عشقـہ♡ چهارحرفہ
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️ #حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ #پارت_نود_و_هشتم صبح با صدای زن
⚡️ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ★ـــــ⚡️
#حٍـجًـابَ_چَـًشَـٍمْـٌانَـٍتّ
#پارت_نود_و_نهم
ازش جدا شدم و گفتم: داداشی
چرا گـ..ـریه میکنی 😥
تکیه داد دیوار و سر خورد
نشست روی زمین و سرشو
گذاشت روی پاهاش از تکون
شونه هاش می تونستم حدس
بزنم هنوز داره گریه میکنه ...
کنارش نشستم و سرشو گرفتم
تو بغلم و روی موهاش و بوسیدم
مهدی: خواهری
من: جونم
با بغض گفت مهدی: میـ..ـری
مواظب خودت باش
سرمو انداختم پایین
من:قول نمیدم ولی سعی
میکنم مواظب خودم باشم...
هادی: زینب دیـ...ـشب
..دیشب خواب دیدم ...
شهید شدی ... اونم...اونم تیکه
تیکه شده بودی ... بعد،
نتونست ادامه بده و بغضش
شکست،منم گریم گرفته بود ...
من: داداشی ببین من الان
خوبم بعدش داداشی میدونی
که تنها آرزوم شهادته 🥺
تا مهدی اومد حرف بزنه
باصدای مامان که هر لحظه
نزدیک تر میشد حرفشو خورد
مامان : مهدی رفتی مثلا زینب و
بیدار کنی کجا موندی پس
مهدی زود اشکاش و پاک کرد
دست کشید به موهای آشفتش
و مرتبشون کرد ...
•┈┈••✾🖤✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾🖤✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_نود_و_هشتم #خانومہ_شیطونہ_من صبح بعد اینکه صبحانه خورد
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️
❤️
#پارت_نود_و_نهم
#خانومہ_شیطونہ_من
مامان: اوووه این چه کاریه بچه ها ببینین چه بلای سر خودتون اوردید
یه نگاه به هم کردیم اوه لب بابک داشت خون مومد و لپش هم کبود بود و من موهام شلخته شده بود و باریکه ای از خون از کنار لبم تا چونم اومده بود و خلاصه درب و داغون بودیم
من: تقصیر بابک بود
بابک: اهههه دختره پرو کجا تقصیر من بود خودت دلت کتک میخواست
با این حرفش دوباره خیز برداشتم سمتش و شروع کردیم به مبارزه کردن که یهو یه چی خورد تو سر بابک و دست از مبارزه کردن برداشتیم برگشتیم که مامان و دمپایی به دست دیدم منو بابک یه نگاه به هم کردیم و گفتیم: اوه اوه گاومون زاییییییید اونم صد قلو
و الفرارررررر حالا ما بدو مامان با دمپایی دونبال ما بدو کل خونه و دوبار دویدیم رفتیم سمت در که همون موقعه باز شد و مامان که دمپایی و هدف گرفته بود مارو بزنه و ما جاخالی دادیم خورد توی صورت پدرجاااااان
مامان: خاااااااک به سرم چیشدییییی حامد
بابا یه دستش روی دماغش که داشت خون میومد بود و یه دست دیگش به سرش بود منو بابک یه نگاه کردیم و پوکیدم از خنده ولی با نگاه خشمگین ننه جونمون خفه شدیم و مثل بچه آدم رفتیم توی اتاقمون
ناشناس رمان👇
https://harfeto.timefriend.net/16488059897414
=============
|@eshghe4harfe|
=============
❤️
✨❤️
❤️✨❤️
✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️
✨❤️✨❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️✨❤️