#تلنگرانہ
دنیابرادیدنشدنواسھخلقنیسٺ
برادیدنشدنواسھخالقھخلقہ!
#چیریکے
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
••🌼••
#مناجات_طورے 🌱
وقتاییکهیهدنیاحرفیوقفسهسینت
ازحجمِکلماتوغم،دردگرفتنبگو :
یامَنْیَعْلَمُضَمیرَالصامِتین!...
ایکسیکهازحالِدلِمنِساکتخبرداری!...
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
آهاےشهدا
مےشودتفحصمڪنید....؟
غرقشدهامدرمیداݧمیݧدنیا...
#شهیدانہ
#دختر_مشڪے_پوش_حسےـن
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_نود_و_پنجم #خانومہ_شیطونہ_من روی تشک دراز کشیدم و دست
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️
❤️
#پارت_نود_و_ششم
#خانومہ_شیطونہ_من
محمدرضا خیز برداره سمتش و دستشو بزاره روی دهنش تا دیگه جیغ نکشه
نفس راحتی کشیدم که با حرف امیرسام آب دهنم پرید گلوم و باعث شد به سرفه بیوفتم
امیرسام: دایی ... زندایی میخواست تورو بکشه ؟
محمدرضا تا اومد حرف بزنه امیرسام باذوق اومد سمت منو دستمو گرفت و کشید و گفت: زندایی جونم بیا ... بیا دوتایی دایی و بکشیم
من از خنده ترکیده بودم و محمدرضا هم وایستاده بود و پوکرفیس به امیرسام نگاه میکرد😐 با دیدن قیافش خندم بیشتر شد... سام دستی پشت گردنش کشید و با گیجی گفت: چیز خنده داری گفتم؟
من: نه عزیزم خیلی هم حرف خوبی زدی
با این حرفم طوری ذوق کرد که گفتم الان پس میوفته از خوشحالی
محمدرضا سری با تاسف تکون داد وبا شوخی گفت گفت: بیا این از زنم اینم از خواهر زادم که میخوان بکشنم هیییی زورگار
و از اتاق رفت بیرون منم بعد پوشیدن چادرم دست سام و گرفتم و پشت سر محمدرضا رفتم بیرون من: سام کاری داشتی که اومدی تو اتاق؟
سام بامزه یکی زد روی پیشونیش و با لحن بانمکی گفت: مگه شما میزارید اخه ... یادم رفت برای چی اومده بودم مامان جون گفت بیام برای شام بیدارتون کنم
من: اهان
=============
|@eshghe4harfe|
=============
❤️
✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_نود_و_ششم #خانومہ_شیطونہ_من محمدرضا خیز برداره سمتش و
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️
❤️
#پارت_نود_و_هفتم
#خانومہ_شیطونہ_من
باهم رفتیم تو آشپز خونه که دیدم همه سر میز نشستن و منتظر ما هستن بعد نشستن همه شروع کردن وقتی شام همه تموم شد موندم و تو جمع کردن میز کمک کردم خواستم ظرفا و بشورم که مامان نزاشت و منو نشوند کنار محمد و رفت
در گوش محمدرضا زمزمه کردم : من خوابم میاد میشه منو برسونی ؟
محمدرضا هم مثل خودم گفت: نوچ امشب همینجا میخوابی
ابروهام پرید بالا
من: ولی مامانم اینا....
نزاشت ادمه بدم و پرید وسط حرفمو گفت: به مامان اینا خبر دادم نگران نباش
پوفی کشیدم و مشغول حرف زدن با الناز و چنتا دختر دیگه شدم فکر کنم دختر خاله و دختر دایی های محمدرضا بودن نمیدونم چقدر گذشت که عمو عمه های محمدرضا رفتن فقط خاله و دایی هاش موند بودن انگار با خاله و دایی هاش راحت تر بود شونه ای بالا انداختم و به حرفای الناز اینا گوش کردم و گاهی هم یه چیزی میگفتم که حس کردم یه چیزی روی پامه با تعجب نگاه کردم که دیدم محمدرضا روی مبل دراز کشیده و سرشو گذاشته روی پام و داره با پسرا حرف میزنه یکم نگاهش کردم دیدم نه بابا پرو تر از این حرفاست بیخیالش شدم
ناشناس رمان👇
https://harfeto.timefriend.net/16488059897414
=============
|@eshghe4harfe|
=============
❤️
✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزی کمی با قرآن🌱✨ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُو
روزی کمی با قرآن🌱✨
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١١﴾
وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا ۖ وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ ۖ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿١٢﴾
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿١٣﴾
وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۚ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿١٤﴾
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ﴿١٥﴾
#روزی_کمی_با_قرآن
هدایت شده از شهید بابك نورے🌱
⭐️ بسمه تعالی ⭐️
با سلام خدمت هم گروهی های بزرگوار
و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
ان شاءالله در ماه مبارک رمضان
با ارسال
⭐️ صوت یک جزء از قرآن کریم
⭐️ دعای روزانه ماه مبارک
درخدمتتون هستیم.
التماس دعا🤲
مداحی_آنلاین_السلام_ماه_خدا_امیر_برومند.mp3
6.43M
#مداحے✨
🌙استقبال از #ماه_رمضان
🍃السلام ماه خدا سوز دعا..(:
🍃اغفِر ذُنوبَنا حسین حسین حسین💔
🎤 #امیر_برومند
دلتنگےدردبدےاسٺکہفقطباقلبمےشودنجواکرد💔✨
#دلتنگے
#دخترونہ
#شهید_گمنامــ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#تلنگرانہ
توماهرمضانشیطاندستوپاشبستھاست↯
پسهرگناهیکردےفریبشیطاننخوردیکارخودتھ❗️
#ماه_رمضان
#شهید_گمنامــ
EHGHE FOUR HARFE