عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_چهل_پنجم #خانومہ_شیطونہ_من باران و گذاشتم روی صند
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️
❤️
#پارت_صد_و_چهل_ششم
#خانومہ_شیطونہ_من
لبخندی روی لبم نشست وااای خدای من یعنی واقعا داشتم دایی میشدم😍 برگشتم طرف مهدی که دیدم اونم دست کمی از من نداره
من: میگم مهدی خیلی خوشحالم که دارم دایی میشم ولی الان دیگه وضع از قبل خطرناک تر شده باید بیشتر از قبل مواظب باران باشیم
مهدی: اره راست میگی ... اون سیا خطرناک تر از این حرفاست
[سومشخص]
با عصبانیت از روی صندلی بلند شدم و اروم به سمتش قدم برداشتم که با ترس یک قدم عقب رفت نیشخندی زدم و کلتم و توی دستم جابهجا کردم
من: که نتونستی اون پیرمرد و بکشی اره... تااااااازه اون دختره هم اونجابود اونم نتونستی بگیری😡
الان بگو من باید بااااااااهات چیکار کنم؟
صدایقورتدادنآبدهنشتااینجاهماومد
با پوذخند نگاهش کردم و ماشه و فشوردم و بنگگگگگ
=============
|@eshghe4harfe|
=============
❤️
✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️✨❤️