May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➕حتماً ببینید و منتشر کنید
🇮🇷✌️ ایرانیان دارن قدمهای آخر را برای ظهور برمیدارند!
💚🤍❤️
➖مقایسه جامعه حضرت زهرا سلام الله علیها و جامعه فعلی ما
➕در طول تاریخ هیچ امام معصومی به اندازه الان فدایی نداشته است .
◽حجةالاسلام پناهیان | استاد شجاعی
#امام_زمان
#چهارشنبه_سوری
#جهاد_تبیین را وظیفه خود بدانیم
@eshgh_mahdi_313
یادتنرهـبانـو
هربارکهازخانه پابهبیرونمیگزاری
گوشهچـادرترادستبگیر؛
وآرامزیرلببگـو:
هـذهامانتڪیافاطمةالزهراء
اینامانـتزهراست♥️🌿
#حجاب
@eshgh_mahdi_313
دوتا کافی نیست :
#تجربه_من ۶۷۱
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
#توکل_و_توسل
#قسمت_اول
۱۶ ساله بودم که دوست داشتم زندگی مستقلی تشکیل بدم. خودم خانم خونه خودم باشم با یه خونهی نقلی، با همسری که بهش علاقمند باشم.
دستم به جایی بند نبود، نه مادر و نه پدر و نه سبک زندگی مون، راضی به ازدواج در این سن نبودن.
تصمیم گرفتم در یک نامه، شرح حالی از خودم و آرزوهای به شدت دست نیافتنیم رو به خدای دانا و آگاه بنویسم. این شد که یک روز بعد از نماز صبح که اتفاقا دلم هم گرفته بود، نوشتم.
نامه ای دخترانه و رمانتیک که اگر بگویم هم میخندی و هم شاید مسخره کنی؛ گفتم:
"سلام خدایی که چشمان مرا سبز آفریدی خدایی که مرا فرزند آخر یک خانوادهی پر جمعیت قرار دادی تا همیشه مورد توجه همگان باشم. حتما میدونی چی میخوام.
-میشه خیر و صلاح من رو ای عزیز دلم در این قرار بدی که همسر من بور نباشه🙈.
-قد بلند و هیکلی با محاسنی بلند و البته مشکی. من به خاطر خودم نمیگم من میخوام نسلم قوی و خوش هیکل شن. (به چه چیزها که فکر نمیکردم😅)
-لطفا لطفا طلبه باشه ترجیحا آخوند.
-وضعشون خوب هم نبود فدای سرت هستی دیگه؟
من میخوام با همسری که به شدت مورد علاقمه هر شب جمعه برم هیئت.
اصلا میخوام بچههام تو هيئت بزرگ شن.
میدونی خدا جونم هرجا فک کردی حرفام، خواستههام، آرزوهام و دعاهام دور از تو و حرفاتِ کلا بیخیالش شو."
مبعث سال۱۳۸۴ زمانی که فقط و فقط ۱۶ سال داشتم، نامهی خواستههام رو نوشتم و در سفر مشهد، دلنوشته ام رو به ضریح امام مهربانیها انداختم با خیالی جمع و دلی محکم که به زودی عزیزم از راه میرسد یقین داشتم که به زودی همانی میشود که میخواهم.
چند روزی بود پِچ پچ افراد خانواده به راه بود و من مشکوک؛ خواهرهای بزرگتر یواشکی با مامان تو مطبخ پچ پچ میکردن. داداش بزرگم تلفنی با پدر صحبت و بحث. تا این که جریان خواستگاری از دختر کوچیک خانواده در حضور عروسها و دامادهای خانواده، مطرح شد.
و من صداها رو نمیشنیدم و به دنبال عدد و تاریخ نامهای که نوشته بودم و امضا کرده بودم و تصدقت، راضیه؛ میگشتم. آخه انقدر زود به درد دل من رسیدگی شد؟
نه خواستگار را دیده بودم و نه میشناختم ولی قطعا همونی بود که در نامه به او اشاره کرده بودم. خواستگار یه جورایی فامیل هم بود البته دور خیلی دور که اصلا رفت و آمدی نداشتیم.
خیلی زود دوم شهریور سال ۱۳۸۴ رسید و شد روزِ خواستگاری. با یه چادر خوشگل سفید که گلهای مات و کمرنگ یاسی هم داشت در اتاقی با صورتی گلی، منتظر صدای سلام آقای خدا فرستاده بودم.
قلبم در گوشم میزد و فقط منتظر صدای سلام یک مرد بودم، چون اون روز، قرار بود فقط با مادرشون بیان خواستگاری.
یک صدای رسا، محکم، بم و البته با اعتماد بنفس بالا را پشت درب اتاق شنیدم. قبل از چای ریختن با صدای بلند خواهرم که (راضیه جان بیا خواهر مهمان داری) وارد سالنی شدم که میدانستم که مهمانم، اول مهمانِ خداست. سلام کردم بلند ولی با لرزش، نشستم و به جورابهام زل زدم و منتظر...
همان بود، همان که در نامه قید کرده بودم، رشید و قد بلند و مشکی. چهره و صدا به شدت جدی. فقط ۵ سال از من بزرگتر بود اما زیادی بزرگ و عاقل بود.
اول از خط قرمزهایش گفت، از حلال و حرام الهی، که پدر و مادر هم شاملش بودن. منطقی و حساب کتابی بودنش را و خواستههایش را.
آیا دختر۱۶ سالهی تهتغاری که نامهاش زنده و مجسم روبهرویش نشسته بود، میتوانست حرفی از مهریه و عروسی و سرویس و خانه و ....بزند؟؟؟
بعد از پنج جلسه خواستگاری، ۱۴ عدد سکه و یک تمتع مهریه تعیین شد.
عقدمون هم در حضور رهبری بود. زمان مثل برق و باد گذشت روز میلاد چهاردهمین معصوم، من و روحالله به هم محرم شدیم.😍😍
روحالله برخلاف چهره و صدایش بسیاااار مهربان بود. این شد که من یک دل نه صد دل عاشق او شدم و به ماه نکشیده فهمید روحالله چه چیز دوست دارد و چه چیز دوست ندارد و تا الان که ۱۵ ،۱۶ سال میگذرد یک بار کاری که احتمال بدهم روحالله دوست نداره، ازم سر نزده.
روحاللهِ ۲۱ ساله
فوقدیپلم مکانیک
بدون کار و خانه
و بدون کارت پایان خدمت
شد همه چیز و همه کس راضیه.
دو ماه آموزشی روحالله در یزد بود. به راضیه چه گذشت را خودتون حدس بزنید هر چه بود، گذشت.
و خدا این وسط برای من سنگ تمام گذاشت، سنگ تمام... همه چیز همان طور که دوست داشتم شد، خدا برای راضیه حلقه خرید، سرویس خرید، لباس عروسی فاخر تهیه کرد و سالنی زیبا برای راضیه رزرو کرد. همه چیز به چشمم زیبا و بزرگ و عالی بود
وقتی ۲۰ سالم بود اولین فرزندم رو خدا عنایت کرد اطرافیان همه ناراحت شدن که چرا انقدر زود؟ میذاشتی درس ت به یه جایی برسه بعد.
سال ۹۰ خدای متعال هدیهی شیرین دیگهای بهمون عطا کرد، درست زمانی که من از تهران به قم هجرت کرده بودم. باز برگشتن گفتن آخه چرا؟ هنوز اولی سه سالش نشده، تو سزارین بودی خودت هنوز کوچیکی، تازه تو شهر غربت بدون هیییچ فامیل و آشنایی چه جوری از پس کارها و بچهها میخوای بربیای؟
با کلی دعا از سر فضلش، سال ۹۲ بعد دوتا پسر روز میلاد خانم فاطمه زهرا دختر دار شدم. گفتن ببین دیگه بسه سه تا عالیه جنست هم که جوره دوتا پسر و یه دختر. اصلا اگه بعدی رو آوردی دیگه خونههای ما نیا.
دخترم شد سه سالش و دلم بچهخواست ولی نمیشد همه فکر کردن من گوش به حرف اونا دادم. البته که در عمل، به همه ثابت کردم به حرفهاشون احترام میذارم و واقعا اگر به شرایط زندگیم بخوره قطعا انجامش میدم.
به هوای اینکه دخترم خواهر داشته باشه از خدا چهارمی رو خواستم. از اونجایی که به هرکی دلش بخواد پسر و به هرکی عشقش بکشه دختر میده؛ به من سال ۹۵ یه پسر باهوش داد. دیگه فهمیده بودن دختر کوچیکهی خونه، گوشش بدهکار نیست. هروقت موفقیت و شادی و سرحالی منو میدیدن میگفتن به الانت نگاه نکن، وقتی شدی ۴۰ساله ولی شبیه ۶۰ سالهها بودی به حرف ما میرسی.
باز من بهشون لبخند زدم گفتم من دارم به وظیفهام عمل میکنم. خدا خودش حواسش هست.
خدای مهربونم از اونجایی که دوسم داشت و داره دلش خواست یه خدیجه بانو هم داشته باشم، سال ۹۷ خدیجه بانوی من خونهی منو به اسم مادر حضرت زهرا سلامالله نورانی کرد. اول چقدر سر اسمش بهم حرف زدن. میدونی چی گفتم: گفتم طرف اسم بچهاش میذاره......چقدر تو باطل خودش محکمه بعد من تو اسمِ به این حقی خجالت بکشم؟ و حالا با تاسف و یواشکی اسمش و صدا کنم؟؟؟ به عشق حضرت زهرا میذارم خدیجه.
اونجا بود که خواهرام گریه کردن و گفتن این خانم خیلی عزیزه ما هیچوقت جرات نمیکنیم و جسارتش رو نداشتیم که بذاریم خدیجه؛ شجاعت کردی.
ششمی رو تا ماه ۷ بارداری متوجه نشدن و وقتی فهمیدن فقط گفتن ما به تو که تهتغاری خونهای و تا سالها خودمون بند کفشت رو میبستیم، غبطه میخوریم که خدا انقدر تو زندگیِ تو پیداست.
هفتمی بهمن ماه ١۴٠٠ به دنیا اومد. سزارینی بودم، همشون کمر همت بستن که من با عافیت زایمان کنم. برنامه غذایی چیدن. برنامه تفریح برای بچه هام چیدن که وقتی من در دوران نقاهت هستم بچهها سرگرم باشن.
راضیه با روحالله بزرگ شد، از سال ۸۴ روز میلاد امام زمان عجالله تا الان که هشتمین فرزندم رو باردار هستم و فردا پس فردا وقت زایمانم هست هییییچ دلم نخواست روحالله که ولیِّ خونه ام هست رو ناراحت کنم.
الان ۳۴ ساله هستم و روحالله هم ۳۹ سالشه. احترام و محبت و گذشت سر لوحهی زندگی مونه. شعار زندگی مون هم هوای هم رو داشته باشیمه.
سختی و فشار و مریضی و کم آوردن گاهی هست ولی سایهی پدرانهی امام زمان همیشهی همیشهی همیشه بوده و هست و انشاالله خواهد بود.
تا امام زمان عجالله داریم؛
دیگه غصهی چی؟؟؟
دغدغهی چی؟؟؟
فکر و خیال چی؟؟؟
برای زندگیتون خط قرمزهایی تعیین کنید و به هیچکس اجازه ندین از خط قرمزهاتون عبور کنه. اطرافیان و فامیل و دوست، کسی رو که تو زندگیش محکم و مهربان هست رو دوس دارند و به نوع زندگیش احترام میذارن.
همه میدونن بچهآوردن خط قرمز زندگی من هست. من تو این جریان شمشیرم و از رو بستم.
زنگ خطر کمبود جمعییت خیلی وقته به صدا در اومده به فکر آینده باشید الان رو حضرت زهرا سلامالله براتون جبران میکنه قطعا.
برای راضیه که فردا زایمان داره خیلی دعا کنید منم، وقت زایمان به فکر *دوتاکافی نیست* های عزیز هستم انشاالله.
👈 راضیه خانم تجربه ی امروز ما، فردا سزارین هشتم شون هست ان شاء الله، ما دعاگوشون هستیم، ایشون هم قول دادند که دعاگوی ما باشند. برای عزیزانی که ممکنه سوال باشه، ایشون هفت تا سزارین اولی رو، پیش خانم دکتر مریم اشرفی در تهران انجام دادند و گفتند سزارین هشتم شون رو فردا خانم دکتر لباف عزیز انجام خواهند داد
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 جواب کوبنده خانم سامره جعفراوا در اداره پلیس و دادگاه رژیم صهیونیستی الهام علیاف به توهین کنندگان به مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی ایران
🔺سامره جعفراوا که به جرم برگزاری ولادت امام زمان و اعتراض به رژیم صهیونیستی از طرف پلیس علیاف بازداشت شده بود بعد از خطبه زینبی علیه رژیم و دفاع از رهبری و مقدسات در اداره پلیس بعد از 7 ساعت همراه با همسرش از بازداشت آزاد شد و به دو هزار منات جریمه نقدی محکوم شد.
🔻خوش به حال افرادی که ترکی میفهمند و اینو زبان اصلی گوش میکنند. چقدر شجاعت در این خانم است👌
✍️ شیخ فرهاد فتحی
عضو شوید🔻🔻🔻
eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
هدایت شده از 🌹کلاس اهل بیت(ع)🌹
#هوالنور ۹۴۷
سلام صبح به خیر
🌹در کلاس اهل بیت (ع)🌹
معلم الهی فرمود، اواخر سال است، هر یک از بچه ها دعایی کند و همه آمین بگند. من هم برای استجابت دعای شما آمین میگم...!
بچه های کلاس گفتند، اجازه میدید "دکتر اَنوشه" دعا کند؟ دعا هایش لطیف و از ته دل است...
"اَنوشه" هم پس از کسب اجازه شروع کرد:
🤲 پروردگارا، به حق عزّتت، آرامش شب را به آنهایی که آسایش روز را به دیگران می دهند عطا کن...
آمین...
🤲 پروردگارا، کمکمان کن که دیرتر برنجیم، زودتر ببخشیم، کمتر قضاوت کنیم و بیشتر فرصت دهیم...
آمین...
همه بچه ها احساس می کردند که معلم الهی از این دعا و درخواست ها خرسند و خشنود است...🌹
...
..
.
✅ ایتا 👇
🆔 https://eitaa.com/kelase_ahle_beit
✅ بله 👇
🆔 https://ble.ir/kelase_ahle_beit
✅ سروش👇
🆔 https://splus.ir/kelase_ahle_beit
هدایت شده از 🌹کلاس اهل بیت(ع)🌹
#هوالنور ۹۴۸
سلام صبح به خیر
🌹در کلاس اهل بیت (ع)🌹
کلاس همچنان با دعا های "دکتر انوشه" و آمین بچه ها سپری می شد...
🤲 پروردگارا، به عزّتت سوگند، ما را از:
✅ ثروت بدون زحمت...
✅ لذت بدون وجدان...
✅ کار بدون نظارت...
✅ تجارت بدون اخلاق...
✅ مدیریت بدون بصیرت...
✅ دانش بدون معرفت...
✅ عبادت بدون ایثار...
✅ و سیاست بدون شرافت...
محافظت بفرما... آمین...🌹
...
..
.
✅ ایتا 👇
🆔 https://eitaa.com/kelase_ahle_beit
✅ بله 👇
🆔 https://ble.ir/kelase_ahle_beit
✅ سروش👇
🆔 https://splus.ir/kelase_ahle_beit
هدایت شده از 🌹کلاس اهل بیت(ع)🌹
#هوالنور۹۴۲
سلام صبح به خیر
🌹در کلاس اهل بیت (ع)🌹
این فکر به جونم افتاده بود و رهام نمی کرد:
این همه "یا رب" میگم... این همه "یا الله" میگم... پس چرا هیچ "لبیک" ی از سوی خدا نمی شنوم...؟!
امام صادق (ع) وارد کلاس شدند و رو به من، به این مضمون فرمودند:
"اگر لبیک خداوند نبود تو اصلا، "یا رب" نمی گفتی یعنی ابتدا خداوند لبیک گفته است که تو توفیق گفتن "یا رب" را پیدا کردی...!!!
"مولانا" هم در کلاس بود و با کسب اجازه از معلم گزیده ای در این رابطه ارائه داد:
گفت آن الله تو لبیک ماست
وان نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیله ها و چاره جویی های تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیک ماست
کل بچه ها با نگاهی جدید کلاس را ترک کردند...🌹
...
..
.
✅ ایتا 👇
🆔 https://eitaa.com/kelase_ahle_beit
✅ بله 👇
🆔 https://ble.ir/kelase_ahle_beit
✅ سروش👇
🆔 https://splus.ir/kelase_ahle_beit
﷽
#سلام_صاحب_ما ، #مهدےجان
❣یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ
🔹دعای زمان غیبت
❣اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی
🔹توسل به امام زمان(عج)؛
❣يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا،
إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه
#سلام _نامه
#امام _زمان
#أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❣
@eshgh_mahdi_313
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
﷽
🍃🌺 دعای عهد با #امام_زمان عج
#امام _زمان
#أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❣
@eshgh_mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج 🍃🌺
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
#امام _زمان
#أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❣
@eshgh_mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنولوژی خفن آسفالتها در تگزاس آمریکا
#جهاد_تبیین را وظیفه خود بدانیم
@eshgh_mahdi_313
🍃🍃🍃🪷🍃🍃🍃
صلوات هدیه به روح پاک و مطهر شهید مدافع حرم،
🌷شهید عارف کاید خورده
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
@eshgh_mahdi_313
وقتیبمیرم.تلگرام.روبیکاو...
دیگہتوصفحہامعکسینمیزارم
لایکبشہوکامنتبزارن♥️
گوشیامخاموشمیشہهیچپیامی
ازدوستآشنانمیاد...
پسچیمیمونہ؟!🤔
←قرآنیکہوقتیزندهبودمخوندم🌿
←پنجوعدهنمازیکہمیخوندم
←احترامیکہبہپدرومادرمگذاشتم
←حجابمرورعایتکردم
←دروغنگفتمتهمتنزدم
←کارهایخوبیکہکردم🌱
←همهکارهایکهاینجاانجامدادم
←درقبرآنلاینخواهدبود
چقدرحواسمونبهلحظاتمونتوایندنیا هسترفیق(:
#تلنگرانہ🌿
@eshgh_mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ما همان مقدار که در غیبت مقصریم، در ظهور امام زمان خود موثریم..!
#امام_زمان ♥️
#پیشنهادی 👌
@eshgh_mahdi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✖️من دائماً غمگینم و احساس بغض دارم!
✖️من دائماً کسل و بیحوصلهام!
✖️ بیمار که میشم، غالباً بیماریهام طولانی میشن و زود به حالت عادی برنمیگردم!
✖️من زیاد از زندگی و آنچه در پیرامونم هست لذّت نمیبرم!
✖️من نمیتونم خاطرات تلخ و غمبار رو راحت فراموش کنم!
➖ شما بگـــو چکار کنم ؟
@eshgh_mahdi_313
هدایت شده از کانال هوادارای دکتر انوشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍صحبت های احساسی#دکتر_انوشه
🌱♥️@Anooshe_Dr ♥️🌱
41.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ایجاد یک ارتباط عالی و سودمند با #امام_زمان ارواحنا فداه...
#یک_درصد_طلایی
زمان این مستند کوتاه است اما اثرات آن میتواند تا چند نسل شما باقی بماند.
@eshgh_mahdi_313
دوستان پیشنهاد میکنم حتما این کلیپ رو ببینین☝️
خیلی عالیه🥹🙂
خودم به شخصه این رو تجربه کردم
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
در زندگی مردم شَر نندازیم!
دختری درسش را میخواند و سر کار میرود، فامیلی او را در مهمانی میبیند میگوید "شوهر نکردی؟ میتُرشیا!" حرفش را میزند و میرود ولی روح و روان دختر را به هم میریزد.
زنی بچه دار شد، دوستش گفت "برای تولد بچه، شوهرت برات هیچی نخرید؟ یعنی براش هیچ ارزشی نداری؟" بمب را انداخت و رفت. ظهر که شوهر به خانه آمد کار به دعوا کشید و تمام!
جوانی از رفیقش پرسید "کجا کار میکنی؟ ماهانه چند میگیری؟ صاحبکار قدر تو رو نمیدونه!" از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد!
پدری در نهایت خوشبختیست؛ یکی میگوید "پسرت چرا بهت سر نمیزند؟ یعنی برات وقت نمیگذاره؟" با این حرف صفای قلب پدر را تیره و تار میکند!
این است سخن گفتن به زبان شیطان؛ در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم: "چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ چطور زندگی میکنی؟" ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا... اما نمیدانیم چه آتشی به جان شنونده میاندازیم!
مفسد و شرور نباشیم👌
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
⚜ ذکر صالحین ⚜
#زیباست
🌸غروب بود و چشمان من و برادرم به در خشک شده بود. مادرمان نگران بود و قلب من تحمل این دوری را نداشت.
باران شدیدی باریدن گرفته بود و آب در مسیل شهر همچون رودی خروشان میغرید.
آبان ۷۶ بود و هنوز تلفن همراه باب نبود. همه دلواپس پدر بودیم. هیچ وقت بیخبر دیر نمیآمد اما امشب چند ساعتی بود که ما را چشم انتظار گذاشته بود.
با گذر زمان هر لحظه دلمان ریش میشد از نبودش، از دوریش.
🍃صدای زنگ تلفن توجه مان را به کنج اتاق جلب کرد. مادر دوید. پدر بود. میگفت سیل در برخی جاها خانه مردم را پر کرده و باید برای کمک، زیر باران بماند. گویی مهربانی او محدود به دیوارهای خانه نبود.
حالا که برای اولین بار اینقدر از او دور بودم، مدام آه میکشیدم و با خود میگفتم چگونه نبودش را تاب بیاورم؟
بامداد شد. این اولین باری بود که تا صبح بیدار مانده بودم.
با شنیدن صدای چرخیدن کلید در قفل در، بی اختیار به سمت در دویدم.
🌸آن روز، شیرینی بودنش را با تمام وجود چشیدم و خدا را شاکر بودم از این نعمت.
چند روز بعد با پدرم این خاطره را ورق زدیم.
میگفت: یادت باشد همه ی ما به جز پدری که از خون او هستیم، پدر دیگری هم داریم که از هر پدری مهربانتر است. پدری که همیشه دل نگران و دعاگوی ماست و ما غافل از این همه محبت پدرانه، اکثر اوقات حتی یادی از او نمیکنیم چه برسد به اینکه بی تاب نیامدنش باشیم.
هر وقت دلت برای من تپید، اول او را یاد کن. هر بار که خواستی به من سلام دهی، پیش تر به او سلام بده. هر زمان که انتظار آمدنم را کشیدی، برای زودتر آمدن او دعا کن.
اللهم عجل لولیک الفرج🌺
👳 @mollanasreddin 👳