eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
819 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
ذڪر روز پـنـجـشـنـبـہ🌱✨ •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
واۍ برمن ڪه چنین شکسته ام دل مولایم واۍ برمن ڪه غافل شدم ز یاد مولایم واۍ برمن ڪه گویم چرا نمی آیے واۍ برمن ڪه خود کارے نڪردم براے آمدنش... •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عاشقان،باݪ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شَِرَِوَِعَِ پَِاَِرَِتَِ گَِذَِاَِرَِیَِ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_سوم بعد گرفت روی مبل
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ وقتی امیر اومد بیرون وسط حیاط ایستاد و اطرافشو نگاه کرد فکر کنم دنبال من بود ... یهو دنیل به یکی از افرادش با سر اشاره کرد که رفتو با لگد به کمر امیر زد چشمام گرد شد 😳 این چه کاری بود کرد امیر از درد خم شد و بعد چند دقیقه برگشت و وقتی منو دنیل و دید تعجب و ترس و میتونستم تو چشماش ببینم دنیل تو گوشم گفت: بگو بیارنش سری تکون دادم بعد دنیل رفت پشت ویلا به یکی از افراد گفتم: بیاریدش و خودم جلو تر راه افتادم رفتم و کنار دنیل وایستادم افراد دنیل امیر و مجبور کردن تا جلو دنیل زانو بزنه بعد دنیل بر گشت سمت امیر ... حس کردم پرده پنجره طبقه دوم تکون خورد ... با حرفی که دنیل زود شکه شدم و نگاهم و از پنجره گرفتم وااای خدای من ، از این بد تر نمیشد ... دنیل: به به جوجه پلیس😁 •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_صد_و_چهارم وقتی امیر اومد
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ [زینب] همون لحظه سفارشمو آوردن و مشغول خوردن بودم که در کافه باز شد و یه پسره اومد داخل عجیب و غریب بود سرتا پا خاکستری بود و روی دستش عکس یه گرگ خاکستری بود و روی هودیش هم یه گرگ دیگه یه راست اومد طرف میز منو یه صندلی از میز کناری برداشت و گذاشت پشت میز و نشست تمام مدت با چشمایی درشت نگاهش میکردم سرش پایین بود و من همچنان نگاهش میکردم که سرشو آورد بالا که یه لحظه از ترس نفس تو سینه ام حبس شد خدای من چشمایی با رنگ خاکستری که رگه های سفید و طوسی توش بود چشماش خیلی شبیه چشمای یه گرگ بود و پوستی سفید مثل برف و ابرو های پر پشت و مشکی که یکی از ابرو هاش شکسته بود قیافش خیلی ترسناک بود مخصوصا چشماش •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
نظری، پیشنهادی، سخنی .... دارید درخدمتیم 👇 https://harfeto.timefriend.net/16392266410987
کـاش دَر صَحراے مَحـشَر وَقتی خُدا پُرسید بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندے مَهدی فآطِمه بَرخیزَد وگویَد ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‏براۍِنَفسِ‌خودِتون‌ نقشہ‌بِڪِشید🌙🖇 وَگࢪنہ‌نَفـس بَࢪاۍِشٌمانَقشہ‌میکشہ..!☁️ حواسٺ‌بہ‌خودٺ‌هـست؟!🚶‍♀️🖤 _حاج‌حٌسِین‌یِڪتا🌿 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
اےگݪِ پرپر شدهِ اے لالہ در خون غلتیدهِ اے شهید... 💔🕊 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
تنهایے براے کسی کہ خدا داره بے معناسٺ! EHGHE FOUR HARFE