•°🖤
خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:'
#جامانده ..
#قطرهےیازدهم
#شبِدهم
مبهوت بہ تاریڪۍ شب خیره شدم،
امام بعیت را از تمامۍ ما برداشت و گفت بروید!
مردے از جا بلند میشود:
– ما شما را بہ ڪدام عذر و بهانہ رها ڪنیم؟
بہ خدا قسم، من از شما جدا نخواهم شد تا نیزهام را بر سینہ دشمن فرو ڪنم و تا هنگامۍ ڪہ دستہ شمشیرم بہ دستم است آنها را میڪشم، و زمانۍ ڪہ سلاح با خود ندارم نیز با سنگ ستیزه میڪنم تا با شما ڪشتہ شوم!*
همہ حرفش را تایید میڪنند، مردے رشید بلند میشود چهرهش مشخص نیست اما از قدِ بلندش پیداست از بنۍ هاشم است.
سخن میڪند و بعد از او همہ ڪلامۍ میگویند، نگاهم بہ زینب[سلاماللهعلیها] مۍافتد لبخندش حتۍ از زیر برقع هم حس میشود!
•∅•
دستۍ بہ سرش میڪشم دلبرانہ برایم میخندد و میدود صبح شده و دلشوره نفس ڪشیدن را برایم حرام ڪرده ..
حسین[علیہالسلام] بارها و بارها میخواند'اناللهواناالیهراجعون'!
و بارها لب زده'الهۍرضاًبہرضائڪ' ..
چشمهاے خواهرش دو دو میزند و او هم دلنگران است!
دخترش .. سڪینہ!
قد و بالاے سقا را مینگرد و آب دهانش را سخت میبلعد و لرزش دستش را ڪنترل میڪند ..
رباب هم ..
مادرِ طفل شش ماهِ مدام ڪاڪل پسر را میبوسد و گلویش را عمیق میبوید و بعد لبخند میزند!
لبخندے ڪہ از ڪنجش ترس و نگرانۍ و اعتماد بہ اربابش میچڪد!
مدام قفسہے سینہے نرم و سفید پسر را میبوسد و
تڪانش میدهد تا دوباره چنگ نزند مادر را براے قطرهاے شیر!
حبیب و مسلم و وهب و زهیر و مردان خوشحالاند و لبشان میخندد و نگرانیشان فقط زنان هستن!
فاطمہ هم ..
دخترڪِ سہ، چهار سالہ دورِ برادر و پدر و عموهایش میچرخد،
فرآت از همیشہ پُر سر و صداتر است و لبهایمان خشڪتر از همیشہ!
تشنگۍ سپاهِ هرچند ڪوچڪمان را فرا گرفتہ
آمنہ نیز میخندد همراهِ اُموهب!
سرم را تڪان میدهم و بہ طرف خیمہ میروم ڪہ صداے بانو رباب و دخترشان سڪینہ[سلاماللهعلیها] مۍآید:
– ڪاش تو هم بزرگ شوے جآنِ مادر!
مثلا عمو ڪوه شوے براے پدر و مثل برادر دلبرے ڪنۍ!
او دعا میڪرد فرزندش بزرگ شود اما مگر ڪوچڪها بزرگ نمیشوند؟
بادے خنڪ میوزد و چادرم را بہ بازے میگیرد ناگهان سربلند میڪنم و میبینم،
زینب ماتِ چشمهاے حسین بود!
بدون لفظ ...(:
نویسنده✍🏻:
[#ریحانہحسینۍ ]
هدایت شده از اِࢪیحا(:
معرفے چند تا ڪانال مشتے😎👇🏽
-فرشتههاےخدا🌱
@fereshtehs_God
-قلوب💗
@gholoob
-گالرے گل نرگس🌸
@zivaralat_gole_narges
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+دلتنگ صداے شما :))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[💛🔦]
- بہجـانمیجویمٺ...
جاناکجایی!'
+ اَللّہُمَّعَجَّلالِوَلیَّکَالفَرَج
اِࢪیحا(:
[یا الهۍ! لَقَد اَتَیتُ الیڪ💔(:]
•°🖤
خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:'
#جامانده ..
#قطرهےدوازدهم
#عاشقۍراچہنیازاستبہتوجیحودلیل؟
پیڪۍ فرستادیم براے عمربنسعد تا لختۍ مجال دهد براے نماز.
ولۍ من مطمئنم حسین[علیہالسلام] تنها نۍایستاد براے صلاه ظهر!
ایستاد براے قامت بستنِ آخرین نماز!براے وداع!
براے بریدن هرچہ هست و هرڪہ ثمرهے اوست!
من دو صف قبل از مردها بودم، مردے ڪہ علےاڪبر میخوانندش گوش را با گودے دست میپوشاند و بہ قطع این آخرین بار بود ڪہ بانگ اللهُاڪبرش مۍپیچید!
همان لحظہ نسیم مۍوزد و عطرِ موهاے مواجَش سرتاسر نینوا میپیچد. اشبہالناس بہ رسولِ خدا اینبار طور دیگر میگوید 'اَشهد و اَن لا اله الا الله و اَشهد و انَ محمدً رسول الله'
نمیدانستم اذان میگوید یا اشهدش را میخواند!
ولۍ هرچہ ڪہ بود دلشوره را بہ جآن من و قطعاً بہ جآنِ اهلِ حرم مۍانداخت!
ما هنوز قامت نبستیم ڪہ چشمم بہ او مۍافتد،
این طایفہ الحق ڪہ دلیلِ خلقتاند!
با چشمهایش حرف میزد انگار ..
– اے همہ آمالِ خواهر!
بیا برگردیم، هنوز هم فرصت هست، بیا تا سلآم آخر ندادے و از خدا بۍ خبرها طبل جنگ را نڪوبیدند برگردیم!
آخر بعد از تو، جهان براے ما چگونہ است؟
من خیرے در این مردم نمیبینم ڪہ اینان ڪمر بہ قتل تو بستند،
اینان رحمۍ ندارند!
زیر لب چیزے خواند، انگار وَ ان یڪاد خواند و سپرد بہ باد ڪہ دور سرش بچرخاند!
تصویر مقابل چشمهایم تار میشود و قامت میبندم؛'اللهاڪبر'!
میبینم ڪہ همہ براے حسین [علیہالسلام] گریہ میڪنند و او براے زنان،
و در قنوت همزمان ڪہ شانہاش میلرزد میخواند:
– یا الهۍ لَقَد اَتَیتُ الیڪ ..
خدایا بہ سوے تو مۍآیم در حالۍ ڪہ دختران، اهل و عیالم را در این وادے بلا بہ خودت میسپارم!
حسین چگونہ برایت بمیرد راضۍ میشوے؟
حزن در صدا و اداے ڪلماتش؛ بغضم را پر سر و صدا میترڪاند و نہ تنها من،
بلڪہ در میان صفوف صداے گریہے اصحاب بلند میشود ..
علۍاڪبر[علیہالسلام] بلند تڪرار میڪند:
– یا الهۍ! لَقَد اَتَیْتُ الیڪ!
پشت سر او همہ ..
حتۍ عباس[علیہالسلام] هم،
قاسم[علیہالسلام] هم،
حبیب و زهیر و مسلم هم ..
هرڪہ در بین صفوف بہ آقایش اقتدا ڪرده، تڪرار میڪند!
–یا الهۍ! لَقَد اَتَیتُ الیڪ!
نویسنده✍🏻:
[ #ریحانہحسینۍ ]
پ.ن:
وقتۍ بہ فرمانده گفتم این رمان اینطوریہ قبلش بہ خودم گفتم، توش نڪتہ بذار!
درس یاد بده ..
اسماء بُت و فرشتہ نیست!
یہ آدمِ عین من و شما!
فرقش اینِ اون تو ۱۴۰۰ سال قبل بوده من و شما تو ۱۴۰۰ سال بعد!
اسماء و آمنہ تو دورهے امام زمانشون[علیہالسلام] بودن!
خب ما هم امام زمان[عجلاللهتعالۍفرجہالشریف] هستیم ..
اگہ ما حسرتِ اون موقعها رو میخوریم خیلیااااا توے آینده حسرت ما رو میخورن!
حالا بهم بگید، از اسماء چۍ یاد گرفتید؟
چرا اسم رمان پنهان شده؟
بهم بگید👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16312913186686
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤•
- نزدیڪاربعیندلجامانده هاگرفٺ:)!'
+ نرمکربلاداغونمیشم...
تنها سه ساله است،ولی مشکلات ما،...
حل می کند به دست خودش طفلِ نینوا))
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#سفا🖊
گر دخترڪے پیش پدر ناز ڪند
گره کربوبلاے همہ را باز کند!
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
eitaa.com/shahidzadeh