eitaa logo
ارتباط موثر
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
434 ویدیو
8 فایل
مسیری برای یادآوری و تداوم مطالعه و آموختن مهارت‌های توسعه فردی به خصوص مهارت‌های ارتباطی مربوط به دوره‌های ارتباط موثرِ حجة الاسلام مخدوم این‌کانال با هدف تامل و به کارگیری مهارت‌ها، در هفته به طور متوسط با سه مطلب کاربردی به روز رسانی می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
گفته اند: «بسیاری از مردم فکر می‌کنند که تفکّر می‌کنند، در حالی که آنها صرفاً آموخته‌ها و مفروضات خود را (گاهی با تعصب) دوباره مرتّب می‌کنند.» تفکر دارای معیار و میزان سنجش و راه و رسم آن نیازمند آموختن مهارت است. مراقب باشیم، گاهی ندانستن بدون نشانه واضح، با توهم دانائی همراه است، همانکه به نام جهل مرکب خوانده می‌شود. @ertebatmoaserdini .
قاب اندوه اندوهی آخرالزمانی در این عکس موج می‌زند. زنی تک و تنها نشسته در انزوایی وسیع... ... ابرهای محو در بی‌رنگی، و غباری که نمای دوردست شهر را در خود گرفته، همه و همه حس اندوه را تداعی می‌کنند. عناصر تصویر به شدت تنهایی زن را تشدید کرده‌اند: شهری که در ارتفاعی پایین‌تر از زن و قبرستانی چون برهوتی متروکه در دود و غبار غرق شده است؛ سنگ‌ِ قبرهایی که در زاویه‌ا‌ی ضد نور به سیاهی می‌زنند؛ تیر برق‌هایی که در هیئتی صلیب‌وار جدا و دور از هم در سکوت ایستاده‌اند؛ و نگاه زن به قبرِ پیش رویش در زاویه‌ای هم‌جهت با خطوط افقی تپه‌های پشت سرش. فضایی مچاله شده در سکوت و اندوه و تنهایی. انگار طبیعت بیرون با طبیعت سوگوار درون زن یکی شده‌اند. عکاس این عکس «کیانا حایری» قابی ماندگار از اندوه این روزهای مردم ما را خلق کرده‌ است. اندوهی که کرخت شده و دیگر توان فریاد کردن و نای حرف زدن ندارد. ✍🏼 ضیا قاسمی @ertebatmoaserdini .
داستان «ارمنی بادمجان» ⛔️ ‌اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح دینی حساسیت‌هایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیت‌ها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزه‌ها هم دینی بود کافی است که آن حساسیت‌ها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟ 🔹 جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. ‌گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد. ‌ولی درباره‌ بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آن چنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهم خدشه‌ای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. ‌ گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه بوجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد. 🔸 ‌یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعا لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کم‌کم جوانی برومند شد. ‌جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کم‌کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی ‌مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. ‌تدریجا زنان هر جایی را می‌آورد، پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. ‌ در آن اوقات تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. ‌عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجا مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. ‌ در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد؛ ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. ‌ 🔸 روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. ‌پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. ‌دیگر من از تو پسر گذشتم باید از خانه من به هر گوری که می‌خواهی بروی! 📚 استاد علامه شهید مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص ۱۵۳- ۱۵۵ @ertebatmoaserdini .