eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
هَل مِݩ نٰاصر یَنصُرني...💔💔
اِࢪیحا(:
هَل مِݩ نٰاصر یَنصُرني...💔💔
آیا یاری رسانے هست ...تا مرا یارے کند ؟
هَل مَن ذابٍ یَذُبُ عݩ حرم رسول‌اللّھ...؟
اِࢪیحا(:
هَل مَن ذابٍ یَذُبُ عݩ حرم رسول‌اللّھ...؟
آیا دفاع کننده ایی هست ...تا از حرم رسوݪ خدا دفا؏ کنھ..؟
تا ابی عبدالله صداش بلنــــد شد ...💔 صداے گریھ طفل شیر خواره بلنـد شد ...🥀
آقا تا صداے علے اصغرشو شنید .. رفت سمٺ خیمہ ها ..
صدا زد یا زینب ...
نٰاوِلینے ولدي صغیـر ... کودڪم را به مݩ بده تا با او خداحافظے کنم...💔
خانم زینب بچہ رو ارودن دادن دست اربابـــــ ـ ـ 💔 ارباب نگاه میکنه ... لباے طفل خشکه ...🥀 ساعتهاست نه شیر خورده نه آب ...🥀
علی و اقا زیر عبآ گرفتن رفتن سمت لشگر ...
توے لشگـر ولولہ افتاد .. حسین ؏ چی اورده ؟ چی زیر عبا پنهان کرده ..؟
ارباب رو کرد سمٺ لشگر دشمݩ...
اِࢪیحا(:
ارباب رو کرد سمٺ لشگر دشمݩ...
إݩ لم ترحمونے به من رحم نمیکنید ... فَرحَموا هذا طفݪ بہ این بچہ رحم کنید ...
إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً....🥀🥀
میدونید رفقا...
ماهے رو کھ از آب بیرون میندازین .. تا لحظه اے ک جون داره خودشو از رو زمیݩ بلند میکنه ... خودشو بالا پایین میندازه ...
3.mp3
1.86M
تلظے مکن نازنینم...🥀💔
ابے عبدالله نشون داد بچہ رو ... سر روشونہ میفته همش...
اِࢪیحا(:
ابے عبدالله نشون داد بچہ رو ... سر روشونہ میفته همش...
ارباݕ فرمود .. ببینید .. داره تلظے میکنه ..💔 یعنی آب بهش بدے میمیره ..آب بہش ندے هم میمیره..🥀💔🥀
اِࢪیحا(:
إݩ لم ترحمونے به من رحم نمیکنید ... فَرحَموا هذا طفݪ بہ این بچہ رحم کنید
بعضی از پیر مرد هاے سپاه بلنــد شدݩ.. گفتن حسین ؏ درسٺ میگه .. ما با بچہ جنگ نداریم!
ابن سعد "لعنت‌الله‌علیہ" دید داره وضع سپاه بهم میریزه ..
رو کرد به حرمله .. گفٺ چرا جوابشو نمیدے ..
نانجیب گفت پدر و بزنم یا پسر و ؟
اِࢪیحا(:
نانجیب گفت پدر و بزنم یا پسر و ؟
ملعون جواب داد .. پسـر و بزن💔 پدر خودش میفتہ🥀🥀
ای‌ حرمله ایـن بچه سـرِ جنگ ندارد بی‌شیر‌که شمشیر ندارد تیری‌‌ که‌ به‌ عباس زدی؟ وای خـدایا شش ماهه‌ی مـن طاقت ایـن تیر ندارد ..
هنوز حرف هاے ارباب تموم نشده بود .. دید علے داره دست و پا میزنہ....🥀🥀
اِࢪیحا(:
هنوز حرف هاے ارباب تموم نشده بود .. دید علے داره دست و پا میزنہ....🥀🥀
فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ...........
کودکے آرام شد با لای لای تیرها.. بعد از آن گهواره ها خواب پریشان‌داشتند