در حال نوشتن متن دعوتنامه برای ارسال در کانال مدرسه هستم با علامت سوال و دلهره ای که همچنان در ذهنم رژه می رود که نکند باز فردا تعطیل شود که همکارم سوالی می کند، برای نوشتن متن دعوتنامه نیاز به تمرکز ذهنی دارم، به او می گویم: لطفا چند لحظه اجازه بده متن دعوتنامه را بنویسم و ارسال کنم.
هنوز جمله اول را ننوشته ام که آن یکی همکار با چند برگه جلویم سبز می شود و می گوید: اینجا را امضاء کن، از او هم خواهش می کنم که اجازه بدهد این متن را بنویسم و بعد امضاء کنم.
عجله دارد و می گوید ۴تا برگه بیشتر نیست، امضایش کن.
می پرسم: این ها چیست؟
می گوید: تقدیرنامه المپیاد دی ماه است.
می پرسم: برای نفرات برتر است؟!
می گوید: خیر، تقدیرنامه کلاسی است، برای هر کلاس یک تقدیرنامه و جمع کلاس با هم تشویق می شوند و نفرات برتر هر کلاس را جدای از بقیه شخصا یک جایزه کوچک می دهیم.
مبانی تشویق و تنبیه انشایی رعایت شده؛ پس امضایش می کنم و بعد از پاسخ تلفن همکارم که برای قطعی کردن رزرو مکان تماس گرفته بود، از جایم بلند می شوم تا به سمت کلاس سوم بروم و ببینم چه دغدغه ای پیش آمده؟
به درب کلاسشان که میرسم همان فرشته خوش قلب سومی که پیغام معلم را رسانده بود را درب کلاسشان میبینم که چشم به راهم است.
لبخندی به صورت ماهش میزنم و می گویم: دختر گل منتظر من بودی؟!
سرش را داخل کلاس می برد و به دوستانش برپا می دهد.
درب کلاس را میزنم و وارد کلاسشان میشوم و بعد از همخوانی مؤدبانه شان که همصدا می گویند: سلامُ و عرضِ ادبُ و احترام
با لبخند به جمعشان جواب سلام میدهم و با گفتن بفرمایین دختران گل، به نشستن دعوتشان میکنم.
معلمشان با شاخه گل نرگس خوشبویی به سمتم می آید و علت دعوتم به کلاسشان را تشکر از زحمات مدیریت همزمان با تدریس امروز که درس بوی نرگس است اعلام میکند.
ذوق زده و خندان گل نرگس را میگیرم و با تمام وجود می بویمش؛
با استشمام بوی گل نرگس تمام قلبم درگیر آقا و این یاران کوچک صاحب زمان می شود.
گوشه ای از قلبم جملات درس بوی نرگس فارسی سوم را می خواند؛
صدای باد می آید.باران بر بام های سفالی می بارد.پرنده آوازی دل نشین می خواند.بهترین سرود ها و نغمه های طبیعت،اطرافم را پر کرده است.سرود آبشار،موسیقی جویبار،نغمه ی پرندگان....
چه قدر سخت است که همه ی صدا ها را می شنوم؛اما صدای تو را نمی شنوم!
دریا آبی و بی انتهاست.سبزی درخت ها زیباست.پرهای رنگارنگ پرندگان،چشم نواز است.کوه بلند و دوردست است.
چه قدر سخت است که همه چیز و همه کس را می بینم؛اما تو را نمی بینم!
بوی گل اطرافم را پر کرده است.هر جا که می روم ،بوی بهترین عطر ها را حس می کنم.بوی سبزه ،بوی نرگس ،بوی یاس،بوی نان برشته،بوی سیب های سرخ و سبز ،بوی خاک باران خورده ،بوی زعفران و ریحان....
چه قدر سخت است که این همه را حس می کنم ؛اما بوی تو را حس نمی کنم!
ای بهترین صدا،ای زیباترین دیدنی،ای خوش بو ترین،ای بهترین غایب بیا!
گوشه ای از قلبم معادل معنایی این درس زیبا در دعای ندبه را سر داده ؛
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَي الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَي وَ لاَ أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَي
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونَيِ اَلْبَلْوَي وَ لاَ يَنَالُكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَي
گوشه ای از قلبم خاطره سرود سلام فرمانده که همین فرشته های پاک و معصوم می خواندند و دستشهایشان را به صورت قلب می گرفتند، می خواند که؛
عشق جانم، امام زمانم، دنیا بدون تو معنایی نداره، وقتی که تو باشی دنیامون بهاره
گوشه ای از قلبم، صحنه های زیبای خادمیاریشان در سه شنبه های مهدوی که هر کدام به نحوی خالصانه و مشتاقانه برای برپایی اش خدمت می کنند، تداعی می شود.
با اشک شوق در چشم، به این فرشته های معصوم می گویم که بهترین هدیه دنیا برایم گل نرگس است و چقدر ممنونم از تک تکشان به خاطر این هدیه ارزشمند.
از اینکه انتخاب خوبی کرده اند، خوشحالند و معلمشان پیشنهاد می دهد که عکس یادگاری بیندازیم؛ استقبال می کنم و اجازه می خواهم که به دفتر بروم و چادر سر کنم و برای عکس یادگاری برگردم.
زمانی که برمیگردم چندتایی از فرشته های معصوم هم چادر به سر منتظرم ایستاده اند؛ واقعا در قاب چادر چهرههایشان آسمانی تر می شود و دغدغه عشق شان به حجاب و ارتباط قلبیشان با چادر و روش های تربیت دخترانهِ شان بر محور حیا، کامل از ذهنم رخت برمی بندد و مجذوبِ فطرت پاکشان می شوم.
در میانشان می ایستم و عکس یادگاری می اندازیم.
وقتی در حال نشستن بر نیمکت هایشان هستند و به سمت معلمشان می روم که تشکر کنم؛ آن یکی فرشته مهربان خوش زبان، به زبان می آید و بلند می گوید: خانم فتحی، من شما را خیلی دوست دارم.
قلبم از این ابراز محبتش فشرده می شود و محبت آمیز نگاهش می کنم و به او می گویم: من هم شما را خیلی دوست دارم.
دیگر فرشته های معصوم هم یکی یکی به سخن می آیند که خانم فتحی ما هم شما را خیلی دوست داریم.
با تمام وجود به جمعشان احساس درونیم را ابراز می کنم که؛ من هم همه شما دختران گل را خیلی دوست دارم و از تهِ قلبم برای سعادتشان در یاری آقا صاحب زمان عجل الله دعا می کنم و امسال سلسله خاطرات فرشته های معصوم سوم دبستانی برایم عجین می شود با عطر بوی گل نرگس.
باید حواسم به تک تک شان باشد، همیشه دغدغه ها و مشغله هست و هر گوشه ذهنم درگیر مسئله ایست، اما همیشه هم لحظاتی هست که یک لحظه، همه گوشه های ذهنم خالی می شود از این همه دغدغه و تمام قلبم درگیر این همه محبت خالص و لذت بخش این فرشته های معصوم می شود و با تمام وجودم خدا را شاکر می شوم به خاطر این نعمت که خادم فرشته پاک و معصوم زمینی و یاران کوچک آقا صاحب زمان عجل الله هستم و چیزی به من هشدار می دهد که کاش حلال کنند کمی ها و کاستی ها و کم کاری هایم را، چرا که اینها لایق بهترین ها هستند و من ناقص و ناتوان از بهترین بودن...
همیشه دغدغه ها و مشغله ها هست گاهی آنقدر زیاد که حتی در خانه هم فرصت نمی شود دلنوشته این لحظات زیبا را یادداشت کنم و اینبار دلنوشته ام شد دلنامه ای با عطر بوی گل نرگس تقدیم به فرشته های پاک و معصوم سوم دبستانی که به بهانه درس بوی نرگس حرف دل با من زدند...
#دل_مشغولیهای_ذهنی_یک_مدیر
#ادبستان_انشاء
🆔 @enshaadabestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد...
🌸عید مبعث حضرت عشق، پیامبر مهر و مهربانی بر همگان مبارک🍃🌸
#مبعث
#ادبستان_دخترانه_انشاء
🆔@enshaadabestan
#کتاب_کودک
※ کتاب جدید شعر کودک
با عنوان " من توی آینه جا نمیشم "
تولید شده در واحد کودک و نوجوان مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام
▫️شاعر: فائزه زرافشان
▫️تصویرگر: مهدی بادیه پیما
※ این کتاب جلد دوم کتاب شعر"خانهی قبلی ـ خانهی بعدی" است.
بندانگشتی، بعد از ورود به دنیا، با سؤالات و حیرتهایی روبرو میشود و بدنبال جوابش میگردد!
※ این سوال و جوابها در نهایت او را به مقصدِ نیاز به یک دانای کل در زندگی، که بتواند قدم به قدم نیازهایش را برطرف کند، سوق میدهد.
در حقیقت باطن این کتاب، یک کتاب امام شناسی است.
رونمایی کتاب در اختتامیه دومین دوره جشنواره انسان تمام.
Montazer.ir
Ensanetamam.ir
🔻سلسله نشست های تربیتی مادرانه
💠با موضوع :
ادب آداب دارد!
💠با رویکرد:
تثبیت و کاربردی تر شدن مباحث تربیتی
✳️استاد: حجت الاسلام نوروزی
مشاور کودک و نوجوان موسسه انشاء
🔴زمان: روزهای دوشنبه ساعت ۱۰:۳۰ صبح
🔵مکان: میدان طوقچی، خیابان مصلی، روبروی مسجد مصلی، کوچه امامزاده ابراهیم، موسسه انشاء
#آموزش_خانواده
#ادبستان_انشاء
🆔@enshaadabestan
هدایت شده از 🌾ادبستان دخترانه انشاء🌾
﷽
🔆مسابقات قرآن و عترت 🔆
🌸مرحله آموزشگاه
🌸مسابقه حفظ وقرائت تمامی پایه ها
🌸محفلی نورانی و با صفا
🌸 باتلاوت قاریان دانش آموز ادبستان انشاء
🌸با حضور داور ومربی مسابقات قرآن سرکار خانم عرب
دانش آموزان عزیز ادبستان در رقابتی سالم، با هدف یادگیری همراه با ایجاد انس و انگیزه قرآنی با هم مسابقه دادند
#مسابقات_قرآن_و_عترت
#مسابقات_حفظ
#مسابقات_قرائت
#ساحت_اعتقادی_اخلاقی_عبادی
@enshaadabestan
برگرفته از کتاب جاده سلامتی آقای شاهمرادی
#برنامه_غذایی_اسفند_ماه
#کارگروه_تخصصی_طب_انشاء
#طب_سنتی_ایرانی_اسلامی
#بهداشت
🆔@enshaadabestan