eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین حرم نباشم می‌میرم ... | eitaa.com/shahidzadeh
این محرم هم تمام شد رفت تا سال دیگه ڪه زنده بمانیم یا نه...!(:
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
اِࢪیحا(:
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم ...
عاقبت نوڪرِ خود رابه حـرمـ خواهـے بُرد شڪ ندارم بخُدا از ڪرَمَت‌ معلوم است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°• - با عشقِ‌حسین‌‌هرکه‌سروڪار ندارد.. خُشکیده‌نَهالیست، پَروبال‌ندارد:)! | sʜᴀʜɪᴅᴢᴀᴅᴇʜ
اِࢪیحا(:
- آرزوۍزیادۍدردلم‌دارم‌ۅلۍ.. دیدن‌کرببلایت‌ازهمہ‌واجب‌‌تراست🖤!' +اَللهم‌اَرزُقنا‌حَرم'
❲ اشتیاقی‌ڪه‌به‌دیدارِتودارد،دلِ‌من دلِ‌من‌داندومن‌دانم‌ودل‌داندومن !'❳
نبودم بنده خوبی به درت،حق‌ داری اربعین داغ حرم را به دلم نگذاری ...💔
اینڪہ دلتنگ توام! اقرار میخواهد مگر؟ .. .. | 💔(:
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
المسافات التي على الخارطة خُدعة! أنتَ في قلبي 🤍🕊
دلتنگ که باشی،حساب روزها و ساعت هارا از دست می دهی.. برایت فرقی نمی کند که طلوع است یا غروب.. فقط دلتنگی فقط میدانی فراق کم طاقتت کرده فقط میدانی می خواهی باشی آنجایی که دلت را روانه اش ساختی .. کاری از دستت بر نمی آید،فقط این خیال توست که می تواند به نیابت از تو روانه ی محبوب شود.. و دلخوشی به خیالاتت،که رفته ای و در چند قدمی وصالی... دستانت را آهسته روی چشمانت می گذاری و تمام آرزوهایت را یکجا روانه ی برآورده شدن می کنی.. و آهسته آهسته به احترام قدم بر میداری،چشم هایت را می گشایی تا تماشا کنی اما آنجاست که می گویند:آمده ام که بنگرم،گریه نمی دهد امان... و آنجا کجاست جز کربلا و محبوب کیست جز پسر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)....؟! {علیه السلام} 🖊
هرگز نمۍشود ڪھ تو را دید و بعد از آن جایۍ نفس ڪشید بھ جز در هواۍ تو @Shahidzadeh
سلآم و رحمت .. و زمانۍ ڪہ این رقعہ[نامہ] رو میخونید بہ وقت بهشت🌸 اینو بخونید، هوم؟ .. در حآل نوشتن قطره‌هاے جدید هستم، این قسمت‌ها برام فوق‌العاده مهمِ! باید حَقِش ادا بشہ! باید حال قلمم رو خوب ڪنید .. چون با اشڪ مینویسہ و سردرد امانش رو بۍ امان ڪرده، یہ یاعلۍ بگید و داستان و نشر بدید، اگر نمیتونید نخونیدش! براش ڪم نذارید!نمیگم قلمم فوق‌العاده‌س .. میگم این داستانۍ ڪہ نوشتم خیالۍ نیست، یڪ حقیقت با رنگ و بوے خون! یڪ عاشقانہ‌ے واقعۍ ڪہ یہ دنیا حسرتش رو میخوردن و چشم حسادت بهش داشتن و دنبال این بودن خاڪ بریزن روش اما نشد! حالا نوبت شماست؛ اگر میخونیدش حَقِش رو ادا ڪنید و بۍتفاوت از ڪنارش رد نشید .. از مویہ گرفتن پابہ‌پاش تا هق‌هق ڪردن و خوندنش با مداحۍ ڪہ میفرستم یا حتۍ زبون گرفتن همراهش، تا نشر و دادن لینڪ ڪانال بہ رفقا‌تون! امسال .. هنوزم غریبۍ خودش رو داشت[هرچند ڪم!] من تمام عُمرم رو میگذرونم تا بہ فاطمیہ و محرم برسم و یاعلۍ میگم شروع میڪنم، من و یارے ڪنید با نشر و گریہ باهاش؟هوم؟!(: با عشق و سردرد و چشماے تار[ ]
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. مبهوت بہ تاریڪۍ شب خیره شدم، امام بعیت را از تمامۍ ما برداشت و گفت بروید! مردے از جا بلند میشود: – ما شما را بہ ڪدام عذر و بهانہ رها ڪنیم؟ بہ خدا قسم، من از شما جدا نخواهم شد تا نیزه‌ام را بر سینہ دشمن فرو ڪنم و تا هنگامۍ ڪہ دستہ شمشیرم بہ دستم است آنها را میڪشم، و زمانۍ ڪہ سلاح با خود ندارم نیز با سنگ ستیزه میڪنم تا با شما ڪشتہ شوم!* همہ حرفش را تایید میڪنند، مردے رشید بلند میشود چهره‌ش مشخص نیست اما از قدِ بلندش پیداست از بنۍ هاشم است. سخن میڪند و بعد از او همہ ڪلامۍ میگویند، نگاهم بہ زینب[سلام‌الله‌علیها] مۍ‌افتد لبخندش حتۍ از زیر برقع هم حس میشود! •∅• دستۍ بہ سرش میڪشم دلبرانہ برایم میخندد و میدود صبح شده و دلشوره نفس ڪشیدن را برایم حرام ڪرده .. حسین[علیہ‌السلام] بارها و بارها میخواند'انا‌لله‌و‌انا‌الیه‌راجعون'! و بارها لب زده'الهۍرضاًبہ‌رضائڪ' .. چشم‌هاے خواهرش دو دو میزند و او هم دل‌نگران‌ است! دخترش .. سڪینہ! قد و بالاے سقا را مینگرد و آب دهانش را سخت میبلعد و لرزش دستش را ڪنترل میڪند .. رباب هم .. مادرِ طفل شش ماهِ مدام ڪاڪل پسر را میبوسد و گلویش را عمیق میبوید و بعد لبخند میزند! لبخندے ڪہ از ڪنج‌ش ترس و نگرانۍ و اعتماد بہ اربابش میچڪد! مدام قفسہ‌ے سینہ‌ے نرم و سفید پسر را میبوسد و تڪانش میدهد تا دوباره چنگ نزند مادر را براے قطره‌اے شیر! حبیب و مسلم و وهب و زهیر و مردان خوشحال‌اند و لبشان میخندد و نگرانیشان فقط زنان هستن! فاطمہ هم .. دخترڪِ سہ، چهار سالہ دورِ برادر و پدر و عموهایش میچرخد، فرآت از همیشہ پُر سر و صداتر است و لب‌هایمان خشڪ‌تر از همیشہ! تشنگۍ سپاه‌ِ هرچند ڪوچڪمان را فرا گرفتہ آمنہ نیز میخندد همراهِ اُم‌وهب! سرم را تڪان میدهم و بہ طرف خیمہ میروم ڪہ صداے بانو رباب و دخترشان سڪینہ[سلام‌الله‌علیها] مۍآید: – ڪاش تو هم بزرگ شوے جآنِ مادر! مثلا عمو ڪوه شوے براے پدر و مثل برادر دلبرے ڪنۍ! او دعا میڪرد فرزندش بزرگ شود اما مگر ڪوچڪ‌ها بزرگ نمیشوند؟ بادے خنڪ میوزد و چادرم را بہ بازے میگیرد ناگهان سربلند میڪنم و میبینم، زینب ماتِ چشم‌هاے حسین بود! بدون لفظ ...(: نویسنده✍🏻: [ ]
هدایت شده از اِࢪیحا(:
معرفے چند تا ڪانال مشتے😎👇🏽 -فرشته‌هاےخدا🌱 @fereshtehs_God -قلوب💗 @gholoob -گالرے گل نرگس🌸 @zivaralat_gole_narges
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
-خدایا ما را درس عبرت دیگران قرار نده🌱! -سوره‌ممتحنه-
بسم‌‌اللھ
من ضرر ڪردم و تو معتمد بازارے بار ما را نخریدند...تو برمیدارے؟
مثل طفلے ڪه زمین خورده دویدم سویت آمدم گریه ڪنم، حوصله ام را دارے؟
داغ یڪ بوسه دو سال است به جانم مانده به همین گریه مگر تازه ڪنم دیدارے!
پدرم گریه ڪُنت بوده و آقا من هم به جز از گریه براے تو ندارم ڪارے
ڪربلایم ببرے یا نبرے خود دانے بند قلاده ے ما را به ڪسے نسپارے!
غزلم در حد یڪ شاعر دربارے نیست بنویسید مرا گریه ڪن دربارے(: