با هزار امید و آرزو، دسته گلهای باغ زندگیتان را بزرگ کردید، دوست داشتید عصای دست پیری تان باشند، حتی برای آینده شان هم کلی با مادرشان، نقشه ریختید، اما وقتی پای دفاع از دین و امام وکشور اومد، همه اینها را کنار گذاشتید و راضی شدید به دور شدنشان و حتی شهادتشان.
📖 اول ابراهیم شو
✍️ به قلم زیبای خانم: مهدیه زکی زاده
📇 انتشارات: روایت باران
روایت نابی هست از زندگی شهید ابراهیم خلج، شهیدی که بعد از شهادت برادرش یحیی، باز هم جبهه را رها نکرد و بارها تا مرز شهادت پیش رفت تا اینکه بالاخره لباس شهادت، اندازه اش شد و شد شهید دوم خانواده خلج.
این اثر با ارزش، علاوه بر لینکه زندگینامه مستند شهید ابراهیم خلج هست، اطلاعات خوبی از دفاع مقدس هم میده، برای کسانی که دوست دارن با این شهید بزرگوار و دفاع مقدس بیشتر آشنا بشن، خوندن این کتاب را پیشنهاد می دم.
برشی از کتاب:
دوست نداشت بین او و نیروهایش، فاصله بیفتد. گاهی به خاطرشان کارهایی می کرد که دوست نداشت. مثلا با وجودی که از فوتبال خوشش نمی آمد، اما برای دل بقیه و برای ایجاد تنوع و صمیمیت بیشتر، گاهی آنها را جمع می کرد و با هم فوتبال بازی می کردند.
#معرفی_کتاب
#اول_ابراهیم_شو
#مهدیه_زکی_زاده
#انتشارات_روایت_باران
#روایت_زندگی_شهید_ابراهیم_خلج
https://eitaa.com/ensiketab