eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
^💛^
اِࢪیحا(:
^💛^
🚶🏻‍♂|آمدے آمدنت حال مرا ریخت بهم یڪ نگاهت همه‌ے فلسفه را ریخت بهم
💌|قاضے عادل قصہ بہ نگاهت دل باخت یڪ نگاه ڪردے و یڪ دادسرا ریخت بهم
🤔|آمدے و دل من سخت در این اندیشہ آن همه منطق و قانون چرا ریخت بهم؟
♥️|چهره‌ے شرقےِ زیباےِ تو شد موجب خیر یڪ به یڪ انجمن غرب گرا ریخت بهم
✍🏼|شاعران طالب سوژه،همہ دنبال تواَند سوژه پیدا شد و شعر شعرا ریخت بهم
🌏|جاذبہ مال زمین است،تو شاید دزدے ڪه فقط آمدنت جاذبه را ریخت بهم
❗️|من همان آدم پر منطق بـے احساسم پس چرا آمدنت حال مرا ریخت بهم...؟!
108565_173.mp3
2.3M
امروز دعاے هفتم خوندے؟ توصیہ رهبرمونہ! زمین نمونہ ها مشتۍ!🖐🏼
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
همین‌ساعت همین‌لـحظہ الان‌باید‌حرم‌بودم .. (: | eitaa.com/shahidzadeh
mdhy_anlyn_-_wsyt_-_khrmnshhy.mp3
6.74M
باید‌برام‌بشینے‌تلقین‌بخونی ..🚶🏻‍♂ | ✋🏿(:
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
چطوری بی تو طی شده یکی دوسالم؟! | [@shahidzadeh]
Hamdi Alimi - Havaset Hast Be Moohaye Sefide Saram (128).mp3
13.55M
جلوی‌آینه‌خودمومےبینم خیلے‌تغییر‌کردم!(:‌ | 💔!
•💔• اربعین کاش بہ‌ دیدار تو نائل بشویم
لاأحد یُدرك معني العشق إلا منْ سَکن قلبه عِشقُ الحُسین((:
ڪربلاے سینہ زنها با است!(:
اِࢪیحا(:
ڪربلاے سینہ زنها با #قاسم است!(:
•°🖤 خُداے ڪوچہ گَردِ غَریبِ ڪُوفِہ رُخْصَت؟(:' .. حتۍ دیگر توان نداشتم بزاق دهانم را ببلعم ڪہ از شر خنڪۍ بۍاندازه ‌ے دهانم رها شوم! امام ڪہ از خیمہ‌اش بیرون آمد نفهمیدم .. چطور و چگونہ از جا بلند شدم! با پا لگدے بہ آمنہ زوم: – برخیز! امام آمد .. سریع بلند شد و دستش را روے چشم‌ش ڪشید: – قاسم[علیہ‌السلام] نیست ڪہ ڪنارشان ایستاده؟ چادرم را جلو ڪشیدم: – بہ گمانم! لختۍ نگاهش روے امام و پسر بچہ‌ے روبہ‌رویش است و بعد چینِ گوشہ‌ے نگاهش را تقدیمم میڪند: – گمان نڪن!قاسم[علیہ‌السلام] است .. نگاهن را بہ او دوختم، پسرے ڪہ قد و قواره‌اش ڪم‌تر از بلوغ بود وهنوز قوت و رشیدےِ بنۍ‌هاشم هنوز در شانہ‌هایش نپیچیده بود! و عضلات دست‌هایش درهم پیچیده نبود .. شال عربۍ سبز را دور سر بستہ بود و موهاے مواجش روے گوش ریختہ بود. محجوب بود محبوب و زیبا! پندارے محجوبیت‌اش زیر آن مژه‌هاے انبروه و پایین افتاده بیشتر شده بود.. امام شبیہ پدرے مهربان آشفتہ‌موهاے پسر را با دست ڪنار زد و پرسید: – بگو ببینم .. آرزویت چیست؟ حالا نگاهش را بالا آورد و آفتاب در چشم‌هایش طلوع ڪرد و لب‌هایش شڪوفہ شدند و خندیدند: – شهادت .. در راه شما و براے شما! آمنہ دستش را پایین روبندش گرفت و گفت: – چقدر شبیہ حسن بن علۍ[علیہ‌السلام] است! درست مثل مواقعۍ ڪہ همراه برادرانش در ڪوچہ پس ڪوچہ‌هاے مدینہ میدویدند و بۍ غصہ میخندیدند! و همانجا میشدند آمال و آرزوے دخترانِ روے بام نشستہ .. اشڪ مهمان چشم‌هایش شد و بغض صدایش را لرزاند: – در نخلستان ها گردو بہ دستان منتظرِ برادر میریخت و تمامِ خودش را پیشڪشِ برادر و خواهرانش ڪرد! بہ طرف خیمہ رفت ڪہ صداے امام را شنیدم: – شهادت در نزد تو چگونہ است؟ قاسم[علیہ‌السلام] بۍ درنگ پاسخ داد: – احلۍ من العسل! پشت سر آمنہ رفتم و با خود گفتم: – حالا آخرین یادگارے‌اش با پاے خویش آمده و میخواهد خودش را فدا ڪند! نگاهم را بہ آسمان دوختم: _ احلۍ من العسل! .. نویسنده✍🏻: [ ] پ.ن¹: حالا ڪہ دارم این قطره رو مینویسم مداح داره میخونہ .. – اڪبر ڪہ زره تنش بوده شد ارباً ارباً، تو ڪہ زره ندارے اے واویلا تنت چۍ میشہ؟ میترسم نشون سنگ و تیر و نیزه باشۍ .. زمین بخورے و نتونۍ پاشۍ! پ.ن²: حقیقتاً بگم ڪہ آ... خیش! و سلآم! ببخشید ڪہ دو روز نبودم، رزقِ نوشتن نبود و منم عزادار و منتظر بودم. ولۍ دارم بڪوب مینویسم تا یہ چند قطره آماده داشتہ باشم! ببخشید منو .. عزت دست خداست! یاعلۍ مدد🖐🏻🌿
هدایت شده از اِࢪیحا(:
|●°بِسمِ‌رب‌ِ‌النّور°●|
• • مے‌شودنیمہ‌شبے...گوشہ‌ےبین‌الحرمین، من‌فقط‌اشڪ‌بریزم؛توتماشابڪنے...؟ lشہیدزادهl
تمام هفتہ براے حسین مےسوزم ولے دوشنبہ‌ے من وقف غربٺ حسن اسٺ(:
دستش ڪہ بہ آب خورد بہ یاد آورد وصیت علۍ[علیہ‌السلام] را: [ڪنارش بمان! غریب‌تر از حسین'علیہ‌السلام' وجود ندارد!] چنان سراسیمہ بازگشت ڪہ دست‌هایش جآ ماند!(: • ° – دَستِ مَن خورد بِہ آبۍ ڪِہ نَصیبِ تو نَشُد!💔