eitaa logo
سلسله🌴🔥
1هزار دنبال‌کننده
99.6هزار عکس
125.6هزار ویدیو
397 فایل
سلسله: آل، دودمان، طایفه، قبیله، گروه، دسته، فرقه، حلقه، زنجیر، رشته، سری، ردیف، صف، اتصال، پیوند. با«سلسله» باشید تا بهترین ها را از دنیای اطلاعات ایران و جهان دریافت کنید. جهت ارتباط با مدیر کانال (انتقاد و پیشنهاد) https://eitaa.com/wahed_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻یحیی سنوار چگونه به یک اسطوره واقعی تبدیل شد؟ 🔻در داستان‌ها خوانده بودیم اما... 🔹اگرچه در دوران دفاع مقدس خصوصا در جریان اشغال بخشی از سرزمین‌مان توسط ارتش صدام، تجربه کردیم و دیدیم، اما خصوصا برای نسل ما در آن سال‌هایی که چریک و چریک بازی اسطوره و افسانه بود... 🔹می‌گفتند فلان مبارز، آن‌قدر در محاصره ساواکی‌ها جنگید تا آخر با نارنجک به میان آنها رفت و ضمن کشتن خود، تعداد بسیاری از آنها را نیز به هلاکت رساند، می‌گفتند فلان ویت کنگ، دست تنها در مقابل یک گردان از سربازان آمریکایی ساعت‌ها مقاومت کرد که نمونه‌ای از آن را در فیلم غلاف تمام فلزی استنلی کوبریک بازسازی کردند... 🔹اما این بار برای نخستین بار، اصل همه آن سرودها و شعرها و داستان‌ها و اسطوره‌ها را با چشم خود دیدیم...آن هم از نگاه دوربین دشمن که قطعا از قهرمان سازی برای وی پرهیز داشت اما چه می‌توانست بکند که او واقعا یک قهرمان بود... این بار قهرمان واقعی ما، داستان و افسانه و اسطوره خود را خودش نوشت، خودش کارگردانی کرد و خود انجام داد... 🔹شاید میلیون‌ها نفر، شاید ده ها و صدها میلیون و بلکه میلیاردها نفر دیگر آن را طی سالها و قرن‌ها ببینند و ماجرای شگفت انگیز و حیرت آورش را در سروده‌ها و قصه‌های خود بیاورند و در مدارس درس بدهند، برای کودکانشان بخوانند و برای نوزادانشان به لالایی تبدیلش کنند...بگویند که یحیی سنوار، با اینکه می‌توانست، اما از آن باریکه غزه فرار نکرد و در خانه‌های امن ساکن نشد که از راه دور فرمان پیشروی صادر نماید... 🔹بگویند وقتی گلوله‌های‌تانک، آن ساختمان را هدف قرار داد، با اینکه به سختی مجروح شده و دست راستش از بازو قطع گشت اما استوار نشسته بود، برای جلوگیری از خون ریزی، دستش را با سیمی بست و در مقابل دوربین جاسوسی دشمن نه فقط، دست تسلیم بالا نبرد یا حتی خودکشی نکرد بلکه استوار در چشمان دشمن پشت آن دوربین خیره شد و با آن نگاهش هزاران حرف را برای تاریخ ثبت کرد... 🔹بگویند سنوار همان‌طور که نشسته بود، بدون کوچک‌ترین حرکتی، تنها به آن دوربین خیره شد و وقتی دید لحظه‌ای آن دوربین روی کوادکوپتر به او نزدیک می‌گردد، بازهم تسلیم نشد و چوبی که در نزدیکی‌اش بود را به طرفش پرتاب کرد... 🔹و شگفتا که دشمن از طریق دوربینش جراحت شدید و ناتوانی جسمی‌اش را دید اما بازهم جرات نکرد با همه سلاح‌هایش به وی نزدیک شده و بازهم آنجا را هدف گلوله‌های‌تانک قرار داد! @mensejjil