اینشبااگهجاییقسمتتشده
ومیریروضهیخانومحضرتزهرا ؛
بدوننظرکردهمولایی . .
جلساتفاطمیهخصوصیه؛
مهمونخصوصیارو
مولاامیرالمومنیندعوتمیکنن . .💔
#فاطمیه
با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان
او خود به پناهِ مادرش فاطمه است...🖤
#فاطمیه
eshghe4harfe
تعریف من از عشق همان بود که گفتم
دربند کسی باش که دربند حسین است🫀🌝
#عاشقانه_مذهبی
#عاشقانه
شھادت همان پیچک سبزی ست که
جوانه میزند بر دل های عاشق همان دل هایی که عاشق خدا شدهاند..:)✨
#شهید_جهاد_مغنیه
Eshghe4harfe
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه با محرم ها فرق میکنه !
#فاطمیه
Eshghe4harfe
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤
🖤🌱
🖤
#رهایی_از_اسارت⛓
#پارت۶۳
عافیت باشه!
- ممنون... امیر طاها اذیتتون کرد؟
- پسر خوبیه... مردی شده واسه ی خودش...
ماه منیر امیر طاها را بغل کرد و به سمت اتاق رفت
یوسف باید راهی پیدا میکرد تا دل ماه منیر را بدست می آورد. این زن سر سخت تر ازچیزی بود
که در ظاهرنشان میداد.
وارد اتاق شد. امیر طاها در آغوش ماه منیر لم داده بود و آرام با چشمان خمار شیر میخورد.کنارش روی لبه ی تخت نشست:
واقعا متاسفم... نمیدونم چطوری باید ازتون عذرخواهی کنم تا ازدلتون درآرم و منو ببخشید!
ماه منیر آهی از ته دل کشید و خونسرد گفت:
- مهم نیست... فراموش میشه. مثل خیلی چیزهای دیگه...
یوسف دستش را روی شانه ی ماه منیر گذاشت:
- میتونم باهاتون احساس راحتی بیشتری داشته باشم؟
ماه منیرنگاه متعجبش را به سمت یوسف گرداند و بر روی دست یوسف که روی شانه اش بود
خشک شد. یوسف لبخندی زد وگفت:
- بَردارم...؟
برای ماه منیر بودن یا نبودن دست یوسف برای چند لحظه روی شانه اش چه فرقی میکرد...
نامحرم که نبود... قرار هم نبود که حس خاصی در این میان باشد... شانه اش را بالا انداخت و
بدون هرگونه احساسی گفت:
- هرطور راحتید... واسه ی من فرقی نمیکنه!
کپی؟نشه بهتره:)!
Eshghe4harfe
🌱🖤
🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم
آنکس که باید ببیند میبیند...!
#حاج_قاسم💔
Eshghe4harfe