eitaa logo
سلسله🌴🔥
976 دنبال‌کننده
98.8هزار عکس
123.8هزار ویدیو
396 فایل
سلسله: آل، دودمان، طایفه، قبیله، گروه، دسته، فرقه، حلقه، زنجیر، رشته، سری، ردیف، صف، اتصال، پیوند. با«سلسله» باشید تا بهترین ها را از دنیای اطلاعات ایران و جهان دریافت کنید. جهت ارتباط با مدیر کانال (انتقاد و پیشنهاد) https://eitaa.com/wahed_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔 🔍 وقتی گذری به تاریخ می‌زنیم... 🔷از خود می‌پرسیم : 🔹 چرا وقتی روس ها می‌خواستند شیخ میرزا علی آقای تبریزی را در ظهر عاشورا دار بزنند ، مردم تبریز به جای قمه زنیِ دسته جمعی ، جلوی روس ها را نگرفتند؟ یا حداقل چرا جلوی روس ها قمه نزدند تا آنها کوتاه بیایند؟ 🔸پس استعمار طولانی تر و ذلت آن ملّت ، در آن زمان حقّشان بود. 🔹 چرا مردمِ چین به کمک نیروی های ارتش که سخت درگیر ژاپنی های متجاوز به چین بودند نرفتند؟ چرا حتی یک جبهه مردمی تشکیل ندادند؟ 🔸پس با این وجود خسارات زیاد ناشی از حمله ژاپن هم حق مردم چین بود. دوباره برگردیم ایران : 🔹 چرا در سال ۹۲ با این که روحانی قلب تپنده‌ی پیشرفت این کشور را از سیمان پر کرد و تحریم ها بالمرّه لغو نشد هیچ شدیدتر هم شد ، باز هم مردم به او رأی دادند؟ 🔸بنابراین ، این همه گرانی و نبود مسکن و سقوط ارزش ریال هم حقشان بود. 🔺حال آیندگان ونسل های بعد ما نیز می‌پرسند : با این که دروغ های همتی راجع به قیمت بنزین و علت برکناری‌اش از بانک مرکزی افشا شد ، یا حداقل وقتی که گفت : (( آمده ام تا روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد)) ، چرا بازهم مردم به او رأی دادند؟ 🔸پس ، . . . حقّشان است ...! 💬حواسمان باشد امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) : تاریخ معلّم انسان هاست. 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
🔔 ⛔️ورود ايراني و سگ ممنوع  سيد مجتبي نواب صفوی در سال 1321 پس از اخذ مدرك ديپلم از مدرسة صنعتي آلمانيها در حاليكه 18 سال بيش نداشت، درشركت نفت استخدام شد؛  هنوز از ورودش چيزي نگذشته بود، كه به همراه چند نفر از همكارانش از طرف آن شركت به شهر آبادان رفت؛ در آن سالها شهر مملو از افراد انگليسي بود كه براي استخراج و بهره برداري از چاههاي نفت به ايران آمده بودند؛ آنها با تكيه بر ثروت ملي ايران از زندگي مرفهي برخوردار بوده و درعين حال كارگران ايراني را مورد توهين و تحقير قرار مي دادند. خانه هاي مجلّل و كافه هاي انگليسي نظر سيد مجتبي را به خود جلب نموده بود ؛  روزی آهسته نزديك يكي از ساختمانها شد، نوشته نصب شده در پشت شيشه او را به فكر فرو برد؛ «ورود ايراني و سگ ممنوع»  خشم تمام وجودش را فرا گرفت؛ بار ديگر آن را خواند، و انگشتانش را از شدت عصبانيت در ميان موهايش فرو برد؛ رنجي كهن را بر دوش خود احساس نمود؛‌ ناگهان جرقه اي در ذهنش ايجاد شد. و اهتمام خود را مصروف تشكيل جلسات شبانه و آموزش مسائل ديني و اخلاقي نمود كارگران خسته ازستم به زودي گرد او حلقه زدند . 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan