eitaa logo
کانال امیرحسین حاجی نصیری
3.6هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
27 فایل
🔰لینک کانال ایتا خاطرات و روایت (هوای این روزهای من) https://eitaa.com/Esmaeilhalab64R_K 🔰لینک کانال تلگرام،بله،روبیکا https://t.me/amirhoseinhajinasiri https://ble.ir/esamaeil_halab313 https://rubika.ir/esmaeilhalab64 ارتباط با ادمین @SHHOSEINI110
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال امیرحسین حاجی نصیری
🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹 سلام برادر روزت مبارک مشتی. بی مقدمه بگم، دلم برات تنگ شده. با تو روزای خوب کم نداشتم، روزای قشنگ. روزای سخت، روزای خوش. با تو کم گریه نکردم، کم نخندیدم. با تو کم دلتنگ نشدم... صدا رو میشناسی اسماعیل!؟ صدایِ اسی پلنگِ واقعیِ، صدایِ حاج اسماعیل، حاج اسماعیلِ حیدری. میخواستم برات دعا کنم نمیدونستم چی بخوام و چطور بخوام. تا اینکه بی‌هوا این صوت حاجی رو تو گوشی دیدم و دوباره گوشش دادم. انگار خودِ حاج اسماعیل این قطعه رو برداشت و گذاشت دمِ دست،تا برات بفرستم، تا تو این شب عزیز،به یادِ اسی پلنگِ بزرگ، برات دعا کنم اسماعیل. آرزویِ حاج اسماعیل رو برات آرزو میکنم داداش، برایِ خودم هم. عاقبت حاج اسماعیل رو برات دعا میکنم، برایِ خودم هم. حتما الان حاج اسماعیل و عمار و قدیر و مسلم، تو تراسِ خونه زرد ذهبیه، همونکه بی‌بی‌سی فیلمش رو پخش کرده بود، نشستن و دارن چای و مته میزنن و میگن و به ریشِ ما میخندن. شاید هم برات کنار میزشون یه صندلی خالی گذاشتن که با یحیی خودت رو برسونی و... من صندلی نمیخوام، فقط بذارید همون گوشه موشه ها کنارِ شما رو زمین بشینم. خلاصه اینکه داداش اسماعیل، عيدت مبارک، روزت هم. ما رو دور ننداز، ما رو هم دعا کن. مخصوصا ابوعباس رو. قبول داری که تنهایی جواب نمیده، هر چند که اون عربِ خوشگذرون خوب تنها بازی می‌کرد. دلم برات تنگ شده، مشتی. دعام کن.... 🔻لینک کانال رسمی جانباز مدافع حرم امیر حسین حاجی نصیری ( اسماعیل حلب ) 🔰لینک کانال ایتا https://eitaa.com/esmaeilhalab64 🔰لینک کانال ایتا مجموعه خاطرات و روایت https://eitaa.com/Esmaeilhalab64R_K 🔰لینک کانال تلگرام https://t.me/amirhoseinhajinasiri
کانال امیرحسین حاجی نصیری
🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹 سلام✋ عيدت مبارک رفیق...❤️ تو، گل‌رو زدی🌹 پاسدار حریم حرم حضرت زینب‌سلام‌الله‌علیها، جانباز جان‌سپرده‌ی آل‌الله اسیر دستِ عدو الله و به زودی ان‌شاءالله آزاده‌ی سرافرازِ لشگرِ بقیه‌الله... اووووف که تریلی هم نمی‌کشه این‌همه اسم و لقب رو، اما تو چه می‌کشی.... و ما چه میکشیم.... داداش! ابوعباس! میخوام یه اعترافی کنم. تو جلویِ اونها کم نیاوردی ولی من پیشِ دوریت، بُریدم... من دلتنگتم... میدونم به زودی میای، میدونم به زودی میبینمت، و میدونم به زودی میری.... تو آدمِ موندن نیستی دریایی آروم نداری اینقدر کارِ رو زمین مونده داری که... میدونم که دارن صدات میکنن، عمار، میثم، قدیر، مالک، علی، مهدی، مرتضی، عباس، ولی تو بمون لطفا بمون تا دست ما رو هم بگیری و ببری، دستِ ما زمین خورده‌ها رو، دست ما غریب ها رو، دست ما رفقای بی دست و پات رو. بیا، بمون، بگو، بخند، بگیر و ما رو هم ببر. این سپاه سرباز میخواد، من میترسم. بیا و قوت قلبم شو و منم ببر مثل عمار... میدونی که چی میگم؟ من دلتنگتم چشم به راهتم منتظرتم و تو می‌آی به زودی مطمئنم. ابوعباس! کجایی..... نبینمت که غریبی! بیا در آغوشم کدام خانه سزاوار توست جز وطنت؟ بیا بیا که به جان آمدم ز تلخیِ هجر ... 🔻لینک کانال رسمی جانباز مدافع حرم امیر حسین حاجی نصیری ( اسماعیل حلب ) 🔰لینک کانال ایتا https://eitaa.com/esmaeilhalab64 🔰لینک کانال ایتا مجموعه خاطرات و روایت https://eitaa.com/Esmaeilhalab64R_K 🔰لینک کانال تلگرام https://t.me/amirhoseinhajinasiri