eitaa logo
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1.5هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
🔻 با ما همراه باشید با 🔻 🔸بشارت های آخرالزمانی و مهدوی 🔸تحلیل های سیاسی و منطقه ای ارتباط با خادم کانال : به صورت ناشناس 👇👇 payamenashenas.ir/Entezar313 به صورت مستقیم 👇👇 @Sarbaze_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃خسته و نا امید مشو 🌼🍃یعقوب علیه السلام یک عمر از خدا خواست که یوسف را به او برگرداند .. 🌼🍃هرگز از این دعا نا امید نشد و از خواسته اش توقف نکرد ، با اینکه صبور بود و ایمان داشت ... وحکمت اینجاست که او نبی خدا بود اما خداوند دعای او را زود جواب نداد ...!! 🌼🍃خداوند از یعقوب بی خبر نبود و میدانست که چشمانش در غم یوسف سفید گشت بلکه از یوسف ملکی ساخت و مقامش را در مصر بالا برد ... 🌼🍃صبر کن ... اگر تمام دنیا اکنون علیه توست ، باز صبر کن و دعا کن و از پرودگارت ناامید نشو که او تو را می بیند و دعایت را میشنود اما هر چیزی را در وقت خودش پاسخ میدهد و تو را به گونه ای می سازد که فکرش را هم نمیکنی .... @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 ═══✼🍃🌹🍃✼══
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_چهل_هشتم _چیزے و کہ میدیم باور نمیکردم اردلا
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊 💙💍❤️ _بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد... اردلاݧ تعجب زده نگاهمو میکردو سرشو میخاروند _بعد هم دستشو انداخت گرد ماما و گفت:ماماݧ جا ، مارو او جلو ملو ها کہ راه نمید کہ ، ما از پشت بچہ ها رو پشتیبانے میکنیم لبخند پررنگے رو لب ماما نشست و دست اردلاݧ و فشار داد یواشکے بہ دستش اشاره کردم و بلند گفتم:پشتیبانے دیگہ چشماش گرد شد ، طورے کہ کسے متوجہ نشہ ، دستش و گذاشت رو دماغش ،اخم کردو آروم گفت:هیس _بعد هم انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید واسم تکوݧ داد خندیدم و بحث و عوض کردم:خوب داداش سوغاتے چے آوردے❓ دوباره چشماشو گرد کرد رو بہ علے آروم گفت:بابا ایـ خانومتو جمع کـ ، امشب کار دستموݧ میده ها... _زدم بہ بازوشو گفتم چیہ دوماهہ رفتے عشق و حال و پشتیبانے وایـ داستانا یہ سوغاتے نیوردے❓ خندیدو گفت چرا آوردم بزار برم کولمو بیار داداش بشیـݧ مـݧ میارم رفتم داخل اتاقشو کولہ ے نظامیشو برداشتم خیلے سنگیـݧ بود از گوشہ یکے از جیب هاش یہ قسمت ازیہ پارچہ ے مشکے زده بود بیرو کولہ رو گذاشتم زمیـݧ گوشہ ے پارچہ رو گرفتم و کشیدم بیروݧ یہ پارچہ ے کلفت مشکے کہ یہ نوشتہ ے زرد روش بود _چشمامو ریز کردم و روشو خوندم "لبیک یا زینب" کہ روے ایـ نوشتہ ها لکه هاے قرمز رنگے بود پارچہ رو بہ دماغم نزدیک کردم و بو کردم متوجہ شدم اوݧ لکہ هاے خونہ لرزه اے بہ تنم افتاد و پارچہ از دستم افتاد احساس خاصے بهم دست داد نفسم تنگ شده بود _صداے قلبم و میشندیدم نمیفهمیدیم چرا اینطورے شدم چند دیقہ گذشت اردلاݧ اومد داخل اتاق کہ ببینہ چرا مـݧ دیر کردم رو زمیـݧ نشستہ بودم و بہ یہ گوشہ خیره شده بودم متوجہ ورود اردلاݧ نشدم و اردلاݧ دستش و گذاشت رو شونمو صدام کرد:اسماء❓❓❓ _بہ خودم اومدم و سرمو برگردوندم سمتش چرا نشستے❓مگہ قرار نبود کولہ رو بیارے❓ بلند شدم و دستپاچہ گفتم إ إ چرا الاݧ میارم کولہ رو برداشت و گفت: نمیخواد بیا بریم خودم میارم کولہ رو کہ برداشت اوݧ پارچہ از روش افتاد _یہ نگاه بہ مـݧ کرد یہ نگاه بہ اوݧ پارچہ اسماء باز دوباره فوضولے کردے❓ سرنو انداختم پاییـݧ و با صداے آرومے گفتم:ببخشید داداش ایـݧ چیہ❓ چپ چپ نگاهم کردو کوله پشتے و گذاشت زمیـݧ آهے کشیدو گفت: بازوبند رفیقمہ شهید شد سپرده بدم بہ خانومش _داداش وقتے گرفتم دستم یہ طورے شدم خوب حق دارے خوݧ شهید روشہ اونم چہ شهیدے هر چے بگم ازش کم گفتم _داداش میشہ بگے❓خیلے مشتاقم بدونم درموردش الا نمیشہ مامانینا منتظرݧ باید بریم ادامه دارد.... 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🔶امروز ، عقربه احساس مان را... روی... "حال خوب" کوک کنیم... 🍂🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍂 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
هدایت شده از اهنگ
4_6021799544927290557.mp3
2.13M
🌟| 』 میزنه قلـ💗ـبم داره میـ👣ـاد دوبارھ↻ باز بوے محـ🏴ـرم از چه پنهوݩ دوبارھ↻ دلتـ💔ـنگ برا پیرهن سیاتوݩـ■ ✲ ✲ ✲ @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
#سیاست_های_مردانه 💠 عذرخواهی آسانترین راه ورود به #قلب زنان است! 💠 مرد عاقل، زمانی که اشتباهی می‌کند، صادقانه باهمسرش #گفتگو می‌کند و از او پوزش می‌خواهد! 👌عذرخواهی به‌موقع و صادقانه بر #ابهت مردانگی و #منطقی بودن شما می‌افزاید!
▪️خسته در بند غمم بال و پرم می سوزد ▪️نفسم با جگر شعله ورم می سوزد ▪️با دلم زهر چه کرده ست خدا می داند ▪️جگرم نه که زپا تا به سرم می سوزد 🔳 (ع) تسلیت باد @entezaar313
💠 هرچقدر هم که با همسرتون #صمیمی و راحت هستید، ولی سعی کنید یه سری احترام‌ها را همیشه حفظ کنید! 🔰 #صمیمیت جای خود 🔰 #احترام هم جای خود 💠مثلا اگر طوری نشستید که پشتتون به همسرتون بود یه عذرخواهی بکنید! 💠یا وقتی می‌خواهید چیزی به دستش بدهید از کلمه‌ی "بفرمایید" استفاده کنید! 💠یا وقتی صداتون کرد از کلمه‌ "جانم و..." استفاده کنید! 🍃❤️
. . . برایت شعر مے گویم🍃 کہ امشب شام مهــ🌙ـــتاب است من امشب با تو مے گویم🗣 همه ناگفته هایم را.. دمے با |ٺُ| به سر بردن💘 خودش آرامشے ناب است...🎈 🌙 شب بخیر 🌙 🌺🍃 🍃🌺 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
خدایا🙏 درروز شهادت امام باقر کمک کن دلهای دوستانم را غم نبرد چشمشان را شبنم نبرد زبان شان را اه نبرد زندگی شان را ماتم نبرد ای مهربان پناهمان باش @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🍃 سلام بر حضرت مهدی(عج)😍 ❣نذرکردم تابیایی هرچه دارم مال تو 🍀چشم های خسته پرانتظارم مال تو ❣یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو 🍀آرزویم هیچ، قلب بیقرارم مال تو تعجیل درظهور پنج #صلوات @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
❁﷽❁ #یا_باقر_العلوم_ع💔 دم بہ دم در فراٺ چشمانٺ ماتم #ڪربلا مجسم بود چشم تو لحظہ اے نمےآسود همہ ‌ی عمر تو #محرم بود #یا_محمد_باقر_ع🍂🍁 #آجرڪ_الله_یا_صاحب_الزمان🏴 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
4_6034965973331608495.mp3
6.44M
▪️اخر یه روز برات حرم میسازه... ▪️هفتم ذی‌حجه، شهادت علیه‌السلام @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💥انتقاد از مسئولین و غیبت😕❗❗ 🔴سوال آیا صحبت درباره مسئولان کشور و انتقاد داشتن از عملکرد یا گفته آنها ، نزد آشنایان خودمان ، غیبت محسوب می شود؟ پاسخ🔵 غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت شونده باشد، اما اگر بیان عیب ها و انتقادات مربوط به حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد باشد و نه مسائل شخصی جنبه غیبت نخواهد داشت. هر فرد موظف است که با ناظر دانستن پروردگار، تلاش کند که تحلیل های مرتبط با اجتماع را با عقده ها و کینه های شخصی همراه نکرده و تحلیل مجاز را بهانه ای برای غیبت حرام قرار ندهد. اما اگر افرادی بخواهند در ضمن تحلیل و نقد، عقده ها و کینه های شخصی و گروهی خود را برآورده ساخته و علاوه بر سخنان لازم در یک نقد سالم، گفتاری را در ارتباط با طرف مقابل بر زبان آورند که بود و نبود آن در تحلیل انجام شده مساوی است، در برابر پروردگار مسئول خواهند بود و از آن جایی که هر فرد به درون خود آگاهی کامل دارد، شناسایی مرز بین تحلیل و غیبت در این موارد که تا حد زیادی وابسته به انگیزه افراد است، چندان دشوار نخواهد بود. 🌐منبع: اسلام کوئست 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 گفتن جمله ي "معذرت ميخوام"هم درست مثل جمله ي "دوستت دارم" اندازه و جاييي دارد!✨ از به زبان اوردنش نه خيلي اجتناب كنيد و نه بيش از حد استفاده كنيد! اگر بيشتر از حد معمول،بابت كارهاي نكرده عذربخواهيم كاملا محسوس خودمان را به دست خودمان گناهكار كرده ايم!✨ و اگر هم بابت كارهاي خطايي كه كرده ايم عذر خواهي نكنيم قطعا ادمهاي زيادي را در راهِ اين خودخواهي و غرور از دست ميدهيم! اشتباه از هركسي ممكن است سر بزند!✨ اما مهم اين است كه براي جبرانش چه كاري انجام دهيم! خيلي از اطرافيان ما تنها منتظر يك عذرخواهي از سوي ما هستند تا راه را براي برگشتمان بازكنند و دلشان صاف شود!✨ و با همين يك جمله ي ساده و استفاده ي به موقع از آن ميشود هزاران رابطه را زنده كرد! پس ازگفتنش هراس نداشته باشيد! چراكه نگفتنش ميتواند ضررهاي بيشتري را بار اورد!✨ @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 ♻️♻️♻️✨❤️✨♻️♻️♻️
😍 [💜]آرزوے دݪِ بیـــمـــارِ مـَنـــے😍 [💊]صـِحـَتـے؟ عــافـیـَتـے؟ درمـٰـانے؟😋 😍 😌 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
#همسرانه چهار فعل طلایی را در روابط همسران به خاطر داشته باشید: 1⃣ کنار آمدن 2⃣ گـوش دادن 3⃣ بازسازی کردن 4⃣ قـدردانی کردن @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🍃هر گاه خواستگاری آمد، و از دین و امانت او راضی بودید؛ او را رد نکنید و گرنه فتنه و فساد بزرگی بپا می شود.💞 امام جواد (ع) 📚التهذیب، 7:369 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
خوشــا به حالت #ابراهیــم بندگــی تو رسیـد به ← سَلامٌ عَلی إبْراهیمْ ۰۰۰ دست های مرا هـم بگیر تا إنّي إذاً لَفي ضَلالٍ مُبینْ نباشـم ۰۰۰ به نگاهت خیلی محتاجم داداش ابراهیم
•|پیرماگفت کہ: •|ایران حَرَمـ✨فاطمہ است •|بےجہت نیست کہ •|درقـلـ❣ـب جهانـ جاداریم •|این هم ازدولت زهـ☘ـراست •|کہ مابرسرمان سایہ •|رهبرےحضرت آقاداریم😌 @entezaar313
💚یا اباعبدالله💚 دست می گیرد✋ و دل می برد❤ و می بخشد🌹 این حسین کیست💚 که این گونه عطایی دارد @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
هدایت شده از اهنگ
4_5805453920444613708.mp3
2.77M
دل↶💟|•° من با شبڪھ هاي ضرېحـ{🕌}ـٺ مَأنوسھ→∞ نوڪر از دورێـ😔دارھ 📸ـعڪس」 حرم رو مے بوسھ🍃 . . 🎈 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🍃❤️🍃💞 ❤️🍃❤️ 🍃💞 ❤️ 🌺☘پنج جمله آموزنده: 🌹۱. اگر کسی به تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن 🌹۲. مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است. 🌹۳. همیشه رفیق پا برهنه‌ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست. 🌹۴. با تمام فقر، هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن. 🌹۵. هر کس ساز خودش را می‌زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصی @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🍃 ❤️🍃 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊#عاشقانه_مذهبی_دو_مدافع 💙💍❤️ #قسمت_چهل_نهم _بعد از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کر
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊 💙💍❤️ _الاݧ مامانینا منتظر باید بریم با حالت مظلومانہ اے بهش نگاه کردم و گفتم:خواهش میکنم إ اسماء الا مامانینا فکر میـکنـ چہ خبره میاݧ اینجا بعد ایـݧ بازو بندو ماما ببینہ میدونے کہ چے میشہ دستمو گرفت و بازور برد تو حال  با بے میلے دنبالش رفتم و اخمهام تو هم بود همہ ے نگاه ها چرخید سمت ما لبخندے نمایشےزدم و کنار علے نشستم _علے نگاهم کردو آروم در گوشم گفت:چیزے شده❓اخمهات و لبخند نمایشیت باهم قاطے شده همیشہ اینطور موقع ها متوجہ حالتم میشد خندیدم و گفتم:چیزے مهمے نشده  حس کنجکاوے همیشگے مـ حالا بعدا بهت میگم لبخندے زدو گفت:همیشہ بخند،با خنده خوشگلترے اخم بهت نمیاد لپام قرمز شد و سرم و انداختم پاییـ. هنوزهم وقتے ایـ حرفا رو میزد خجالت میکشیدم اردلا کولشو باز کرده بودو داشت یکسرے وسیلہ ازش میورد بیرو _همہ چشمشوݧ بہ دستاے اردلاݧ بود اردلاݧ دستاشو زد بہ همو گفت:خب حالا وقت سوغاتیہ البتہ اونجا کسے سوغاتے نمیگیره فقط بچہ هاے پشتیبانے میتونـ یہ قواره چادر مشکے رو از روے وسایلے کہ جلوش گذاشتہ بود برداشت و رفت سمت ماماݧ چهار زانو روبروش نشست:بفرمائید مادر جاݧ خدمت شما.بعدش هم دست ماماݧ بوسید _ماماݧ هم پیشونے اردلاݧ و بوسید و گفت:پسرم چرا زحمت کشیدے سلامتے تو براے مـݧ بهتریـݧ سوغاتے یہ قواره چادرے هم بہ مـݧ دادو صورتمو بوسید،در گوشم گفت لاے چادرتم یہ چیزے براے تو و علے گذاشتم اینجا باز نکنیا همہ منتظر بودیم کہ بہ بقیہ هم سوغاتے بده کہ یہ جعبہ شیرینے و باز کردو گفت:اینم سوغاتے بقیہ شرمنده دیگہ اونجا براے آقایوݧ سوغاتے نداشت،ایـ شیرینیا رو اینطورے نگاه نکنیدا گرو خریدم همگے زدیم زیر خنده _چشمکے بہ زهرا زدم رو بہ اردلاݧ گفتم:إداداش سوغاتے خانومت چے❓ دوباره اخمے بهم کردو گفت:اسماء جا دو ماه نبودم حس کنجکاویت تقویت شده ها ماشالا چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:خوب بگو میخوام تو خونہ بدم بهش چرا بہ مـ گیر میدے❓ سوالہ دیگہ پیش میاد _ماما و بابا کہ حواسشو نبود اما علے و زهرا زد زیر خنده علے رو بہ اردلاݧ گفت: اردلا جا مـ و اسماء ان شاءالله آخر هفتہ راهے کربلاییم اردلاݧ ابروهاشو داد بالا و گفت:جدی❓با چہ کاروانے❓ علے سرشو بہ نشونہ ے تایید تکو دادو گفت:با کارواݧ یکے از دوستام _إ خوب یہ زنگ بز ببیـ دوتا جاے خالے ندار❓ براے کے میخواے❓ براے خودمو خانومم زهرا با تعجب بہ اردلاݧ نگاه کردو لبخند زد باشہ بزار زنگ بزنم اردلاݧ زنگ زد اتفاقا چند تا جاے خالے داشتـ قرار شد کہ اردلاݧو زهرا هم با ما بیا داشتـݧ میرفتـݧ خونشوݧ کہ در گوشش گفتم:یادت باشہ اردلاݧ نگفتے قضیہ بازو بندو خندیدو گفت:نترس وقت زیاد هست بعد از رفتنشوݧ دست علے وگرفتم و رفتم تو اتاقم علے بشیـݧ اونجا رو تخت براے چے اسماء تو بشیـݧ رو بروش نشستم چادرو باز کردم یہ جعبہ داخلش بود در جعبہ رو باز کردم دو تا انگشتر عقیق توش بود  علے عاشق انگشتر عقیق بود اسماء ایـݧ چیہ❓ اینارو اردلاݧ آورده برامو یکے از انگشترارو برداشتم و انداختم دست علے واے چقد قشنگہ علے بدستت میاد علے هم اوݧ یکے رو برداشت و انداخت تو دستم درست اندازه ے دستم بود دوتاموݧ خوشحال بودیم و بہ هم نگاه میکردیم... _اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت ساک هامو دستمو بود و میخواستیم سوار اتوبوس بشیم دیر شده بود و اتوبوس میخواست حرکت کنہ اردلاݧ و زهرا هنوز نیومده بود هر چقدر هم بهشو زنگ میزدیم جواب نمیدادݧ روے صندلے نشستم و دستم و گذاشتم زیر چونم و اخمهام رفتہ بود توهم نگاهے بہ ساعتم انداختم اے واے چرا نیومد❓ _هوا ابرے بود بعد از چند دیقہ بارو نم نم شروع کرد بہ بارید علے اومد سمتم ، ساک هارو برداشت و گذاشت داخل اتوبوس مسئول کارواݧ علے و صدا کردو گفت کہ دیر شده تا ۵ دیقہ دیگہ حرکت میکنیم نگراݧ بہ ایـݧ طرف و او نطرف نگاه میکردم اما خبرے ازشوݧ نبود ۵دیقہ هم گذشت اما نیومدݧ _علے اومد سمتم و گفت:نیومد بیا بریم اسماء إ علے نمیشہ کہ خب چیکار کنم خانوم نیومد دیگہ بیا سوار شو خیس شدے دستم و گرفت و رفتیم بہ سمت اتوبوس لب و لوچم آویزو بود کہ با صداے اردلاݧ کہ ۲۰ متر باهاموݧ فاصلہ داشت برگشتم بدو بدو با زهرا داشتـ میومد و داد میزد ما اومدیم _لبخند رو لبم نشست ، دست علے ول کردم و رفتم سمتشوݧ. کجایید پس شماهاااا❓بدویید دیر شد تو ترافیک گیر کرده بودیم سوار اتوبوس شدیم. اردلاݧ از همہ بخاطر تاخیري کہ داشت از همهہ حلالیت طلبید تو اتوبوس رفتم کنار اردلاݧ نشستم لبخندے زدمو گفتم: سلام داداش با تعجب نگاهم کردو گفت:علیک سلام چرا جاے خانوم مـݧ نشستے❓ کارت دارم اخہ _اهاݧ همو فوضولے خودموݧ دیگہ خوب بفرمایی إ داداش فوضولے کنجکاوے. اردلاݧ هنوز قضیہ ي بازو بنده رو نگفتیا بیخیال اسماء الاݧ وقتش نیست لباسشو کشیدم و گفتم.... ادامه دارد... ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊