❔ ولادیمیر پوتین در دیدار با رهبر انقلاب چه گفت؟
🔻 آقای ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه جمعه شب در دیدار با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در سخنانش به مسائل مختلفی اشاره کرد که در زیر میآید:
◽وی مذاکرات با همتای ایرانی خود درخصوص مسائل دوجانبه و مسئلهی سوریه را پُربار و بسیار خوب ارزیابی کرد و گفت: ما در این مذاکرات بر گسترش روابط دوجانبه در همهی زمینهها بهویژه همکاریهای اقتصادی و تجاری تأکید کردیم.
🔸️در بخش انرژی، پیشنهاد احداث پروژهی جدید نیروگاه هستهای و نیروگاههای با ظرفیتِ کم را مطرح کردیم و برقیسازی خطوط راهآهن و افزایش فروش نفت ایران را مورد بررسی قرار دادیم.
◽ رئیسجمهور روسیه، ظرفیتها و امکانات موجود برای توسعهی روابط دو کشور را بسیار بیشتر از سطح کنونی همکاریها دانست و با اشاره به مانعتراشی آمریکا در این زمینه با توسل به روشهای مختلف از جمله تبادلات مالی، گفت: آمریکاییها با ایجاد محدودیت در #تبادلات_مالی در حال انجام یک اشتباه راهبردی هستند زیرا به قیمت یک موفقیت سیاسی و کوتاهمدت، موجب سلب اعتماد از #دلار در فضای جهانی و تضعیف آن خواهند شد.
🔷️ رئیسجمهور روسیه، مسئلهی #برجام را محور بعدی مذاکرات دوجانبه با رئیسجمهور ایران خواند و با ابراز تأسف از پایبند نبودن برخی طرفهای مقابل ایران در برجام به تعهداتشان، گفت: آمریکاییها با اقدامات نابجا، شرایط را خراب کردهاند و #اروپاییها نیز بهدلیل #وابستگی به آمریکا، در عمل تابع آنها هستند، اگرچه اعلام میکنند بهدنبال راههایی برای حفظ برجام نیز هستند. ۹۷/۶/۱۶
هدایت شده از سم درصد
🔴صابونی نباشیم!
📌شخص #عطاری از اهل #بصره می گوید:
⬅️روزی در #مغازه عطاریم نشسته بودم که #دو نفر برای خریدن #سدر و #کافور به دکان من وارد شدند.
وقتی به #طرز صحبت کردن و #چهره هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم #معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان #پرسیدم؛ اما جوابی ندادند.
📝من #اصرار می کردم ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آن ها را به رسول مختار -صلی الله علیه و آله و سلم- و آل اطهار آن حضرت #قسم دادم.
مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند:
⬅️ما از #ملازمان درگاه حضرت حجت -علیه السلام- هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود #وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را #مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو #بخریم》
📌همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را #رها نکردم و تضرّع و #اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود #ببرید.
گفتند:
📝این کار بسته به #اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه #نفرموده اند جرأت این جسارت را #نداریم
📌گفتم:مرا به محضر حضرتش #برسانید، بعد همان جا طلب #رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم و اِلا از همان جا #بر می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛
⬅️ اما باز هم #امتناع کردند.
بالأخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من #ترحم نموده و منت گذاشتند و #قبول کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان #به_راه_افتادم، تا آن که به #ساحل دریا رسیدیم. آن ها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند #بر روی آب راه افتادند؛ اما من #ایستادم.
متوجه من شدند و گفتند:
📝#نترس؛ خدا را به #حق حضرت حجت -عجل الله تعالی فرجه الشریف- #قسم بده که تو را حفظ کند. #بسم_الله بگو و روانه شو》
⬅️این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت -ارواحنا فداه- قسم دادم و #بر_روی_آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه #ابرها به هم پیوستند و #باران شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، #صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب بر #پشت بام گذاشته بودم.
📌وقتی باران را دیدم، به #یاد صابون ها افتادم و خاطرم #پریشان شد. به محض این خطور ذهنی پاهایم در آب #فرو_رفت؛ لذا مجبور به #شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان #دور می ماندم.
آن ها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند #برگشتند و دست مرا #گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند:
📝از آن #خطور ذهنی که به فکرت رسید، #توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت -علیه السلام- #قسم بده
📌من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت -علیه السلام- قسم دادم و #بر روی آب راهی شدم.
بالاخره به #ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم.
مقداری که رفتیم در دامنه بیابان #چادری به چشم می خورد که #نور آن، فضا را روشن نموده بود.
همراهان گفتند:
📌تمام #مقصود در این خیمه است
⬅️و با آن ها تا #نزدیک چادر رفتم و همان جا #توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای #اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت #صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را #شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند:
📝#ردوه_فإنه_رجل_صابونی:
او را به جای خود برگردانید زیرا او مردی است صابونی
⬅️این #جمله حضرت اشاره به #خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از #وابستگی های دنیوی خالی نکرده است تا #محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی #همنشینی با دوستان خدا را ندارد.
📝این سخن را که #شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو #پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل به #تیرگی های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن #منعکس نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد.
📕 دارالسلام؛تألیف: علامه شیخ محمود عراقی
#صابونی_نباشیم
🌍 #آخرالزمان
📡لطفا نشر دهید
Join👉 eitaa.com/joinchat/866320384C260d8cbae5
✅ مجلس چرا دیگر در راس امور نیست؟
چه شد که اعتبار نمایندگان مجلس به مخاطره افتاد؟
آن روزی که نمایندگان مجلس به جای صیانت از حقوق مردم، ملاحظه جناح سیاسی یا #وابستگی به دولت را از خود نشان دادند، آن روز شئونات مجلسی که باید در رأس امور باشد زیر سؤال رفت.
جایگاه قوه قانونگذاری کشور روزی خدشهدار شد که در همه این سالها نمایندگان آن نخواستند یا نتوانستند دولت را ملزم کنند که به تدریج قیمت حاملهای انرژی اصلاح شود تا مردم یکباره شاهد افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت #بنزین نشوند.
اعتبار مجلس شورای اسلامی آن هنگام لطمه دید که وزیر سابق مسکن در سال ششم وزارتش، پس از استعفا و در روز تودیع خود به طور رسمی اعلام کرد، افتخار میکند که یک واحد از مسکن مهر را افتتاح نکرده است؛ وزیری که شش سال در جایگاه مسئولی که متولی #مسکن کشور است نشسته، اما آجری بر روی آجری دیگر نگذاشته است و در این میان نمایندگان هم به تماشا نشستهاند.
آن روزهایی که بخش نسبتاً زیادی از نمایندگان مجلس در دفاتر وزرا و دیگر مسئولان دولتی در نوبت #ملاقات مینشستند تا بلکه از طریق ملاقات با بخش دولتی، امتیازی و امکاناتی برای حوزه انتخابیه خود فراهم کنند (با نگاهی خوشبینانه)، آن روزها اعتبار نمایندگان و شأن مجلس به مخاطره افتاد...
#درست_انتخاب_کنیم
⛔️چشم امید به غیر، ممنوع!
🔹اسلام #وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکر است. میگوید نباید صنعت ما وابسته باشد، نباید #اقتصاد ما وابسته باشد، نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد. نباید نظام ما را #آمریکائی[ها] بیایند درست بکنند. آنها که نمیخواهند درست بکنند، آنها میخواهند خراب بکنند.
امام خمینی (ره)؛ ٢٨ شهریور ١٣۵٨
عصر امام خمینی(ره)
استکبار ستیزان