eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
746 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
63 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقـہ♡ چهارحرفہ
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_هشتاد_پنجم #خانومہ_شیطونہ_من ‌بعد اینکه یک
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ رفتم خونه و وقتی وارد شدم همه روی مبلا نشسته بودن و تلوزیون نگاه میکردن بابک انگار خیلی خوشحال بود اروم اروم رفتم و از پشت سرش دستامو انداختم دور گردنش بازوشو محکم گاز گرفتم که صدای فریادش بلند شد با یه حرکت منو سر و ته کشید تو بغلش هرچی دست و پا زدم ولم نکرد نامرد صدای خنده مامان و بابا و صدای ذوق زده باراد بلند شد هر وقت که ما دعوا میکردیم با ذوق نگاهمون میکرد بابک: حالا دیگه منو گاز میگیری اره؟ من: اووم اخ که چه کیفی داد بابک: باشه باشه وایسا تا یه کیفی نشونت بدم و تو یه حرکت شونه ام و گاز گرفت هرکار کردم ول نکرد دیگه اشکم در اومده بور من: خیلی نامردی ... اخ بابککککک مامان: بابک ولش کن کشتی بچه و بعد اینکه خوب گازم گرفت ولم کرد و منو از سرو تهی در اورد حس میکردم اون قسمتی که گاز گرفته کنده شده و جاش داره خون میاد تا اومدم از رو پای بابک بلند شم دستاشو دور کمرم حلقه کرد و جایی و که گاز گرفته بود و بوس کرد بابک: اوووخ چه چسبید من: دارم برات بابک: منتظرم قربان خندیدم و بلند شدم رفتم اتاقم تا لباسام و عوض کنم یه دست لباس برداشتم و رفتم جلو ایینه پیرهنمو در اوردم زیرش یه تاپ پوشیده بودم جای گاز بابک کبود و خون مرده شده بود نوچ نوچی کردم و مشغول پوشیدن لباسام شدم بعد اینکه کارم تموم شد رفتم بیرون و کنار بابک نشستم ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️