متنِ کتـ📚اب تولد در لُس آنجِلس: پارت ( ۴۰ ) زندگی ما چیزی بود شبیه بازی فوتبال شما بازی فوتبال را دیده اید؛ از زمانی که سوت شروع زده میشود، شروع میکنند به دویدن تا وقتی که سوت پایان زده شود. حتی یک لحظه هم آرامش .ندارند تا ۹۰ دقیقه فقط شور است و هیجان ۹۰ دقیقه که تمام میشود آن چیزی که میماند خستگی دوندگی است. بالاخره دو تا تیم با هم مبارزه کرده اند، گل زده اند یا گل خورده اند و هر اتفاقی که افتاده، آن زمان بازی شور و هیجان داشت و آنها گرم بازی بودند؛ ولی بعد از اینکه بازی تمام میشود که سراغشان میآید خستگی و کوفتگی این همه دویدن است. فکر میکنم در مورد مهاجرت هم چنین حالتی .است در موقع مهاجرت جذابیتهایی ایجاد می.شود آدم وارد یک محیط جدید میشود یک اتفاقات جدید دارد برایش میافتد و وارد فعالیتهای جدیدی می.شود احساس من این است که انسانها اهدافی دارند و هرکاری انجام میدهند در راستای آن اهداف است. برای پیشرفت زندگی شان است. در همان راستا قدمهای جدیدی را برمی دارند؛ ولی بعد از اینکه این مراحل پشت سر گذاشته میشود یک خستگی با خودش دارد نمیتوانیم بگوییم خستگی با آن نیست ایرانیهایی که مهاجرت کردهاند و به خارج از ایران رفته اند در این بازی میافتند و یک هیجان هم برایشان ایجاد میشود؛ ولی در نهایت توأم با خستگی .است حالا باید ببینیم اصلا این ارزش دارد یا ندارد؟ چون در این بازی شما یک چیزهایی را هم از دست میدهید؛ مثلا من در این شرایط، حیا و غیرتم را از دست داده بودم آیا ارزش دارد که آدم وارد یک چنین بازیهایی میشود؟ البته گاهی اوقات مهاجرت ناگزیر است . بعدها دیدم حضرت علی می فرمایند هیچ شهری به شهر دیگری ارجحیت ندارد مگر آن شهری که شما بیشتر در آنجا میتوانید رشد کنید حالا باید ببینیم ما چه معنی ای برای رشد میگذاریم مثلا بعضی ها رشد را به خانه بزرگتر ،داشتن ماشین گران قیمت تر داشتن لباسهای شیک پوشیدن و کنسرتهای بیشتری رفتن یا مسافرت معنی میکنند، بعضیها رشد را در تحصیلات میبینند بعضیها رشد را در علم و فعالیتهای اقتصادی شان یا فعالیتهای فنیشان میدانند باید ببینی از کدام دید دارند نگاه میکنند شهر لس آنجلس شهری است مثل تمام شهرهای دیگر قابلیت این را دارد که به انسانها موقعیت رشد بدهد بستگی به آن فرد دارد که آیا از آن استفاده میکند یا نمی کند بعضی از ایرانیها که به آمریکا آمدند از آن موقعیت به خوبی استفاده کردند و استفاده میکنند و خیلی چیزها را که من از دست دادم آنها از دست ندادند و نمی دهند؛ چون دقیقا میدانند چه میخواهند و دنبال چه چیزی هستند. بعضی ها هم حواسشان نیست و بیگدار به آب میزنند و در جریانی قرار میگیرند. بعد که به آن نگاه میکنند اگر منصف باشند میتوانند خیلی راحت بگویند ما ضرر کردیم و این راه اشتباه بود؛ بنابراین نمیشود گفت آیا رفتن به غرب خوب است یا بد برای کسی خوب است که درست از شرایط استفاده کند؛ ولی برای آن کسی که از آن شرایط استفاده مطلوب نکند؛ خوب نیست #کتابخانه_نور #پارت_۴۰ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯

🤍🌱✨ #یک_لقمه_کتاب ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯

قسمت چـ🙂‍↕️ـهارم تواضع *📉 پیامدهای ویرانگر جهل مرکب* این جهل آنقدر اثر می‌گذارد که شخص واقعاً قدرت تشخیص و شناختش پایین می‌آید. *💎 ارزش آگاهی به نادانی* هر چقدر انسان بداند که نمی‌داند، بیشتر سربلند است و رشد می‌کند؛ چون تشنه‌تر می‌شود. *✨ شرط جاری شدن رحمت الهی* زمانی نور رحمت و برکت الهی در زندگیت جاری پیدا می‌کند که افتادگی را زندگی کنی. *🎯 نقطه اوج افتادگی* بالاترین افتادگی در همین فکر و ذهن است؛ اینکه انسان به خود بگوید: «نه، من خیلی هم ذهنم قدر نیست که بتوانم همه چیز را درک کنم. من هنوز شناختم، شناخت ایده‌آل نشده است. من هنوز خیلی چیزها را نمی‌شناسم.» *🔄 ضرورت تمرینِ فروتنی فکری* یعنی انسان باید این‌ها را با خودش تمرین کند. *📖 روایتی از پیامبر اکرم (ص)* در تاریخ نوشته شده است که پیامبر (صلوات الله علیه) به یارانشان گفته‌اند: «چرا شما شیرینی عبادت را نمی‌بینید؟» *🙋 پرسش یاران از پیامبر* یاران پرسیدند: «یا رسول‌الله، ما چه کار کنیم که شما شیرینی عبادت را در ما ببینید و ما خودمان نیز آن را حس کنیم؟» *💡 پاسخ پیامبر: راز شیرینی عبادت* حضرت فرمودند: «فروتن باشید.» *⚡ انرژی نهفته در فروتنی* این موضوع را اگر انسان‌ها زندگی کنند، انرژی از آن فروتنی از خودشان ساطع می‌کنند که عبادتشان شیرین می‌شود؛ چون دقیقاً نقطه مقابل تکبر و خودبرتربینی است. *❓ پرسش اساسی: چرا فروتنی زندگی نمی‌شود؟* دلیل این همه زندگی نکردن فروتنی چیست؟ *🎓 دلیل اول: تحصیلات رسمی و توهم دانایی* ۱) در جامعه بشری ما، الان اکثریت مدرسه رفته اند،مدرک گرفته‌اند، دانشگاه رفته‌اند، دنبال مطالعه هستند یا نهایتاً در گوشی دو تا مطلب می‌خوانند. برای همین است که همه فکر می‌کنند می‌دانند. *📱 مثال عینی از توهم دانایی مجازی* برای مثال، شخصی داخل برنامه اینستاگرام دو تا روانشناس (که تازه آن هم از جنس زردش است) را فالو کرده و مطالب او را گهگاهی نگاه می‌کند. بیا و تماشا کن! دیگر مجلس را به دست گرفته. گاهی حتی قبول نمی‌کند که دارد اشتباه می‌گوید. *🌐 دلیل دوم: هویت مجازی و دانایی سطحی* ۲) دومین دلیلی که ما را می‌برد توی توهم که همه چیز را می‌دانیم، همین منابع مجازی است. *😴 تنبلی در مسیر حقیقی دانایی* مسیرهای مجازی باعث تنبلی در کسب دانایی از مسیرهای حقیقی می‌شوند. *🦠 یادآوری دوران کرونا و عقب‌ماندگی تحصیلی* دوران کرونا رو یادتان هست؟ بسیار عقب‌ماندگی درسی بیشتر شد و اکثر دانش‌آموزان افت تحصیلی پیدا کردند. *🧠 تحلیل یک روانشناس درباره فناوری و توهم عقلانیت* یک روانشناس در کالیفرنیا به نام «تانیا» توضیح داده‌اند که فناوری باعث شده انسان‌ها توهم عقلانیت را زندگی کنند و اگر روش کسب معرفتشان شود فضای مجازی، نقش زیادی در رفتن توهم خواهند داشت. *🏫 سختیِ علم‌آموزی در دنیای واقعی* چون علم‌آموزی در دنیای واقعیت سخت‌تر است: تو باید صبح زود بیدار شوی، مسیری را طی کنی، رو به محل تحصیلت (که حالا یا مدرسه است یا دانشگاه یا کلاس‌های دیگر) برسی، بنشینی، گوش کنی. *🛌 تضادِ یادگیری مجازی و حقیقی* با آنکه انسان روی تخت خوابیده است و با یک موبایل، مثلاً در حال علم‌آموزی است، کاملاً فرق می‌کند و اصلاً یکی نیست. *🚫 تله راحتی و توهم بلد بودن* راحتی، من را در توهم می‌برد. فکر می‌کند بلد است. 💎 قاعده ارزش‌گذاری بر اساس سختی هر چیزی که راحت به دست بیاوریم، برایش ارزش قائل نخواهیم شد. هر چقدر درد بکشیم، بیشتر درکمان بالا می‌رود. 🤔 نتیجه فقدانِ سختی: توهم فهمیدن چون سختی نمی‌کشیم، فکر می‌کنیم که فهمیده‌ایم و نیاز به مطالعه و تحقیق نداریم. *📵 مثال از تأثیر گوشی بر حافظه و توهم دانایی* الان همین گوشی باعث شده است دیگر هیچ شماره‌ای را حفظ نباشیم، همه چیز را سیو کنیم و این هم از توهم دانایی است. *💪 سختی؛ جزء مفید مسیر آگاهی* در مسیر آگاهی، هر چقدر سختی بکشیم مفید است. *📚 ویژگی‌های آگاهی ناب و عمیق* آگاهی ناب به گونه‌ای است که ما از ادله عقلی، روایات و آیات استفاده می‌کنیم که این یک درک عمیق به ما می‌دهد. *🧠 نقش مباحثه در تثبیت آگاهی در حافظه بلندمدت* اگر روی مطالب بحث شده مباحثه کنیم، دیگر ورود به حافظه بلندمدت ما می‌شود و تا عمر داریم این آگاهی را زندگی خواهیم کرد. *🚫 نارسایی یادگیری مجازی* اما یادگیری مجازی اصلاً اینگونه نیست. *💬 نقل‌قولی از نیکلاس کار، منتقد اینترنت* «نیکلاس کار»، منتقد سرشناس اینترنت گفته است: «راست است که وب خودش شبکه‌ای از اتصالات است، اما هایپرتکست‌هایی که بیت‌های اطلاعات آنلاین را به هم وصل می‌کند، هیچ شباهتی به سیناپس‌های مغزی ما ندارد... #یک_قطره_آگاهی #نور_العلم ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯

پادکست کتاب تولد در لُس آنجِلس💚 گویـ🔉نده: مائده آقاجانی پارت(۴۱) #کتابخانه_نور #پادکست #پارت_۴۱ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯

متنِ کتـ📚اب تولد در لُس آنجِلس: پارت ( ۴۱ ) سفر معنوی من هرروز داشت وارد فضاهای تازه ای می‌شد. توی شهرهایی که می‌رفتم بیشتر نگاهم به زندگی افراد بود و آداب معاشرت یا سبک زندگیشان. انگار حالا که خودمو خواسته‌های خودم را نمی‌دیدم فرصتی پیش آمده بود تا بقیه مردم را بهتر ببینم. انگار تازه داشتم رنگ‌های جدیدی در دنیا کشف می‌کردم. زندگی در شهرهای کوچک برزیل خیلی شبیه بود. توی بیشتر شهرهای کوچکشان با کشاورزی زندگی روستایی خودشان را مشغول می‌کنند. تکنولوژی چندانی در برزیل جریان نداشت . ولی فرهنگ و امنیت عمومی بود. البته باز باید مواظب می‌بودی که کجاها می‌روی و به چه شکل می‌روی. باید مراقبت می‌کردی مورد توجه قرار نگیری. کسی شما را تعقیب نکند که بخواهد کیفتان را از شما بگیرد یا اگر کفش گران قیمت باید باشد ممکن است بخواهد آن کفش را از شما بگیرد. این چیزها را مواظب بودم. استریت اسمارت بودم. در خیابان هر جایی نمی‌رفتم و هر ساعتی در شهر حرکت نمی‌کردم. ساعت‌ها و مکان‌هایم را محدود به زمان و مکان‌های خاص کرده بودم که بدانم آنجا امنیت است. قرآن خواندن هم بخشی از برنامه روزانه‌ام شده بود. نمی‌توانستم از خواندنش دست بردارم. معمولاً بعد از ظهرها می‌نشستم قرآن می‌خواندم. #کتابخانه_نور #پارت_۴۱ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯

أین الرجبیّون؟ رجب يعني دوباره خداوند است که مثل همیشه، سر قرارمان، حاضر می شود همان قرار همیشگی… من العفو می گویم و او اجابت می کند :) #رجب ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯