💎
🅾 نواری از #شهید_آیت_الله_دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان
فرموده:
آهای #بسیجی خوب گوش کن چه می گویم. من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای کنم که در این معامله سرت کلاه برود!... من #دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زندهداریهایم را بدهم به تو، و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خواندهای از تو بگیرم... آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟!..ِ.
💔 خواب قبل از شهادت #آیتالله_دستغیب
🅾 نیمههای شب بود که پیش از موعد که برای تهجد از خواب بر میخواست، ناگهان سراسیمه از بستر بلند شد و زانوها را بلند کرده و نشست... دستهایش را بر پیشانی نهاد و مرتبا "لاحول و لا قوة الا بالله" میگفت..ِ حالتش از یک خواب هولناک خبر میداد، اما سخن مرا که شما را چه میشود آیا آب میخواهید؟ چیزی دیگر میخواهید؟ پاسخ نمیداد... اصرارم زیاد شد، فرمود: امروز دیگر جز با اشاره با شما سخن نمیگویم... آنگاه کمی دراز کشید و برای تهجد طبق معمول برخاست. آخرین دقایق، هنگامی که از پلکان منزل جهت بیرون رفتن پائین آمد، دست چپ را به سینه اشاره کرد و سپس رو به آسمان بلند نمود، بدین ترتیب خداحافظی کرد... آن وقت من (سید محمدهاشم دستغیب فرزند #شهید دستغیب) نفهمیدم با اشاره چه گفت، اما لحظاتی بعد صدای انفجار از معنی این اشاره پرده برداشت، یعنی من هم پرواز نمودم و به ملکوت اعلا رفتم... از این شگفتتر نواری است که روز پنجشنبه 19 آذر ماه 1360 یعنی درست یک روز پیش از #شهادت ایشان در جلسه درس اخلاق جهت طلاب علوم دینی از او باقیمانده که دو مرتبه با تاکید تکرار میکند من روزهای آخر عمرم را میگذرانم...
🅾 هنگامی که خلعتی (کفن) ایشان را بیرون آوردم، در میان پارچههای کفن، کیسهای دوخته شده از پارچه سفید یافتم، متحیر شدم این دیگر برای چیست؟... آن را کنار گذاشتم و بقیه تکهها و پارچهها را دادم.... یک هفته گذشت، اربعین حسینی (هفتم شهدای جمعه خونین شیراز) بود، قضیه خوابهایی که شب پیش از روز هفتم شهادت شان دیده شده بود که پارههای بدن آقا هنوز لای دیوارها و پشت بامها و بر سر درختهای خانههای مجاور باقیمانده است... وقتی معلوم شد این خوابها درست است هیاهویی در شهر افتاد. گوشتها را جمع آوری نمودند و از من کیسهای جهت جا دادن آن خواستند... فورا به یاد آن کیسه همراه خلعتی افتادم، رفتم و آن را آوردم و به بعضی از بستگان دادم و جریان را گفتم؛ که آقا از پیش این کیسه را جز کفنی خود به حساب آورده و از قبل تهیه کرده است. گویا به ایشان الهام شده بود که برای تکه پارههای باقیمانده بدنشان کیسه مخصوص لازم است...
راوی: همسر و فرزند #شهید_دستغیب
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصرکاوه
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_اسرائیل
🇮🇷جنبش مردمی اصلاحات انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/1496711193Cb86bd1b3fb
💎
🔆 از شکستهای مقطعی مأیوس نشوید
🍀 #رهبر فرزانه انقلاب: در جنگ، بارها آن چیزی که ما تصوّر میکردیم تحقّق پیدا نکرد، مثلاً عملیّات کربلای۴ شکست خورد. اگر بنا بود انسان با شکست مأیوس بشود هیچچیز به سامان نمیرسید. نخیر! #یأس بهخاطر ناکامیهای مقطعی، مطلقاً در زندگیتان راه نداشته باشد.» ۱۳۹۶/۰۳/۱۷
🗓 🌷🍃۳ تا ۵ دی ۱۳۶۵ #سالگرد_عملیات_کربلای_چهار 🌷🍃
🌷فرمـانده گفت :
اگر مطمئن نیستی میتونی برگردی ...
✨ #غواص جواب داد نـــه !
پای حرف #امام #ایستادهام،
فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه...، آخه تو یه حادثه اقـوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایهها تا تو #عـملیات شرکت کنم.
کربلای چهار، #اروند وحشی، فرمانده داد زد #یا_زهـــــرا (س)، غواص قصهی ما اولین نفری بود که تو آب پرید...، او اولین نفری بود که به #شهادت رسید....
✨به احـترام #شهـدای_غواص پنج دقیقه "نـفست" رو حبس کن...، سختته؟؟ ✨
نمیدونم "نفست" رو با کـدوم اعراب گذاری میخونی "نَفَسِت" یا "نَفسِت"!!
✨اما یادت باشه و بمونه که..اونایی که رفتن.."نفسشون"رو با کدوم اعراب حبس کردند و رفتند... بخاطر تو... بخاطر من...✨عاشقی را شرط، تنها ناله و فریاد نیست✿ تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست.
🌷🥀 دمی با #شهدای_کربلای_چهار
تا حالا سگ دنبالت کرده؟ نکرده؟ خب خداروشکر که تجربشو نداری...، اما بزار برات بگم... وقتی سگ دنبالت میکنه... مخصوصا اگه شکاری باشه... خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش ...اما نمیشه... یه ترسی ورت میداره که فقط باید بدویی... امـا...خدا واست نیاره اگه پات درد کنه... یا یه جا گیر کنی...
#عملیات_کربلای_چهار بود، وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن، مجبور شدیم عقبنشینی کنیم، نتونستیم زخمیا رو بیاریم، بچههای زخمیه غواص تو نیزارهای امالرصاص, بوارین, ابوالخضیب و... جاموندن، چون نه زمان داشتیم و نه شرایط، نیزارها نمیذاشت برشونگردونیم. هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارها که یهو صدای نالهی زخمیا بلند و بلندتر شد... آخ، نمیدونم چنتا بودن، سگ بودن ... از آن سگهای شکاری، ریخته بودن تو نیزار... بعثیا به سگهای شکاریشون یه مادهائی تزریق کرده بودن که سگهارو هار کرده بود، هنوز صدای نالههای بچهها تو گوشمه... زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو داشتن تیکه تیکه میکردن، کاری از دست ما بر نمیومد. شنیدی رفیق؟ دیگه باید چیکار میکردن واسه ما؟
مردم و خصوصا عزیزان مسئول در هر ردهائی که هستید... راحت پا روی خونشون نزاریم... معذرت بابت تلخی روایت... شرمنده شهدا😞💫
#حزبالله را بهتر بشناسیم:
🌷ناگهان صداي عطسهي خفيفی در زير آب، توجه بغل دستيهاي غواص راجلب كرد. نگهبان عراقي، مشكوك و مضطرب، از سنگر كمينِ روي خاكريز كنار آب خارج شد، اطراف را پائيد ولي متوجه نشد و مجدداً به سنگر خود برگشت. يكي از غواصها با اشاره به همرزم خود فهماند كه هر طوري هست بايد از عطسه خود جلوگيري كند و گرنه #عمليات لو ميرود، نيروها قتلعام ميشوند.... #رزمنده كم سن و سال كرماني، سعي كرد جلوي عطسة ناخواسته خود را بگيرد.... رمز يا 🌹#فاطمه_زهرا(س) صادر شد و خط دفاعي مستحكم دشمن در #شلمچه به دست غواصان #بسيجي شكسته شد... صبح روز بعد، وقتي كه بچهها براي بيرون آوردن پيكر غواصاني كه شب قبل بر اثر اصابت #گلوله و تركش به #شهادت رسيده بودند، رفتند، در نهايت تعجب به صحنهاي تكاندهنده برخورد كردند.... جوانك كرماني، براي اينكه بتواند جلوي عطسهی خود را بگيرد و از لو رفتن عمليات جلوگيري كند، با دو دست بيني و دهان خود را محكم گرفته و آنقدر در زير آب در اين حالت مانده بود كه جان از بدن بيرون شده و مظلومانه به شهادت رسيده بود🥀🍃با احترام خاص پيكر او را كه مچاله شده و در خود پيچيده بود، از آب درآورديم و تنها كاري كه توانستيم در زير بارش خمپاره و گلوله برايش انجام دهيم، اين بود كه گرداگردش بنشينيم و بر مظلوميتش #اشك بريزيم...🌷🥀🍃
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصرکاوه
راوی: حاج حسين الله كرم
#انتقام_سخت
🇮🇷جنبش مردمی اصلاحات انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/1496711193Cb86bd1b3fb
💎
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
🌸 حضور سرزده #رهبرانقلاب و سردار #شهیدسلیمانی در مراسم «بله برون» یک عروس 🌸
🍀سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت #حاج_قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد. در سفرهایی که حضرت آقا به استانها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند #خانواده_شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانوادهها نمیرسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانوادهها مطلع میشدند.
🍀یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان #شهید گردانهای لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رساندهاند، اما اشتباه میکردیم. دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از #شهدای_لشکر_ثارالله بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت...
🍀حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟»حاج قاسم جواب داد: میگویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.
🍀حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت میدهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت میدهم».
🍀حضرت آقا گفتند:«چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند وادامه دادند: 🌷«مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند ازمن بالاتر و بیشتر است. ایشان #شهیدزنده است و خودش شفیع شما میشود.»🍃🍃🌷🍃🍃
#کتاب_من_قاسم_هستم #ناصرکاوه
🍀 به نقل از محمد حسین نجات با سر تیتر «چرا من شفیع شوم؟»
#مرد_میدان
#عمار_انقلاب
#انتقام_سخت
🏴جنبش مردمی اصلاحات انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/1496711193Cb86bd1b3fb
💎
🕊#شهدای_امام_زمانی
🌺 لایوم کیومک یا اباعبدالله
🔰خواهر شهید جهاد مغنیه می گفت: مادر من یک زن فوق العاده ست. وقتی خبر شهادت بابا (عماد مغنیه) رسید رفت دو رکعت نماز خوند. و تا دید ما با دیدن پیکر بابا بی تاب شدیم، خطاب به بابا گفت: الحمدلله که وقتی #شهید شدی، کسی خانواده ات رو به اسارت نبرد و به ما جسارت نکرد. و اینگونه ما آروم شدیم... خبر شهادت جهاد که رسید، باز مادر غیر مستقیم ما رو آروم کرد، صورت جهاد رو بوسید و گفت: ببین دشمن چه بر سر جهادم آورده، البته هنوز اربا اربا نشده، لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع) ... ما هم از خجالت آروم شدیم...
✨مادر #شهیدعمادمغنیه خطاب به سید حسن نصر الله دبیرکل #حزب_الله (پس از شهید شدن سه پسرش و شهادت نوه اش جهاد مغنیه), ضمن عذرخواهی از او اعلام کرده است که دیگر هیچ یک از فرزندانش برای او باقی نمانده تا تقدیم راه خدا کند...
🌷 شهید عماد مغنيه، معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان بود که بیشترین عملیات نظامی علیه اسرائیل را به نام خود ثبت کرد.... این شهید والا مقام توانسته بود شاگردانی تربیت کند که در جنگ 33روزه، در زمين، تانک های فوق مدرن نسل پنجم مرکاوا، در هوا هلیکوپتر های فوق مدرن آپاچی، و در دریا کشتی جنگی فوق مدرن ساعر را منهدم کنند!... گزارش های دستگاه های #اطلاعات_نظامی اسرائیل از سربازان ارتش اسرائیل هاکی از وجود چریک هایی بود، که همه جا بودند ولی در عین حال هیچ جا نبودند!... به طوری که بسیاری از سربازان ارتش دچار افسردگی های شدید شدند!... او در بعلبک قله دو کوه را به هم متصل کرده بود و یک مسیر هوایی ایجاد کرده بود!...
🌷#شهیدحاج_قاسم سلیمانی در رابطه با شهید عماد مغنیه می گوید: او مثل یک شمشیر ضربه میزد و مثل یک شبح ناپدید می شد!...
📚#کتاب_مدافعان_حرم #ناصرکاوه
خاطراتی از مادر شهیدان مغنیه از فرماندهان حزب الله لبنان
🕊یک هفته قبل از شهادتش از سوریه خانه آمد، پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد ميآيد. رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با #امام_زمان (عج) صحبت ميكند. دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزي نديدم. صبح موقعي كه جهاد مي خواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چی می گفتی؟... چرا اينقدر بي قراری مي كردی؟... چي شده؟... جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد. من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم، گفت چيزي نيست مادر... من نماز می خواندم ديگر....
✨ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم... مرابوسيد وبغل كرد و رفت. بعد از شهادتش, متوجه شدم آن شب به خداوند و امام زمان(عج) چه گفته و بين شان چه گذشته و آن لحن پر التماس براي چه بوده است...
✨مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خواب. بهش گفتم: چرا دیر کردی؟... منتظرت بودم! گفت: دیر کردیم... طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم...گفتم: چه بازرسی؟... گفت: بیشتر از همه سَرِ بازرسی نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" مى پرسند....
#کتاب_مدافعان_حرم #ناصرکاوه
راوی مادر شهید جهاد مغنیه و همسر #شهیدعمادمغنیه
🇮🇷جنبش مردمی اصلاحات انقلابی
@eslahatenghelabi_ir