هدایت شده از تبلیغات انصار💛
♨️ دو شب پیش شوهرم منو رسوند خونه ی مامانم و گفت منم میرم خونه مامانم....بعد ساعاتا ۱۱ اومد دنبالم که بریم خونه. وقتی رسیدیم خونه گفت من گشنمه، گفتم مگه غذا نخوردی گفت خوردم بازم گشنمه... براش یه چیزی آماده کردم خورد... تو آشپزخونه متوجه دو تا استکان شدم که نامرتب شسته بودن گذاشته بودن سر جاشون... من چیزی بهش نگفتم، میخواستم اول دوربینای خونه رو چک کنم ... فردا دوربینا رو چک کردم دیدم از وقتی که دیشب شوهرم اومده خونه ی بابام دنبال من ......❌😱
با چیزی که توی دوربین دیدم پاهام شُل شد،
دستام یخ کرد، با جیغ همسرمو صدا کردم....
ادامه...👇♨️👇
https://eitaa.com/joinchat/2550202505Cc05826e231
#سرگذشت_اعضا👆
هدایت شده از گسترده سادات
سکانس ناب فیلم ایرانی😳😱❌
مچ همسرش رو گرفت😳❌
چخبره تو سینمای ایران 😱🔥
دختره به پسره میگه...🙊😱👇
https://eitaa.com/joinchat/3895722130Cf23d3a82ab
https://eitaa.com/joinchat/3895722130Cf23d3a82ab
🔞💦پسره چقدر پررو بود😒❌☝️🏽
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
وقتی پسرم عکس یه دختر بیحجاب بهم نشون داد و گفت مامان من عاشق این دختر خانوم شدم باید بری خاستگاری المیرا عشقم. قلب ایستاد ما خانواده مذهبی بودیم گفتم پسرم این دختر حجاب درست حسابی نداره پسرم گفت مامان دوره این حرفا گذشته اگه مثل امل ها یه تکه پارچه سرش میانداخت میرفتی خواستگاریش با این حرفش قلبم شکست ولی سکوت کردم هرچی پدرش راهنمایی کرد گفت الا بلا فقط همین رفتیم خاستگاری و خیلی زود عقد و عروسی ... المیرا راحت با نامحرم شوخی میکرد روابط آزادی داشت بعد سه ماه زندگی مشترک با پسرم بی دلیل تقاضای طلاق داد یه روز خواهرم گریه کنان اومد خونمون گفت المیرا .....
https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
#استوری_کیوت°🐶🐾°
『🇸 🇹 🇴 🇷 🇾』
Eitaa.Com/StoryHam