسان است
.
___
پ.ن؛ بازنشر این نوشته به منزله تایید آن نیست.
@ensani_islami