eitaa logo
💝💖زمزمه عشق💖💝
62 دنبال‌کننده
984 عکس
432 ویدیو
38 فایل
کپی با ذکر صلوات برای ظهور مهدی فاطمه ___________°•°~♡~°•°__________ ارتباط با ادمین جهت پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/fm7sm7
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️♥️ قسمت اين بار عاطفه طرف فاطمه گرفت. - خب چه اشكالي داره. عوضش براي آينده ات هم خوبه. يه چيزي ياد مي‌گيري تا كمتر از مادر شوهرت غر بشنوي.😄 اما جوابش را ثريا داد: - تو ميخواي ازدواج كني، بايد تمرين كني. ما براي چي ياد بگيريم؟😜 عاطفه- نه اين كه تو تا آخر عمرت ور دل مامان جونت مي‌موني و هميشه اون برات اين كارا رو ميكنه! نه عزيز دلم! اين شتريه كه در خونه همه مون خوابيده.😅 ثريا دوباره ناراحت شد. اما فقط لبهايش را گزيد تا چيزي نگويد. فهيمه اما گفت: - واقعا كه خيلي مسخره است! را حله پرسيد: -چي؟ فهیمه- اين شتريه كه در خونه همه مون قراره بخوابه!😕 راحله- چه طور؟! تو ناراحتي؟ فهیمه- نه! من با ازدواج مشكل ندارم، ولي اين زور نيست كه ما توي اين چند روز اين همه راجع به نقش زنها توي سرو كله مون زديم، شعار داديم، هوار كشيديم، حنجره خودمون رو پاره كرديم، آخرش هم بريم بشينيم گوشه خونه و خودمون رو با شستن ظرف‌ها و پخت و پز سرگرم كنيم.🙁 ثريا آه عميقي از سينه بيرون داد. - اي بابا چه اهميتي، چه نقشي؟! چه كشكي؟! چه ماستي؟! بابا زندگي ما زنها امروزه در چندتا چيز خلاصه شده. اگه پولدار باشيم و كلفت داشته باشيم كه كار هامون رو انجام بده، صبح تا شب نشستيم جلوي ميز آرايش و به خودمون ميرسيم تا عصر بريم مهموني هفتگي و جلسه فال قهوه و صد جور مهموني ديگه! موقعي هم كه خونه ايم بشينيم پاي تلفن و با اين و اون حرف‌هاي صد تا يه غاز بزنيم. عاطفه سوالش را با يك چشمك همراه كرد: -و اگه بي پول باشيم...؟ 😉 ثریا- اگه هم بي پول باشيم و كلفت نداشته باشيم كی كارهامون رو انجام بده، خودمون بايد صبح تا شب رو توي يه آشپز خانه چرب و دود گرفته صبر كنيم و هي پياز داغ سرخ كنيم و لاستيكي بچه رو عوض كنيم. اين هم شد زندگي؟! من كه از يه چنين نقش با اهميتي دلم به به هم ميخوره! عاطفه خنده تمسخر آميزي كرد: - حالا فكر ميكني شوهر اين خانم هاچه گلي به سر عالم و خودشون زدن كه زن هاشون نزدن، فكر ميكني شوهر اون زني كه توي آشپز خانه چرب و دود گرفته سر ميكنه، توي قصر كار ميكنه يا پشت كامپيوتره! نه عزيزدلم، نه خاله جون! شوهر اون زن هم يا كوره پز خونه و كار خونه عرق ميريزه يا توي يه مغازه نيم متر تاريك توي يه محله درب و داغون! راحله زير لب غرغر كرد: -اينكه جواب نشد!😐 فاطمه اول رو به همه بچه‌ها كرد: - منم با قسمتي از حرفهاي ثريا موافقم. اينكه ما زنها خودمون رو دست كم گرفتيم. در عين حال، خیلي از اين زنها و مردها هم چاره اي به جز سر بردن در يه زندگي سخت و فقيرانه ندارن. و بعد رو به ثريا كرد: - به نظر خود تو، نقش زن يا مهمترين نقشش در خانواده يه يا چي بايد باشه؟ ثريا شانه هايش را بالا انداخت: - من از كجا بدونم. من كه هنوز ازدواج نكردم!😕 فاطمه- پس بدون وقتي هم كه ازدواج كني وضعت خيلي بهتر از زنهايي كه مسخره شون كردي نيست.😊 ادامه دارد.... ❌ ••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾•• ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ @eshgh1313