eitaa logo
اِࢪیحا(:
1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: @Hanin_20 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
متعجب نشۅ از من ڪه نمڪ گیࢪ تۅام شڪࢪ چایـے تۅ حڪم نمڪ ࢪا داࢪد @Shahidzadeh
تنها مسیر 1_جلسه بیست و سوم پارت 3.mp3
5.65M
پارت3 🌸🧡 🔹انسان برای خوب بودن آفریده نشده برای خوب شدن هم آفریده نشده ؛ انسان برای مبارزه با هوای نفس آفریده شده. 🔹از امامت ازت میپرسن.. امامت کی بوده ؟! با امامت محشور میشی .. ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ ـ‌شہید‌زاده‌ـ
غصہ‌مخورعلۍجآن ؛زهرابرات‌آب‌میارھ ..!
[– روزے علے'علیہ‌السلام' نزد پیامبر'ﷺ' میرود و میپرسد: 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرمایند'بہ خدا سوگند آرے؟ عقیل را بہ دو جهت دوس دارم، یڪے براے خودش یڪے بہ جهت اینڪہ ابوطالب او را دوست دارد . و بہ یقین فرزند او در راه دوستے با فرزند تو ڪشتہ خواهد شد!'] . • اَلْسَّلامُ عَلَے سَفیر الْحُسَیْنْ[علیہ‌السلام] .
اِࢪیحا(:
[– روزے علے'علیہ‌السلام' نزد پیامبر'ﷺ' میرود و میپرسد: 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرما
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. ! با استرس بہ پشت سرم نگاه میڪنم ، دلشوره امانم را بریده، سرم را پایین مےاندازم و قدم‌هایم را محڪم و تندتر برمیدارم. آخرش هم آقا پسرعمویش را راهے ڪوفہ ڪرد! همہ‌ے مردم از بےوفایے ڪوفیان سخن مےڪردند و مبهوت از عمل حسین بن علے[علیہ‌السلام] . اشڪ‌هایم را پاڪ میڪنم و درب چوبے خانہ را میڪوبم: – صبر ڪن!سر ڪہ نیاورده‌اے! فادیہ درب را باز میڪند بے توجہ بہ حرف‌هایے ڪہ میخواهد برایم ردیف ڪند میدوم بہ طرف مطبخ : – آمنہ؟ خالہ ماریا؟ خالہ ماریا داد میزند: – دوباره این آمد! یڪبار شد بیایے و داد و قال راه نیندازے؟ بہ طرف آمنہ میروم روبندم را بالا مےاندازم: – خبر را شنیده‌اے؟ گویے سیصد و پنجاه نامہ‌ے ڪوفیان ڪار خود را ڪرده! مردم میگفتند حسین[علیہ‌السلام] مسلم بن عقیل[علیہ‌السلام] را راهے ڪوفہ ڪرده و خطاب بہ ڪوفیان فرموده: – و إني باعث إلیڪم أخي ، و ابن عمي ، و ثقتي من اهل بیتي ، مسلم بن عقیل!* خالہ ماریا تڪیہ بہ دیوار گفت: – وقتش رسیده! بہ گمانم وقت عمل آن حدیث از پیامبر خدا[ﷺ] رسیده! سر میچرخانم بہ طرفش: – ڪدام حدیث؟ آمنہ لب میزند: – روزے علے[علیہ‌السلام] نزد پیامبر [ﷺ] میرود و میپرسد 'آیا شما عقیل را دوست میدارید؟' ایشان میفرمایند'بہ خدا سوگند آرے! عقیل را بہ دو جهت دوست دارم ، یڪے براے خودش یڪے بہ جهت اینڪہ ابوطالب او را دوست دارد . و بہ یقین فرزند او در راه دوستے با فرزند تو ڪشتہ خواهد شد!' همگے سڪوت میڪنند صداے پایے مےآید فادیہ است! – اخبار را شنیده‌اید؟ حسین[علیہ‌السلام] پسرعمویش را راهے ڪوفہ ڪرد! پوزخند میزند: – اگر ڪوفیان وفا ڪردند و شمشیر بہ طرفش نڪشیدند و خونش را نریختند من ایمان مےآورم! خالہ ماریا اخم میڪند: – زبان بہ دهن بگیر وَرپریده تا ندادم فلڪ‌ات ڪنند! فادیہ با اخمے غلیظ دست بہ سینہ میشود، خالہ ماریا سعے میڪند اوضاع را سامان دهد: – بد بہ دلتان راه ندهید! هیچ اتفاقے نخواهد افتاد! – اگر حسین[علیہ‌السلام] بہ ڪوفہ سالم برسد گوسفندے را قربانے میڪنم و بین فقرا پخش میڪنم . فادیہ پوزخند میزند و رو بہ آمنہ میگوید: – خرافاتے! *و من برادر ، عموزاده و فرد مورد وثوقم از اهل بیتم ، مسلم بن عقیل را بہ سوے شما میفرستم.[الارشاد ، ج ۲ ، ص ۳۹ ، بحرانے ؛ العوالم، بخش امام حسین'علیہ‌السلام' ، ص۸۴ و رجال خوئے ، ج ۱۹ ، ص۱۶۵_۱۶۶ ] نویسنده✍🏻: []
کاش‌شیخ‌عباس،جایۍاز مفاتیح‌الجنان ... ذکر‌تسکین‌فراق‌کربلارامے‌نوشت ! |
سعے دارد ڪودڪش را در عبا پنهان ڪند باید او تن را جدا؛ سر را جدا پنهان ڪند
گریه ے اصغر، صداے هلهله، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان ڪند
مشتے از خون علے را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان ڪند