eitaa logo
فدائیان اسلام
101 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۵ مائده 💎💎💎💎💍💍💎💎💎💎 ✍در شأن نزول آيه آمده است: سائلى وارد مسجد صلى الله عليه وآله شد و از مردم درخواست كمك كرد. كسى چيزى به او نداد. عليه السلام در حالى كه به مشغول بود، در حال ، خود را به سائل بخشيد. در تكريم اين بخشش، اين آيه نازل شد. ماجراى فوق را ده نفر از اصحاب پيامبر مانند ابن عباس، عمّار ياسر، جابربن عبداللّه، ابوذر، اَنس بن مالك، بلال و... نقل كرده اند و شيعه و سنّى در اين شأن نزول، توافق دارند. (118) عمّار ياسر مى گويد: پس از انفاق انگشتر در نماز و نزول آيه بود كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «مَن كنتُ مولاه فعلىّ مولاه». (119) پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در ، براى بيان مقام حضرت على عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود. (120) و خود على عليه السلام نيز براى حقّانيّت خويش، بارها اين آيه را مى خواند. (121) كه خود شاهد ماجرا بوده است، در براى مردم داستان فوق را نقل مى كرد. (122) كلمه ى «ولىّ» در اين آيه، به معناى دوست و ياور نيست، چون دوستى و يارى مربوط به همه مسلمانان است، نه آنان كه در حال ركوع انفاق مى كنند. عليه السلام فرمودند: منظور از «الّذين آمنوا...»، على عليه السلام و اولاد او، ائمّه عليهم السلام تا روز قيامت هستند. پس هركس از اولاد او به جايگاه امامت رسيد با اين ويژگى مثل اوست، آنان مى دهند در حال ركوع. (123) مرحوم فيض كاشانى در كتاب نوادر، حديثى را نقل مى كند كه بر اساس آن ساير امامان معصوم نيز در حال نماز و ركوع به فقرا صدقه داده اند كه اين عمل با جمع بودن كلمات «يقيمون، يؤتون، الراكعون» سازگارتر است. امام باقرعليه السلام فرمود: خداوند پيامبرش را دستور داد كه عليه السلام را مطرح كند و اين آيه را نازل كرد. (124) بهترين معرّفى آن است كه اوصاف وخصوصيّات كسى گفته شود ومخاطبان، خودشان مصداق آن را پيدا كنند. (آيه بدون نام بردن از على عليه السلام، اوصاف وافعال او را برشمرده است) امام صادق عليه السلام فرمود: على عليه السلام هزاران شاهد در غدير خم داشت، ولى نتوانست حقّ خود را بگيرد، در حالى كه اگر يك مسلمان دو شاهد داشته باشد، حقّ خود را مى گيرد! (125) در راستاى ولايت امام معصوم است. در مقبوله ى عمربن حنظله ازامام صادق عليه السلام مى خوانيم: بنگريد به آن كس كه حديث ما را روايت كند و در و ما نظر نمايد و احكام ما را بشناسد. پس به حكومت او راضى باشيد كه من او را بر شما حاكم قرار دادم. «فانّى قد جعلته عليكم حاكماً...». (126) ----- 118) الغدير، ج 2، ص 52، احقاق الحقّ، ج 2، ص 400 و كنزالعمّال، ج 6، ص 391. 119) تفسير الميزان. 120) تفسير صافى. 121) تفسير الميزان. 122) تفسير مجمع البيان. 123) كافى، ج 1، ص 288. 124) تفسير نورالثقلين وكافى، ج 1، ص 281. 125) تفسير نورالثقلين. 126) كافى، ج 1، ص 67.
۱۰۸ انعام 🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮 ✍خداوند، انسان را چنان آفريده كه چه كارهاى خوب و چه كارهاى بد، كم كم در روح او تأثير مى گذارد و به آن عادت مى كند. از اين رو، زينت دادن كارها گاهى به خدا نسبت داده شده، «زَيَّنّا»، كه خالق اين تأثير است، و گاهى به نسبت داده شده كه از طريق و وعده، زشت ها را زيبا جلوه مى دهد. «زيّن لهم الشّيطان» (446) عليه السلام در _صفّين به سربازان خود توصيه مى كرد كه به پيروان معاويه دشنام و ناسزا نگويند، بلكه سيماى آنان را مطرح كنند كه بهتر از دشنام است. (447) اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند: از مصاديقِ دشنام به خدا، دشنام به ولىّ خداست. (448) حساب لعن و نفرين و برائت، از حساب دشنام و ناسزا جداست. لعن و برائت كه در آيات ديگر قرآن از سوى خداوند اعلام شده، در واقع بيانگر اظهار موضعِ ما در برابر ستمگران و مشركان است كه بيزارى خود را از راه آنان اعلام مى كنيم. - احساسات خود را نسبت به مخالفان كنترل كنيم و از هرگونه بد دهنى و ناسزا بپرهيزيم. «لاتسبّوا» - ناسزاگويى، عامل بروز دشمنى و كينه و ناسزا شنيدن است. «لاتسبّوا... فيسبّوا... عَدْواً» - هر كارى كه سبب توهين به مقدّسات شود، حرام است. «فيسبّوا اللَّه» - كارى كه سبب كشيده شدن ديگران به گناه وحرام مى شود، حرام است. (451) «لاتسبّوا... فيسبّوا» - گاهى انسان ناخودآگاه در گناه ديگران شريك مى شود، آنجا كه مقدّمات گناه ديگران را فراهم كند. «فيسبّوااللَّه» - از سنّت هاى الهى، زيبا جلوه كردن اعمال امّت ها در نظر آنان است. «زيّنا لكلّ اُمّة عملهم» (هر اُمّتى اعمال خود را هرچند ناحقّ باشد، زيبا مى پندارد)
۸ اعراف 💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱 ⚖ در قیامت ✍ « »، وسيله ى سنجش است و هر چيزى وسيله ى سنجش خاصّى دارد، مثلاً ديوار را با شاقول، گرمى و سردى هوا را با دماسنج، ميوه را با كيلو و پارچه را با متر مى سنجند، همان گونه كه وسيله ى سنجش انسان هاى عادّى، انسان هاى كامل مى باشند. ميزانِ روز قيامت و حقيقت است. در آن روز هم حاكميّت با حقّ است، «هنالك الولاية للّه الحقّ» (15) هم روز حقّ است، «ذلك اليوم الحقّ» (16) و هم ميزانِ سنجش، حقّ است. «و الوزن يومئذ الحقّ» عليه السلام در تفسير آيه ى «ونضع الموازين القسط» (17) فرمود: ميزان، انبيا و اوصيا مى باشند. (18) چنانكه در زيارت مطلقه ى حضرت امير عليه السلام مى خوانيم: «السّلام على ميزان الاعمال» يعنى اينان، معيار و ميزان سنجش اعمال ديگرانند. عليه السلام فرمودند: ، موجب سنگينى ميزان و و گناهان، موجب سبكى آن است. (19) ----- 15) كهف، 44 16) نبأ، 39 17) انبياء، 47 18) تفسير الميزان 19) بحار، ج 90، ص 141 - تشكيلات قيامت، حساب شده و قانونمند است و حسابرسى، قضاوت، صدور حكم و پاداش و كيفر، همه بر اساس حقّ است. «والوزن يومئذ الحقّ» - توقّع سعادت و پاداش بدون عمل، بيهوده است. «فمَن ثَقُلت ... المفلحون»
۱۲۱ و ۱۲۲ اعراف 🔮🔮🔮🔮🍂🔮🔮🔮🔮 ✍جادوگرانى كه براى رسوا ساختن و كسب مال و مقام نزد فرعون به صحنه آمده بودند، با ديدن معجزه ى موسى عليه السلام، ايمان آورده و آن را اعلام و به اصول توحيد، نبوّت و معاد اقرار كردند؛ توحيد و نبوّت را با جملات «آمنّا بربّ العالمين، ربّ موسى وهارون» و ايمان به معاد را در آيه 125 با جمله ى «الى ربّنا منقلبون» اعلام نمودند. در واقع با فراهم آوردن جادوگران، سبب شد كه آنان يكجا به موسى ايمان آورند. آرى، عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد. ساحران، موسى و هارون عليهما السلام را با هم مطرح كردند و گفتند: «ربّ موسى و هارون»، زيرا هارون نيز در كنار موسى در ارشاد آنان نقش داشته است و يا اگر مى گفتند: «ربّ موسى»، احتمال سوء استفاده فرعونيان داده مى شد، كه بگويند ربِ ّ موسى، فرعون است، چون او سالها در خانه ى فرعون و تحت تربيت او بوده تا بزرگ شده است، چنانكه خود فرعون به موسى عليه السلام گفت: آيا ما تو را در كودكى تربيت نكرديم؟ «ألم نربّك فينا وليداً» (221) لذا ساحران اين توطئه را نقش بر آب كردند و گفتند: «ربّ موسى و هارون» عليه السلام فرمود: «كُن لما لا ترجو أرجى منك لما تَرجو»، به آن چيز كه اميد ندارى، اميدوارتر باش تا به چيزى كه اميدى در آن هست. چنانكه موسى عليه السلام حركت كرد تا براى خانواده اش آتش بياورد، امّا با مقام رسالت برگشت، ملكه ى سبأ براى ديدن عليه السلام از شهر خارج شد، امّا مؤمن برگشت، ساحران براى رسيدن به پست و مقام به دربار فرعون آمدند، امّا با ايمان و مؤمن بازگشتند. (222)