خانم زینب بچہ رو ارودن دادن دست اربابـــــ ـ ـ 💔
ارباب نگاه میکنه ...
لباے طفل خشکه ...🥀
ساعتهاست نه شیر خورده نه آب ...🥀
اِࢪیحا(:
ارباب رو کرد سمٺ لشگر دشمݩ...
إݩ لم ترحمونے
به من رحم نمیکنید ...
فَرحَموا هذا طفݪ
بہ این بچہ رحم کنید ...
ماهے رو کھ از آب بیرون میندازین ..
تا لحظه اے ک جون داره
خودشو از رو زمیݩ بلند میکنه ...
خودشو بالا پایین میندازه ...
اِࢪیحا(:
إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً....🥀🥀
عرݕ ایݩ لحظـه رو میگہ تلظے...🥀