.
✍حکایات خواندنی:👇
📝روزی #مرد_ثروتمندی، پسر بچه کوچکش را بـه ده برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
هر دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر،
📝مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
⚡️پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر!
📝 پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و ان ها ستارگان را دارند.
حیاط ما بـه دیوارهایش محدود میشود اما باغ آن ها بی انتهاست!
📝بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
💥 واقعا چگونگي نگرش و زاويه ديد ما به زندگي بسیار مهم است. 💥
با این نگاه ريشه خيلي از مسائل به ظاهر بد به راحتي خشكيده ميشود.
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
کانال #الاِسرا ۳۱۳ 😍به ما #بپیوندید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1374552315C242a50d2c8
.
🍀#مرد_ثروتمندی بود که #عاشق جمع کردن👇 #جواهرات و #سنگهای_قیمتی بود.
یک روز مردی به ملاقات او رفت و درخواست کرد که جواهرات را به او نشان دهد.
مرد ثروتمند پذیرفت و پس از اجرای اقدامات شدید امنیتی، جواهرات را آوردند
و آن دو با ولع عجیبی مشغول تماشای سنگهای فوقالعاده شدند.
هنگام رفتن، مرد بازدیدکننده به مرد ثروتمند گفت: «ممنون که جواهرات را با من شریک شدی.»
مرد ثروتمند با تعجب گفت: «من جواهرات را به تو ندادم. آنها به من تعلق دارند.»
مرد بازدیدکننده گفت:
«بله البته،
ما به یک اندازه از تماشای جواهرات
لذت بردیم و فقط تفاوت ما در این است که زحمت و هزینه خرید و نگهداری از جواهرات با شماست.»
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
😉به ما #بپیوندید 👇👇
┈┉┅━❀🔸❀━┅┉┈┄
@esrae313 👈 لینک کانال ما