⭕️صلیب سرخ در غزه اتاق عمل میسازد
🔸صلیب سرخ جهانی با محکومیت جنایات بی سابقه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان، از برنامه ساخت واحد جراحی در بیمارستانی در غزه برای مداوای مصدومانی خبر داد که مورد اصابت گلولههای جنگی رژیم صهیونیستی قرار میگیرند.
هو الحکیم
🔹 #عطش، گرما، گلوی زخمی، قطعی آب، محاصره، اسارت و شهادت....
در عملیات #بیت_المقدس۷ بود که تازه فهمیدیم #تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل #تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سم ستوران و اسارت عزیزان یعنی چه؛ البته باز هم نه کامل مانند صحرای کربلا و #عطش اهلبیت و یاران حسین (ع).
فهمیدیم تا #تشنگی نکشیده باشی و زخم نخورده باشی و داغ عزیز ندیده باشی و برادر به مسلخ عشق نفرستاده باشی و چکاچک شمشیر دشمن را در گرمای تابستان ندیده باشی؛ حرف از «عاشورا و کربلا» زدن فقط یک حرف است، حرفی که حداقل احساس را به همراه خواهد داشت.
حدود ساعت ۱۰ صبح بود که دیگر تمامی آب همراه بچهها تمام شد و هُرم گرمای بیابان صورت بچهها را میسوزاند و جگر تشنهشان را به آتش میکشید و افزایش #تشنگی در دمای بالای ۵۵ درجه در کنار آتش انفجارهای سنگین گلولههای خمپاره و توپ و انواع سلاح با کالیبرهای متفاوت به شکل تصاعدی بر جان خسته رزمندگان اثر میگذاشت. تازه این برای بچههایی بود که سالم بودند و فقط #عطش، امانشان را بریده بود.
در آن عملیات، بعنوان امدادگر وقتی به بعضی از بچه ها که مجروح شده بودند جهت پانسمان و سرکشی سر میزدم، میدیدم بیش از درد و رنج زخمشان از #تشنگی مینالیدند و چه شهدایی که در آن شرایط فقط در اثر تشنگی با اقتدا به مولای لب #تشنه صحرای کربلا در صحرای شلمچه به شهادت رسیدند.
علت نرسیدن آب به رزمندگان، تا حدود ساعت ۱۱ صبح ، آتش سنگین عراقیها و محاصره از سه جهت و بسته شدن خط عقبه تدارکات لشکر از طریق آتش شدید دشمن بود، که هر تویوتایی میآمد اکثراً مورد اصابت گلوله قرار میگرفت و خودروهای تدارکات بیشتر مورد اصابت قرار گرفته بودند و هر از گاهی فقط یک وانت همراه با آب نوشیدنی میآمد که با توجه به تعداد نیروها و #تشنگی و گرمای شدید تقریباً میشود گفت به جایی نمیرسید.
وقتی دستور عقبنشینی (تاکتیکی) را دادند از کنار یک خاکریز عبور میکردم که دیدم، یکی از بچه ها آنقدر زخمی شده که دست و پایش قطع شده بود و علیرغم پانسمانی که به تن داشت و اما به دلیل درگیری شدید و نبود آمبولانس، درکنار خاکریز روی خاک رها شده و شاید وضعیت اسفبار او باعث شده بود که دیگران از کنار او به خیال اینکه به شهادت رسیده است گذر میکردند، البته من وقتی کنار او رسیدم دیدم که او هنوز زنده است و دارد طلب آب میکند، که البته هیچ آبی به همراه نداشتیم که لااقل #لب_خشکیده این رزمنده عزیز در حال شهادت را بتوانیم تر نمائیم و حتماً او نیز همچون مولایش باید با لب #تشنه به دیدار حق میشتافت.
در صبح این عملیات اسرای عراقی، طلب آب از رزمندگان میکردند و رزمندگان نیز با خوًشرویی قمقمههای آب خود را به اسرای جنگی میدادند و لب #تشنه آنان را سیراب میکردند اما در اواسط روز این رزمندگان بودند که با تشنگی دست و پنجه نرم کردند.
حتما تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان #تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند، حتماً مورخان خواهند نوشت که رزمندگان اسلام چطور با #عطش در چنگال بعثی ها اسیر شدند، حتماً مردم فهیم کشور قدر آزادگان بویژه برادران اسیر خود در #عملیات_بیت_المقدس۷ را خواهند دانست که با لب خشکیده و با کام سرخ در لبیکگویی به امام خود کم نگذاشتند و با تحمل سالها درد و رنج به کشور عزیزمان بازگشتند.
🌷یاد همه این عزیزان و شهدا گرامیباد🌷
این بیانیه از کجا دیکته شده است؟!
#حسین_شریعتمداری
در خبرها آمده است که بیش از صد نفر از مدعیان اصلاحات و عضو حزب کارگزاران و ضدانقلابیون تابلودار فراری و دشمنان قسمخورده امام(ره) و پادوهای شناختهشده مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس با صدور بیانیهای خواستار مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط جمهوری اسلامی ایران با ترامپ شدهاند! افرادی نظیر؛ غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، عیسی سحرخیز، عبدالعلی بازرگان، جمیله کدیور، علی کشتگر و... از جمله امضاءکنندگان این بیانیه هستند.
در اینگونه حرکتها، همخوانی سیاسی و اعتقادی امضاءکنندگان اهمیتی ندارد و یا در درجه چندم اهمیت است. احمد منتظری دشمن امام و کرباسچی کارگزارانی و دارنده پرونده فساد اقتصادی و سحرخیز حامی حزب صهیونیستی بهائیت و علی کشتگر مارکسیست و... چه نسبتی با هم دارند که در این بیانیه دور هم جمع شدهاند؟! تقریبا هیچ! اما، چرا؟! محتوای بیانیه و شرایط زمانی صدور آن در کنار هویت امضاءکنندگان به وضوح حکایت از آن دارد که دیکتهکنندگان بیانیه از بیاهمیت بودن آن در تصمیمسازی نظام باخبر بودهاند...پس انگیزه کسانی که این بیانیه را به امضاءکنندگان آن دیکته کردهاند چه بوده است؟! پاسخ این سؤال دشوار نیست و نمونههای مشابه دیگری از آن نیز میتوان در تاریخ چهلساله انقلاب آدرس داد.
یک روز قبل از حمله ناکام آمریکا به طبس که قرار بود بالگردهای آمریکایی بعد از فراری دادن جاسوسان، در پایگاه منظریه قم فرود بیایند، چه کسانی و با چه انگیزهای توپهای ضدهوایی مستقر در اطراف این پایگاه را جمعآوری کرده بودند؟!... آن شب قرار بود تفنگداران آمریکایی در ورزشگاه امجدیه -شهید شیرودی کنونی- از بالگردها پیاده شوند و افراد نفوذی، چراغهای این ورزشگاه را که مطابق معمول، شبها خاموش بود، آن شب روشن نگاه داشته بودند! قبل از حمله سازماندهی شده صدام به ایران، یک جریان وابسته داخلی، زمزمه انحلال ارتش را آغاز کرده بود! و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
وقتی ترامپ بعد از کسب اطمینان از اروپا برای ادامه برجام، از آن خارج شد، برخی از مشاوران او این سؤال را پیش کشیدند که چرا با خروج از برجام فرصت ادامه مذاکره با ایران و کسب امتیازات بیشتر را از دست داده است و ترامپ با اطمینان گفت: «من واقعاً معتقدم که آنها (ایرانیها) در یک مقطع زمانی دیگر باز میگردند و میگویند که میخواهند برای یک توافق دیگر مذاکره کنند»! اما انتظار ترامپ برای بازگشت ایران به میز مذاکره با آمریکا که عمیقا و با اطمینان به آن دل بسته بود و انتظار میکشید نه فقط برآورده نشد بلکه با مواضع سرسختانه و قاطع جمهوری اسلامی ایران نیز روبهرو شد تا آنجا که آقای روحانی مذاکره با آمریکا را دیوانگی نامید.
ترامپ با خروج از برجام این سند طلایی را که جای جای آن به نفع آمریکا بود، از دست داده بود و بازگشت ایران به میز مذاکره تنها امیدش بود تا آنجا که در سفر اخیر خود به سنگاپور هم بار دیگر در پاسخ به سؤال خبرنگار فاکسنیوز، خواستهای که انتظارش را میکشید تکرار کرد و گفت: هنوز هم اطمینان دارد که ایران برای مذاکره باز میگردد! اما، این خواسته استراتژیک ترامپ که در آرزوی آن از برجام خارج شده بود بر زمین مانده است. اکنون به وضوح میبینید بیانیه یاد شده که پیشنهاد بازگشت ایران به مذاکره با آمریکا اصلیترین و تنها موضوع آن است با هدف تامین این نیاز بر زمین مانده ترامپ به امضاءکنندگان این بیانیه خیانتآمیز دیکته شده است. آیا هیچ علت دیگری برای آن قابل تصور است؟!
🔴فوق العاده زیبا
حکایت کنند مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت.
همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،
شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند.
مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.
قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد.
او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.
او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند؟
همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد،
پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود.
پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟
او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است،
پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.
پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است.
همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...
پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت.
پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد.
وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...
پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است.
پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.
بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد.
پادشاه به او گفت:
-آیا مرا میشناسی...!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا حلال کنی.
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟؟؟
گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم :
پروردگارا...
او قدرتش را به من نشان داد،
تو هم قدرتت را به او نشان بده!
این داستان تاریخی یکی از زیباترین سلاحهای روی زمین را به ما معرفی میکند، این سلاح سلاح دعا است...
بترس از ناله مظلومی که جز خدا یار و مددکاری ندارد