#سفرنامه_اربعین (۱)
شنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۱
الان که مشغول نوشتن هستم، ساعت ۲۳:۴۵ است.
شنبه شب، فرودگاه امام خمینی، ترمینال سلام
البته خودم هم باورم نمیشد که راهی شوم.
جالب است که هر سال هم همین طور و بدون مقدمه و تشریفات راهی میشوم.
همه چیز در کمتر از یک روز ردیف شد.
شاید باورتان نشود که تا امروز صبح بعد از نماز، هنوز نه خبری از بلیط بود و نه پولی که با آن بلیط بخرم!
اما همه چیز به خواست خدا و عنایت اهل بیت رو به راه شد.
تا وقتی هم که از گیت فرودگاه عبور نکرده بودم، هنوز باورم نمیشد که راهی هستم.
در این سفر قصد کردم که بنویسم.
از آنچه میبینم و میشنوم.
فرودگاه شلوغ است.
موکب ها از همین جا کار خود را شروع کرده اند.
چای و دمنوش همراه با نبات و کیک
کم کم بوی #کربلا به مشامم میرسد
@eslamesyasi