بسمـ رب شهدا ✨
#عاشقانه_شهدا🌹🕊
#نگران_دیگران🍃
بسیار احساساتی و عاطفی بود.☺️
از آن دسته آدم هایی بود که احساسات خود را عملی نشان می داد.
خیلی دلسوز و مهربان بود و بیشتر ناراحتی هایش برای دیگران بود نه خودش.🎈
📝| #نقل_از_خواهر_شهید 🌹
#ابـــووصــال ✨
🍃بسمـ رب شهدا🍃
#شهیدانه ❤️🕊
گفتن خاطره بگیم گفتیم چشم
همه تعجب کرده بودن😳 که ممد با این همه شیطنتو شر بودن و کارای خاص خودش که خواص میدونن چیه چی شد که شهید شد
میگفتن ما که ندیدیم تغییر کنه چی شد یهو پرواز کرد؟🕊
یادمه دهه اول محرم که با هم بودیم یه شب ما با رفقامون مهمون اونا شدیم و عزاداری میکردیم
وسط شور بودیم هرکی تو حال خودش بود دیدم یه سایه ی آشنا پیشم وایساده تو حال خودشه داره مستی میکنه
یکم دقت کردم دیدم ممد رضاس
ته دلم لرزید
گفتم عجب حالی داره
دلم لرزید گفتم نکنه شهید بشه؟؟💔
به خودم گفتم نه بابا این هیچیش نمیشه
تا همین فکرا بودم ته دلم گفتم خدا رحم کنه میترسم شهید بشه با این حالش
چنان زجه میزد گریه میکرد که مو به تنم راست شد
بعد عزاداری تو سرو کله هم زدیم چایی خوردیم و برگشتم ولی تو فکر بودم
یادمه بهم میگفت شهید بشی بنر بزنم برات تو دانشگاه بشم رفیق شهید
الان میگم کجایی داداش که جامون عوض شده
خوش به حال تو و بد به حال من
#داداشم_محمدرضا_دهقان 🌹
#مدافعان_حرم❤️
#نقل_از_دوست_شهید 🌸
#ابـــووصــال ✨
https://eitaa.com/entezaro
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
#شهیدانه ❤️🕊
نسبت به لباس هایش👕 حساس بود و می خواست در عین سادگی رنگ و مدلش تک باشد. ☺️
سلیقه مادر را قبول داشت و در پوشش خود دقت می کرد.
دنبال لباس های مارک دار نبود اما خوش پوش و خوش سلیقه بود.✨
#نقل_از_خواهر_شهید 🌹
#ابـــووصــال ✨
https://eitaa.com/entezaro
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#شهیدانه ❤️🕊
پنج شنبه شب بودکه درعالم خواب😴دیدم
درمکانی فرا زمینی قراردارم(زیرپاهایم ابر☁️بودوفضاتاریک◼️...)
جای خاصی درخوابم مشخص بودکه من اجازه رفتن به آنجارانداشتم😧
ازهمان مکان مادربزرگم که ازسادات علوی هستند رابا لباسی بسیارزیباوآراسته،درحالی که روی تختی خوابیده بودند،بیرون آوردند و به من این اجازه داده شدکه چندلحظه ای باایشان صحبت کنم😥
زمان زیادی نگذشته بودکه ناگهان درآن فضاهمهمه ای به پاشد🤔
عده ای ازسادات که همگی لباس سبزپوشیده بودندازآن مکان بیرون دویدند😳
گویی همگی به پیشوازشخصی مهم میرفتند!
من باکنجکاوی به این ازدحام وشلوغی نگاه میکردم،
علت را ازمادربزرگم جویاشدم.
مادربزرگم گفت:مگه نمی بینی؛حضرت عزراییل داره میاد...!؟😊
ترس و وحشت سراپای وجودم رافراگرفته بود😰که ناگهان موجودی عجیب باقدی بلندولباسی زیبابه من نگاهی انداخت وگفت شمانترسید!
امشب"مهمانی ویژه"داریم که به استقبالش می رویم
وبه دنبال اوسادات به راه افتادند😳
ولوله ای برپاشد...
من ازخواب پریدم وچندساعت بعدتلفن منزل☎️مازنگ خورد!
ازآن طرف خط خبربه معراج رفتن #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری داده میشد...😔
ومن به این می اندیشیدم که چندساعت قبل درآسمانهانظاره گراستقبال عرشیان ازاین #شهید_آسمانی بودم😭😭
به نقل ازاقوام #شهید 🌹
#ابـــووصــال ✨
https://eitaa.com/entezaro
🌹 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🌹
#ۺـہـود_عـۺق❣️✌
همیشه از من می خواست دعا کنم که شهید شود.
حتی وقتی دانشگاه بود،پیامک✉️ می فرستاد که مامان یادت نرود دعا کنی شهید شوم.😊
هر بار در جواب می گفتم که نیّتت را خالص کن تا شهید شوی ! نیّتش را خالص کرد.
#نقل_از_مادر_شهید 🌷
#ابـــووصــال ✨
https://eitaa.com/entezaro